چرا هبتالله از حکمتیار میترسد؟
براساس سندی که حبیبالرحمان حکمتیار، پسر رهبر حزب اسلامی، منتشر کرده طالبان فعالیت حزب اسلامی را در ولایت قندوز نیز منع کرده و به بستن دفاتر این حزب، مصادره تجهیزات و بازداشت اعضای آن را دستور داده است.
مشکل حزب ظاهرا با وزارت عدلیه طالبان است که اعلام کرده اعضای حزب اسلامی نیز باید «توبه» کنند. اما مساله اساسی و بزرگتر از اختلاف شیخ حکیم شرعی، وزیر عدلیه طالبان با آقای حکمتیار است که این گروه او را رقیب مهم میداند.
طالبان از زمان بازگشت به قدرت در اگست ۲۰۲۱، تمام احزاب سیاسی را منحل کرده و فعالیتهای سیاسی مستقل را ممنوع اعلام کرده است.
طالبان از بدو ظهور در دهه ۱۹۹۰ با احزاب جهادی و سیاسی، بهویژه چهرههایی چون حکمتیار، سر ناسازگاری داشته است. برخلاف مدارای نسبی طالبان با شخصیتهایی مانند حامد کرزی و عبدالله عبدالله، رفتار آنها با حکمتیار همواره خصمانه بوده است. طالبان اقامتگاه حکمتیار در غرب کابل را مصادره کرد، او را برای مدتی تحت حصر خانگی قرار داد، دیدارهای سیاسی و مردمیاش را محدود نمود و حتی از حضور او در نماز جمعه و ایراد خطبه جلوگیری کرد. علاوه بر این، دانشگاه حزب اسلامی را تعطیل کرد.
در یکی از پیچیدهترین حملات مسلحانه در ۱۱ قوس ۱۴۰۱، دفتر مرکزی حزب اسلامی در کابل هدف قرار گرفت. گلبدین حکمتیار از این حمله جان سالم به برد، اما مهاجمان توسط محافظان او کشته شدند. حکمتیار تلویحاً طالبان را مسئول این حمله دانست و ادعا کرد که «پرچم داعش در چانته مهاجمان جاسازی شده بود تا رد پای عاملان اصلی پنهان شود.» این رویداد نهتنها مانع انتقادهای او از طالبان نشد، بلکه او را در موضعگیری علیه این گروه مصممتر کرد.
ناکامی در کسب اعتماد طالبان
گلبدین حکمتیار یکی از معدود رهبران جهادی بود که در ۲۰ سال گذشته علیه حضور نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان جنگید. اگرچه او در این مبارزه با طالبان همکاری مستقیمی نداشت، اما هدفی مشترک را دنبال میکرد. با این حال، طالبان هرگز به او بهعنوان یک متحد یا چهره همسو نگاه نکرد و تلاشهای حکمتیار برای جلب اعتماد این گروه بینتیجه ماند.
پس از بازگشت طالبان به قدرت، حکمتیار ابتدا از این رویداد استقبال کرد و حتی حمایت خود را از رژیم طالبان اعلام کرد. اما بهتدریج، به جمع منتقدان این گروه پیوست. انتقادهای او، به دلیل اشتراکات مذهبی، قومی و پیشینه جهادی با طالبان، برای این گروه سنگین و نگرانکننده بوده است.
زیر سوال بردن مشروعیت طالبان
حکمتیار در چهار سال گذشته یکی از صریحترین منتقدان طالبان بوده و مشروعیت رهبری این گروه، بهویژه هبتالله آخندزاده، را به چالش کشیده است. او تاکید دارد که یک «امیر اسلامی» باید از پشتوانه شرعی و مردمی برخوردار باشد. حکمتیار بارها اعلام کرده که رژیم طالبان به دلیل نبود قانون اساسی و عدم برگزاری انتخابات، فاقد مشروعیت داخلی است و چنین نظامی نمیتواند دوام بیاورد. او حتی با «شورای حل و عقد» طالبان، که بهعنوان جایگزینی برای ساختارهای قانونی مطرح شده، مخالفت کرده است.
حکمتیار همچنین محرومیت دختران از آموزش را به شدت مورد انتقاد قرار داده و خواستار پایان دادن به «جنگ ملا با مکتب» شده است. او اخذ مالیات از شهروندان توسط طالبان را «نامشروع و حرام» خوانده و این گروه را به معامله با امریکا متهم کرده است، از جمله ادعا کرده که طالبان به نیروهای امریکایی در شمال افغانستان پایگاه دادهاند. این مواضع، از زبان شخصیتی با پیشینه جهادی و نفوذ سیاسی، برای طالبان به شدت تهدیدآمیز است.
نفوذ در بدنه طالبان
بخش قابلتوجهی از بدنه طالبان، بهویژه در سطوح میانی و پایینی، سابقه عضویت در حزب اسلامی را دارند. پس از شکست مجاهدین در برابر طالبان در دهه ۱۹۹۰، حزب اسلامی به حاشیه رانده شد و بسیاری از اعضای آن به طالبان پیوستند. این افراد، اگرچه ممکن است وفاداری کامل به حکمتیار نداشته باشند، اما به دلیل پیوندهای سنتی و تاریخی، او را بهعنوان یک رهبر جهادی محترم میشمارند. وجود این نیروها در ساختار طالبان برای هبتالله و رهبری این گروه یک تهدید بالقوه محسوب میشود. تصفیه این افراد نیز برای طالبان دشوار است، زیرا آنها در ۲۰ سال گذشته شانهبهشانه با طالبان جنگیدهاند و خود را بخشی از این گروه میدانند.
