مجله دیپلومات: پروژه کانال قوش تپه فرصتی برای توسعه روابط اوزبیکستان با طالبان است
مجله دیپلومات در مطلبی میگوید اوزبیکستان در حال گذار از رویکرد امنیتی محور به یک سیاست خارجی عملگرا و اقتصاد محور در رابطه با طالبان است. به باور نویسندگان این مطلب، تاشکند پروژه کانال قوش تپه فرصتی برای توسعه روابط با طالبان میبیند تا عرصهای برای تقابل با این گروه.
نویسندگان این مطلب گفتند تاشکند از اجرای پروژه قوش تپه به شرط رعایت هنجارها و استانداردهای بین المللی و اطمینان از به حداقل رساندن خطرات زیست محیطی بالقوه و منافع بلندمدت برای تمام طرفهای ذینفع حمایت میکند.
نویسندگان این مطلب پروژه کانال قوش تپه را به عنوان نقطه بالقوه برای همکاری دوجانبه خوانده و گفتند آب کانال، اوزبیکهای ساکن دو طرف مرز را تغذیه میکند.
حمزه بولتایف، رئیس مرکز مطالعات افغانستان و جنوب آسیا در انستیتوت مطالعات بینالمللی تاشکند و اسلامخان غفاروف، محقق ارشد در این مرکز در مطلبی تحت عنوان «استراتژی در حال تحول اوزبیکستان در شمال افغانستان»، به گذار تاشکند از یک رویکرد امنیتی محور به یک سیاست خارجی عملگرا و اقتصاد محور در رابطه با طالبان پرداختهاند.
نویسندگان این مطلب در مجله دیپلومات که روز چهارشنبه منتشر شد، گفتند که انتظار میرود روابط اوزبیکستان با طالبان در سال ۲۰۲۵ به بالاترین حد خود برسد. آنها گفتند که سال گذشته، طالبان و مقامهای اوزبیکستان اعلام کردند که قصد دارند مبادلات تجاری دوجانبهشان را به ۳ میلیارد دالر افزایش دهند. ساخت یک مرکز تجاری اوزبیکستان به مساحت ۲۲۰ متر مربع در مزارشریف به همراه تلاش برای اجرای دهلیز ترانسپورتی ترانس-افغان ممکن است همکاری عملگرایانه دوجانبه بین دو طرف را بیشتر تقویت کند.
به گفته حمزه بولتایف و غفاروف، نویسندگان این مطلب، در سه سال گذشته، اوزبیکستان سیاست خارجی فعالانهای را در قبال افغانستان تحت کنترول طالبان بر اساس منافع استراتژیک خود دنبال کرده است. آنها افزودند که وسواس طولانیمدت تاشکند با رویکرد امنیتیمحور جای خود را به سیاست خارجی عملگرایانه و اقتصاد اول در رابطه با طالبان داده است.
در این مطلب آمده است: «اتخاذ یک رویکرد منعطف و چند لایه در قبال افغانستان ممکن است خطرات بالقوهای برای وجهه بینالمللی اوزبیکستان به همراه داشته باشد. با این حال، واقعیت ژئوپلیتیک کنونی و پیوندهای تاریخی بین افغانستان و آسیای مرکزی، اهمیت این کشور (افغانستان) را در زمره اولویتهای سیاست خارجی اوزبیکستان برجسته میکند.»
زمینه تاریخی
مجله دیپلومات در ادامه این مطلب میگوید که جهت گیری سیاست خارجی تاشکند در قبال افغانستان عمدتاً بر ولایات شمالی متمرکز است. این کارشناسان افزودند که از نظر تاریخی، دو طرف دریای آمو از طریق پیوندهای قومی، تاریخی و فرهنگی عمیقاً به هم مرتبط بودهاند. ولایات بلخ، جوزجان، فاریاب، سرپل، تخار، و قندوز افغانستان که اوزبیک در آن زندگی میکنند، از دیرباز با فضای تمدنی ماوراءالنهر مرتبط بودهاند.
به گفته نویسندگان این مطلب، برخی از مناطق شمالی افغانستان تا اواخر قرن نوزدهم روابط اداری و سیاسی را با امارت بخارا حفظ کردند که نشان دهنده طول عمر و عمق میراث تاریخی مشترک دو کشور است.
به باور نویسندگان مقاله دیپلومات، این عامل نقش مهمی در شکلدهی روابط معاصر افغانستان و اوزبیکستان دارد و زمینه را برای مشارکت پایدار فراهم میکند. آنها گفتند که حتی در زمان تصدی اولین رئیس جمهور اوزبیکستان، زمانی که تاشکند رسماً در مورد افغانستان جانب احتیاط را در پیش گرفت، تعامل با شمال افغانستان، به ویژه با تحت رهبری عبدالرشید دوستم، از مقامهای ارشد اوزبیکتبار دولت پیشین ثابت ماند.
