پایگاه بگرام؛ فرصت استراتژیکی که از دست طالبان خواهد رفت
وقتی دونالد ترامپ به کاخ سفید آمد، یکی از اولین اقداماتش در مورد افغانستان این بود که خواستار بازگرداندن تسلیحات امریکایی باقیمانده پس از خروج نیروها شد.
ترامپ بازگرداندن این تسلیحات را به سرنوشت بسته کمکهای بشردوستانه گره زد. این کمکها که برای حمایت از افغانهای فقیر و ثبات اقتصادی افغانستان در نظر گرفته شده و اکنون سرنوشت آن به خطر افتاده چون سلاحهای امریکایی به دست طالبان افتادهاند.
ترامپ تهدید کرده که اگر تسلیحات امریکایی بازگردانده نشوند، میلیاردها دالر کمک را قطع خواهد کرد. اما طالبان تسلیحات جنگی امریکایی بهجا مانده در افغانستان را «غنایم جنگی» خوانده و از بازگرداندن آن به امریکا سر باز زده است.
با این حال، اخیراً تحولاتی در روابط طالبان و ایالات متحده رخ داده است.
اگرچه ممکن است این تحولات برای همه مهم نباشند، ولی بهعنوان گامی مثبت در روابط دو طرف تلقی میشوند. برای نخستینبار از زمان تصرف کابل توسط طالبان، ایالات متحده هیأتی را برای دیدار با مقامات طالبان به افغانستان فرستاد.
در پاسخ، طالبان دو شهروند امریکایی را به نشانه حسننیت آزاد کرد. امریکا نیز جایزه تعیینشده برای برخی از اعضای ارشد شبکه حقانی (وابسته به طالبان) را برداشت. سپس، بهطرز غیرمنتظرهای، کمیته اطلاعات ملی ایالات متحده افغانستان را از فهرست تهدیدات امنیت ملی حذف کرد.
در اقدامی شوکهکننده، ترامپ همچنین تمایل خود را برای استقرار مجدد نیروهای نظامی و تجهیزات امریکا در پایگاه هوایی بگرام اعلام کرد و آن را برای منافع راهبردی امریکا حیاتی دانست.
او بهطور مشخص خواستار حفظ کنترول بر این پایگاه مهم شد.
ایالات متحده در سراسر جهان از جمله کشورهای مسلماننشینی مثل عربستان و قطر پایگاه نظامی دارد. حضور این پایگاهها لزوماً به معنای اشغال نظامی نیست. در بسیاری از موارد، نیروهای نظامی امریکا فقط در محدوده پایگاه حضور دارند و اجازه دخالت در امور داخلی کشور میزبان را ندارند.
حضور این پایگاهها گاهی مفید ارزیابی میشود؛ از جمله منافع مالی، تقویت روابط دوجانبه و پیشگیری از دخالت بیشتر امریکا در سیاست داخلی. همچنین این پایگاهها میتوانند نقش بازدارندهای در برابر تهدیدهای خارجی داشته باشند.
اگرچه درباره مشروعیت همکاری نظامی کشورهای مسلمان با نیروهای غیرمسلمان اختلافنظر وجود دارد، برخی استدلال میکنند که این همکاریها در صورتی که به ضرر مسلمانان نباشد، قابل قبول است.
این همکاریها معمولاً با محدودیتهایی همراه است، همانطور که در کشورهای عربستان و قطر دیدهایم. تمایل ترامپ برای حفظ بگرام (بهویژه برای نظارت بر برنامه موشکی چین) و تحولات اخیر باعث شده تحلیلگران پیشنهاد دهند که میتوان به طالبان انگیزههای سیاسی، امنیتی و مالی ارائه داد تا با حضور امریکا در بگرام موافقت کند.
طبیعتاً چنین توافقی باید با محدودیتهایی همسو با ارزشهای فرهنگی و دینی طالبان همراه باشد، که میتواند این توافق را به فرصتی عملگرایانه برای افغانستان تبدیل کند.
با این حال، توافق با امریکا برای بگرام میتواند هزینههای سنگینی در سطح ژئوپلیتیک داشته باشد. طالبان پس از بازگشت به قدرت تلاش کردهاند با قدرتهای منطقهای چون چین، روسیه، ایران و کشورهای آسیای میانه روابط برقرار کنند.
اگرچه این روابط شکننده و عمدتاً مصلحتمحور هستند، اما از معدود دستاوردهای بینالمللی طالبان محسوب میشوند. اگر طالبان پایگاه بگرام را به امریکا واگذار کنند، ممکن است از سوی چین و روسیه بهعنوان نیرویی همسو با واشنگتن تلقی شود.
آن هم در زمانی که تنشهای جهانی به اوج خود رسیده است. این اقدام میتواند معادلات منطقهای را تغییر دهد و چین یا روسیه را به حمایت از گروههای ضدطالبان سوق دهد یا روابط خود را با مخالفان طالبان تقویت کند.
این اقدام احتمالاً اعتماد باقیمانده با همسایگان را نابود کرده و طالبان را بیشتر منزوی خواهد کرد.
برای اروپا، چشمانداز حتی تیرهتر است.
کشورهای اروپایی از مخالفان سرسخت سیاستهای طالبان، بهویژه در حوزه حقوق بشر و حقوق زنان هستند. برخلاف ایالات متحده که رویکردش نوسان داشته، اروپا تقریباً همواره موضع اصولی اتخاذ کرده است.
حتی با حضور ترامپ در کاخ سفید، بعید است اروپا روابط خود با طالبان را عادیسازی کند. اینکه کشورهای اروپایی برای شاد کردن دولت ترامپ ارزشهای خود را زیر پا بگذارند، دور از ذهن است.
از نظر اروپا، عادیسازی رابطه با طالبان تنها در صورت انجام اصلاحات ملموس در داخل افغانستان ممکن است، چیزی که طالبان تاکنون از آن سر باز زدهاند.
در حالیکه ممکن است در میان مسلمانان درباره حضور نیروهای غیرمسلمان در کشورهای اسلامی اختلافنظر وجود داشته باشد، ولی دو دهه جنگ در افغانستان و سیاستهای منطقهای امریکا احساسات و حساسیتهای عمیقی ایجاد کردهاند.
با در نظر گرفتن بیست سال جنگ خونین، مقاومت ایدئولوژیک، حساسیتهای فرهنگی و واقعیات ژئوپلیتیک، روشن است که طالبان اجازه نخواهند داد امریکا پایگاه نظامی در افغانستان داشته باشد — دستکم نه در حال حاضر و نه در آینده نزدیک.
رهبری طالبان با جهانبینیای شکل گرفتهاند که امریکا را نه فقط بهعنوان اشغالگر سابق، بلکه دشمن ایدئولوژیک خود میبیند. در این نگاه، بگرام فقط یک پایگاه نظامی نیست؛ بلکه نماد مقاومت و پیروزی است.
برخی ممکن است استدلال کنند که بگرام میتواند راهی برای رهایی طالبان از انزوای فعلی باشد، اما واقعیت این است که چنین اقدامی بهایی دارد که طالبان حاضر به پرداخت آن نیستند. پیامدهای احتمالی منطقهای، تناقضات ایدئولوژیک و نبود مشوقهای جدی باعث میشود این سناریو بسیار بعید به نظر برسد. در نهایت، این موضوع ممکن است تنها در حد یک سناریوی فرضی باقی بماند.