هواداران حکمتیار با اشاره به جنگ او علیه شوروی و سپس امریکا، وی را «امیر دو جهاد» میدانند. نفوذ حکمتیار در بدنه طالبان، پایگاه مردمی او و تواناییاش در نمایندگی از بخشی از بستر فکری طالبان، همگی عواملی هستند که موجودیت او را برای این گروه غیرقابلتحمل میکنند.
روابط نزدیک با شبکه حقانی
حکمتیار روابط نزدیکی با رهبران شبکه حقانی، از جمله سراجالدین حقانی، انس حقانی و خلیلالرحمن حقانی (وزیر پیشین مهاجرین طالبان که کشته شد)، دارد. دیدارهای مکرر او با این چهرهها و حضورش در مراسم تشییع خلیلالرحمن حقانی در خوست، گمانهزنیهایی درباره ائتلاف احتمالی میان حزب اسلامی و شبکه حقانی علیه جناح قندهار طالبان به وجود آورده است. با تشدید اختلافات میان شبکه حقانی و هبتالله، حکمتیار بهطور استراتژیک خود را به سراجالدین حقانی نزدیک کرده است.
شبکه حقانی، اگرچه بخشی از طالبان محسوب میشود، اما در عمل سیاستها و روابط خود را تا حدی مستقل از ساختار رسمی طالبان حفظ کرده است. این استقلال، همراه با روابط نزدیک حکمتیار با حقانیها، برای جناح قندهار طالبان نگرانکننده است. انتشار تصاویر مشترک حکمتیار و سراجالدین حقانی در اوج اختلافات داخلی طالبان، شایعات درباره احتمال کودتا یا همکاری علیه هبتالله را تقویت کرده است.
تهدید روابط خارجی
گلبدین حکمتیار روابط عمیق و دیرینهای با برخی کشورهای منطقه دارد که این موضوع نیز برای طالبان یک زنگ خطر است. ارتباط او با پاکستان از دوران جهاد علیه شوروی تاکنون پابرجا مانده و او هرگز علیه سیاستهای این کشور موضع نگرفته است. حتی در شرایطی که پاکستان اقدام به اخراج گسترده مهاجران افغان کرده، حکمتیار سکوت اختیار کرده است.
علاوه بر این، حکمتیار با ترکیه روابط شخصی نزدیکی دارد و سفرهایی به انقره انجام داده است. گزارشهای اخیر حاکی از ترمیم روابط او با ایران است و دیدارهای مکرر او با دیپلوماتهای ایرانی در کابل این موضوع را تایید میکند. این روابط منطقهای، بهویژه در شرایطی که پاکستان بهطور علنی خواستار خلع سلاح طالبان شده و روابط خود را با جریانهای مخالف این گروه تقویت کرده، برای طالبان تهدیدی جدی محسوب میشود.
سرکوب منتقدان
طالبان در حال حاضر با چالشهای متعددی روبهروست: اختلافات روزافزون با پاکستان، تقویت جبهههای مخالف مسلح، تهدیدهای مداوم ایالات متحده، و اختلافات داخلی میان جناحهای مختلف این گروه. در چنین شرایطی، طالبان بیش از پیش به سرکوب منتقدان و مخالفان خود روی آورده است. این گروه پیشتر عباس استانکزی را به حاشیه راند و شبکه حقانی را از دایره اعتماد هبتالله خارج کرد. اکنون، نوبت به گلبدین حکمتیار رسیده است تا بهای انتقادهای صریح خود از «امارت اسلامی» را بپردازد.
با بازگشت طالبان به قدرت، انتظار میرفت که حکمتیار به دلیل پیشینه جهادی و مواضع ضدغربیاش، بهعنوان یک متحد بالقوه برای طالبان مطرح شود. اما تفاوتهای ایدئولوژیک و سیاسی میان او و طالبان، بهویژه تاکید حکمتیار بر مشروعیت مردمی و لزوم قانون اساسی، بهسرعت این احتمال را از بین برد. طالبان، که نظامی مبتنی بر تفسیر سختگیرانه از شریعت را دنبال میکند، هرگونه انحراف از این چارچوب را تهدیدی علیه اقتدار خود میبیند. حکمتیار، با نفوذ تاریخی و تواناییاش در بسیج نیروها، بهویژه در میان اقشار ناراضی از طالبان، به یک خطر بالقوه برای هبتالله تبدیل شده است.
حکمتیار، هم به لحاظ قومی و هم به لحاظ فهم مسایل مذهبی و دینی، یک چالش در برابر طالبان است. او با استدلالهای شرعی و مذهبی مشروعیت طالبان را به لحاظ شرعی زیر سوال برده است.
بنابراین، گلبدین حکمتیار به دلیل پیشینه جهادی، نفوذ در بدنه طالبان، روابط نزدیک با شبکه حقانی، ارتباطات منطقهای، و انتقادهای صریحش علیه مشروعیت و سیاستهای طالبان، به یکی از بزرگترین تهدیدها برای هبتالله آخندزاده تبدیل شده است. طالبان، که تحمل هیچ صدای مخالفی را ندارد، با ممنوعیت فعالیت حزب اسلامی و اعمال فشارهای شدید بر حکمتیار، تلاش میکند این تهدید را خنثی کند.
حکمتیار با ماندن در کابل و توسعه روابط به یک بازیگر اصلی برای تحولات آینده افغانستان تبدیل شده است. سابقه او طولانی و جنجالی است، درکش از دین مدارانهتر و زبانش صریح است. او در بیانیهای که امشب منتشر کرده بار دیگر تلویحا نظام هبتالله آخندزاده را تکهپاره کرده است: اینکه دستگیریهای خودسر در نظام اسلامی جا ندارد.