از نفوذ تا حذف؛ سرنوشت طالبان اوزبیک‌تبار

مجاهد اندرابی
مجاهد اندرابی

افغانستان اینترنشنال

اوزبیک‌ها به‌عنوان قومی تأثیرگذار در مناسبات قدرت در افغانستان همواره مطرح بوده‌اند و جهت‌گیری‌های سیاسی آنان در تاریخ کشور، همواره در دوام یا سقوط رژیم‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای داشته است.

طالبان اوزبیک‌تبار در پیروزی‌های این گروه در شمال، نقشی مهم و برجسته ایفا کردند اما تحولات درون‌گروهی طالبان در بیش از سه سال اخیر نشان می‌دهد که سهم آنان در قدرت روزبه‌روز بیشتر حالت نمادین یافته و از اثرگذاری واقعی کاسته شده است.

در حال حاضر، اوزبیک‌ها با داشتن کرسی معاونت اداری رئیس‌الوزرا، یک وزیر، سه فرمانده پولیس، و چند مقام معمولی دیگر، تنها سه درصد از سهم قدرت در رژیم طالبان را در اختیار دارند.

در این گزارش، با استناد به منابع داخلی طالبان اوزبیک‌تبار و همچنین منابع باز، به جایگاه و نقش طالبان اوزبیک‌تبار در ساختار قدرت این گروه پرداخته شده و میزان رضایت و تأثیرگذاری آنان در تحولات مورد بررسی قرار گرفته است.

عبدالسلام حنفی، معاون اداری کابینه طالبان، مخدوم عالم، فرمانده پولیس غزنی، عطاالله عمری، وزیر زراعت و آبیاری، و قاری صلاح‌الدین، فرمانده پولیس زابل، از چهره‌های شاخص اوزبیک‌ها در رژیم طالبان هستند.

نارضایتی جمعی و شلیک‌های مسلسل

روز پنجشنبه، ۲۳ جدی ۱۴۰۰، سکوت شهر میمنه با صدای مسلسل‌ها و حضور صدها مرد خشمگین که علیه طالبان شعار می‌دادند، شکسته شد.

این نخستین اعتراض آشکار اوزبیک‌ها در شمال افغانستان بود که قدرت مطلقه طالبان را، کمتر از یک سال پس از تسلط این گروه، به چالش کشید. طالبان پشتون‌تبار شهر را ترک کردند و جنگجویان اوزبیک حامی مخدوم عالم و قاری صلاح‌الدین، با سلاح‌هایشان در تظاهرات حضور یافتند. این حرکت اعتراضی در واقع ترکیبی از حرکت مدنی و مسلحانه بود که زنگ خطر را برای حاکمیت هبت‌الله آخندزاده به صدا درآورد.

معترضان خواستار آزادی مخدوم عالم، فرمانده مشهور اوزبیک‌تبار، بودند که یک روز پیش در بلخ به اتهام آدم‌ربایی بازداشت شده بود. پیش از این، حذف فرماندهان اوزبیک‌تبار از مناصب نظامی و انتقال آنان به وزارتخانه‌های ملکی با اختیارات محدود، خشم اوزبیک‌ها را برانگیخته بود.

به نظر می‌رسد اوزبیک‌ها تا پیش از سقوط جمهوری اسلامی افغانستان، نقشی پنهان در پیروزی طالبان داشتند. اما زمانی که صلاح‌الدین ایوبی، چهره نسبتاً شناخته‌شده اوزبیک‌تبار، شامگاه ۲۴ اسد ۱۴۰۰ (۱۵ اگست ۲۰۲۱) از پشت میز اشرف غنی، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان، بر صفحه تلویزیون‌ها ظاهر شد، نقش این گروه قومی در پیروزی طالبان برجسته‌تر شد.

صلاح‌الدین ایوبی با ۴۰ مهاجم انتحاری و دو هزار جنگجوی دیگر، از مسیر لوگر وارد کابل شد تا اشرف غنی را دستگیر کند. اما پیش از هر درگیری، با راهنمایی یکی از مسئولان ارگ که توسط عباس استانکزی معرفی شده بود، وارد ارگ ریاست‌جمهوری شد. لحظه‌ای که برای او به رؤیا می‌ماند. او بعدها در یکی از مصاحبه‌هایش گفت: «وقتی وارد ارگ شدم، از خوشحالی گلویم بغض کرده بود و حتی نمی‌توانستم صحبت کنم.»

صلاح‌الدین ایوبی

صلاح‌الدین ایوبی در روستای مرشادی، ولسوالی المارِ ولایت فاریاب زاده شده و برای نخستین بار در دوران حاکمیت اول طالبان، توسط برادرش ملا صدرالدین به این گروه جذب شد. او پیش از سقوط جمهوری، به‌عنوان والی نام‌نهاد طالبان در فاریاب و رئیس کمیسیون نظامی این گروه فعالیت می‌کرد.

این فرمانده اوزبیک‌تبار در زمان جمهوریت از سوی امنیت ملی وقت بازداشت شد، اما پس از هشت سال حبس، به‌طور مرموزی از زندان امنیت ملی در کابل فرار کرد. او در حال حاضر به‌عنوان فرمانده پولیس زابل گماشته شده و تاکنون چندین بار از این سمت استعفا داده، اما دوباره به کار بازگشته است.

صلاح‌الدین دیگر نفوذ پیشین خود را در میان اوزبیک‌ها ندارد. او از نظر شخصیتی به‌عنوان فردی تندمزاج و گوشه‌گیر شناخته می‌شود. شاید به همین دلیل هرگز نتوانسته در دل روستاییان اوزبیک جایگاهی پیدا کند.

او در روزهای نخست پیروزی طالبان، با تقلید از مارشال دوستم، همواره با کاروانی از خودروهای نظامی و ده‌ها محافظ مجهز به جنگ‌افزارهای مدرن سفر می‌کرد. حدود ۸۰ تا ۱۰۰ محافظ، همراه با چند خودرو نظامی، از جمله دو خودرو زرهی، او را همراهی می‌کردند. اما اکنون دیگر این تشریفات را ندارد و به دلیل نداشتن صلاحیت کافی، از سمت خود نیز ناراضی است.

صلاح‌الدین سه بار ازدواج کرده و در دو سال اخیر، یک خانه‌ سه‌طبقه در شهر میمنه ساخته است. آخرین ازدواج او، زمانی که براساس برخی گزارش‌ها نامزاد شخص دیگری را به عقد خود درآورد، برایش دردسرساز شد و نامزاد این زن پرونده‌ای علیه صلاح‌الدین ایوبی در دادگاه فاریاب باز کرد.

مخدوم عالم

شهرت مخدوم عالم بیشتر به سال ۲۰۱۶ بازمی‌گردد؛ زمانی که از زندان امنیت ملی آزاد شد و به فاریاب بازگشت. هرچند او در دوران نخست حاکمیت طالبان به این گروه پیوسته بود، اما با آغاز جنگ مجدد طالبان علیه جمهوری، فعالیت خود را در زادگاهش در ولسوالی پشتون‌کوت آغاز کرد و به شهرت نسبی در ولایت فاریاب رسید.

مخدوم عالم پس از رهایی از زندان، بار دیگر به میدان نبرد بازگشت و این بار با امکانات بیشتر، به‌عنوان رئیس کمیسیون نظامی طالبان در فاریاب تعیین شد و نقش عمده‌ای در گسترش نفوذ این گروه در شمال ایفا کرد.

او توانست با جذب روستاییان بیکار اوزبیک، حوزه نفوذ خود را گسترش دهد. شیوه‌ جنگی و تاکتیک‌های او تغییر کرد و دیگر مانند گذشته با موتورسیکلت در خط مقدم نبرد حاضر نمی‌شد.

همچنین، روابط خود را با مردم مستحکم‌تر کرد و در برخی موارد، با پادرمیانی بزرگان محل، اسیران نیروهای امنیتی سابق جمهوری را یا مستقیماً آزاد می‌کرد یا برای رهایی آن‌ها از بند طالبان میانجی‌گری می‌کرد.

مخدوم عالم پس از گذراندن سه ماه زندان به اتهام آدم‌ربایی، بار دیگر آزاد شد و به‌عنوان فرمانده پولیس غزنی منصوب شد. او هم‌اکنون در همین سمت مشغول به کار است. مخدوم عالم سه همسر دارد و خانه‌ای مجلل برای خود در فاریاب ساخته است.

عبدالسلام حنفی

عبدالسلام حنفی در روستای گردان، ولسوالی درزابِ ولایت جوزجان متولد شده است. او تحصیلات ابتدایی دینی خود را در مدارسی در فاریاب و جوزجان گذراند و سپس تحصیلات خود را در مدارس دینی پیشاورِ پاکستان تکمیل کرد.

در دوران نخست حاکمیت طالبان، به این گروه پیوست و در همان دوره به‌عنوان معاون وزارت معارف و استاد دانشگاه کابل فعالیت داشت. پس از سقوط طالبان، به پاکستان گریخت و از آنجا ابتدا به‌عنوان والی نام‌نهاد طالبان در جوزجان و سپس به‌عنوان عضو تیم مذاکره‌کننده این گروه در روند مذاکرات دوحه حضور یافت.

او یکی از چهره‌های طالبان است که نامش در فهرست تحریم‌های سازمان ملل متحد قرار داشته و در حال حاضر به‌عنوان معاون اداری کابینه طالبان فعالیت می‌کند. بااین‌حال، به نظر می‌رسد که صلاحیت‌ها و حوزه اختیارات او در این سمت چندان مشخص نیست، و تصمیم‌گیری‌های مربوط به عزل و انتصاب کارمندان ارشد، اغلب در قندهار و بدون مشورت با او انجام می‌شود.

در این مدت، او کمتر به زادگاهش سفر کرده و رابطه عمیقی با جامعه اوزبیک‌ ندارد. بسیاری از روستاییان اوزبیک او را فردی فاقد صلاحیت می‌دانند و به او اعتماد چندانی ندارند.

عطاالله عمری

عطاالله عمری نیز مانند سایر اوزبیک‌تباران در گروه طالبان، دانش‌آموخته‌ مدارس دینی است و نقش فعالی در گسترش نفوذ این گروه در شمال افغانستان داشته است.

شهرت او به سال ۲۰۰۵ بازمی‌گردد، زمانی که به‌عنوان والی نام‌نهاد طالبان برای فاریاب تعیین شد و به‌صورت مخفیانه علیه دولت وقت جنگید. او همچنین به‌عنوان والی نام‌نهاد این گروه در ولایت‌های جوزجان، سرپل، سمنگان و بادغیس فعالیت کرده است.

آقای عمری زاده‌ ولسوالی اندخوی ولایت فاریاب است. پس از تسلط طالبان بر افغانستان، ابتدا به‌عنوان فرمانده قول‌اردوی شمال منصوب شد و پس از مدت کوتاهی به سمت معین فنی وزارت دفاع ارتقا یافت. سپس، بر اساس فرمان هبت‌الله آخندزاده، به‌عنوان وزیر زراعت منصوب شد و تاکنون در این سمت فعالیت می‌کند.

هرچند او به‌عنوان وزیر زراعت شناخته می‌شود، اما گزارش‌ها حاکی از آن است که او اختیارات اجرایی چندانی ندارد و بسیاری از صلاحیت‌هایش از سوی یکی از معاونانش که به‌طور مستقیم از دفتر هبت‌الله حمایت می‌شود، سلب شده است.

آینده طالبان اوزبیک‌تبار: حذف یا انشقاق در صفوف طالبان

در حالی که رهبری طالبان در ابتدا وعده داده بود که به مقامات اوزبیک قدرت بیشتری واگذار خواهد شد و امور ولایت‌های اوزبیک‌نشین به آنان سپرده می‌شود، در واقعیت نه تنها چنین وعده‌ای محقق نشد، بلکه حضور اوزبیک‌ها در رژیم طالبان به تدریج تضعیف شده و به‌طور کلی به حاشیه رانده شدند.

بر اساس یک پژوهش از انستیتوت تحقیقاتی خاورمیانه، اوزبیک‌ها تنها سه درصد ترکیب کلی طالبان را تشکیل می‌دهند؛ اما به‌صورت نمادین، از میان ۱۳۷ مقام طالبان، تنها ۲۸ نفر از آنان اوزبیک‌تبارند که بیشتر پست‌های فاقد صلاحیت به آنان سپرده شده است.

افزون بر حذف چهره‌های تأثیرگذار اوزبیک‌تبار از مناصب امنیتی، کمیسیون تصفیه طالبان نیز هزاران جنگجوی اوزبیک‌تبار را که در گذشته نقش فعالی در جنگ‌ها در شمال داشتند، از صفوف این گروه بیرون کرد.

نارضایتی اوزبیک‌تباران طالبان از وضعیت کنونی در رژیم طالبان، بیانگر مشکلات اساسی در درون این گروه است. طالبان اوزبیک‌تبار که در مراحل اولیه پیروزی طالبان در شمال افغانستان نقشی برجسته داشتند، به‌مرور درصد زیادی از جایگاه و نقششان از آنان گرفته شده است. این روند تدریجی، به‌ویژه پس از استقرار حاکمیت طالبان در سال ۱۴۰۰، منجر به بی‌اعتمادی عمیق میان اوزبیک‌های طالبان و رهبری طالبان شده است.

علاوه بر کشمکش‌های درون‌گروهی دیگر که طالبان دارند (مانند درگیری دو جناح پشتون‌تبار به مرکزیت قندهار و کابل)، برخورد جهت‌دار و معنادار با اعضا و شخصیت‌های اوزبیک‌تبار طالبان از جانب رهبری پشتون‌تبار این گروه، نشان از بالا گرفتن سطح منازعه در میان طالبان دارد. اگر روند حذف و بی‌اعتبارسازی طالبان اوزبیک‌تبار ادامه یابد، احتمالاً شاهد انشقاق داخلی در صفوف طالبان خواهیم بود.

بسیاری از اعضای اوزبیک‌تبار ممکن است به‌دلیل تبعیض‌های موجود، رژیم طالبان را ترک کرده و به گروه‌های رقیب مانند داعش خراسان بپیوندند یا به زندگی غیرنظامی و کشاورزی بازگردند. در بدترین حالت، این روند می‌تواند به تشکیل گروه‌های مخالف در درون طالبان یا حتی ایجاد تهدیدات جدید امنیتی برای رژیم طالبان منجر شود.

در مجموع، به نظر می‌رسد که سرنوشت اوزبیک‌های طالبان به سمت نارضایتی بیشتر، کاهش نفوذ، و احتمالاً انشقاق داخلی خواهد رفت که سطح بی‌ثباتی از آنچه امروز دیده می‌شود نیز فراتر خواهد رفت و طالبان را با چالش‌های جدی برای تحکیم و حفظ اقتدار سیاسی، جایگاه و اعتبار بیشتر مواجه خواهد کرد.