در ادامه مطلب آمده که با گذشت زمان پیوندهای تاریخی-فرهنگی به گامهای عملی منتهی شد. نویسندگان مطلب برای تشریح رشد روبط اوزبیکستان و افغانستان از سطح تعامل به روابط عملگرایانه، به کمکهای مهم اوزبیکستان در توسعه زیرساختهای منطقه، ساخت ۷۵ کیلومتر راه آهن حیرتان - مزار شریف اشاره کردند که در سال ۲۰۱۱ با استفاده از بودجه دولت اوزبیکستان تکمیل شد.
با این حال، به باور نویسندگان مطلب، در آن دوره، اولویتهای تاشکند در درجه اول بر مسائل امنیتی متمرکز بود و شمال افغانستان به عنوان یک منطقه حائل تضمین کننده ثبات استراتژیک در امتداد مرزهای جنوبی اوزبیکستان از اوایل دهه ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۱ در نظر گرفته شد.
زمینه اقتصادی
بولتایف و غفاروف، نویسندگان این مطلب در دیپلومات معتقدند که عوامل اقتصادی در روابط معاصر افغانستان تحت کنترول طالبان و اوزبیکستان نقش مهمی ایفا میکند و تمرکز را از مسایل و نگرانیهای امنیتی میان اوزبیکستان و طالبان دور میکند.
آنها گفتند که در سالهای اخیر، اوزبیکستان به طور فعال همکاریهای تجاری و اقتصادی با افغانستان را گسترش داده است و یک مرکز تجارت بینالمللی را در منطقه مرزی ترمز ایجاد کرده است، که به باور آنها گردش تجارت دوجانبه را به میزان قابل توجهی افزایش داده است.
این دو نویسنده مرکز مطالعات افغانستان و جنوب آسیا در انستیتیوت مطالعات بینالمللی تاشکند افزودند که به عنوان بخشی از همکاری بیشتر اقتصادی میان تاشکند و طالبان، برنامههایی برای افتتاح یک مرکز مشابه در مزارشریف در دست بررسی است که شرایط بیشتری را برای گسترش همکاریهای تجاری و سرمایهگذاری بین دو کشور ایجاد میکند.
در این مطلب که روز چهارشنبه در مجله دیپلومات نشر شد، گفته شده که افغانستان با ۴۱ میلیون نفر جمعیت، بازار جذابی برای کالاهای اوزبیکستانی است. نویسندگان مطلب گفتند که در حال حاضر چندین کشور از جمله چین، روسیه، قزاقستان، ایران، قطر و امارات متحده عربی به بازار افغانستان علاقه نشان دادهاند. آنها افزود با توجه به رقابت فزاینده، تاشکند با چالش حفظ و تقویت موقعیت اقتصادی خود در افغانستان روبرو است.
در ادامه مطلب دیپلومات آمده است، در حالی که ولایات جنوبی افغانستان به طور سنتی به پاکستان و مناطق غربی آن به ایران گرایش دارند، اوزبیکستان این فرصت را دارد که نفوذ اقتصادی خود را در شمال حفظ و گسترش دهد. در این زمینه، پیوندهای فرهنگی و تاریخی نقش مهمی ایفا میکند و ترجیح محلی برای کالاها و خدمات اوزبیکستان در شمال افغانستان را تقویت میکند. به باور نویسندگان مطلب، این عامل برای تاشکند یک مزیت استراتژیک در رقابت برای بازار افغانستان فراهم میکند.
کانال قوش تپه
بولتایف و غفاروف میگویند دگرگونی سیاست خارجی اوزبیکستان در قبال افغانستان در رویکرد آن به پروژه کانال قوش تپه نمایان است. آنها گفتند که حکومت اوزبیکستان به ویژه از تاکید بر تنشهای بالقوه مرتبط با آب که ممکن است از این پروژه ایجاد شود، خودداری کرده است.
به باور این دو نویسنده، «این رویکرد دقیق را میتوان به این شناخت نسبت داد که تاشکند به خاطر امنیت خود، اهمیت توسعه اقتصادی در شمال افغانستان را به عنوان ابزاری برای تضمین ثبات منطقهای پذیرفته است».
آنها افزودند: «در نتیجه، اجماع غالب در تاشکند بر اولویتبندی امنیت از طریق همکاریهای اقتصادی و استراتژیهای توسعه اقتصادی-اجتماعی تاکید میکند. رویکرد اوزبیکستان به پروژه کانال به طور مسلم نشان دهنده سیر تحول سیاست خارجی اوزبیکستان در قبال افغانستان است.»
در ادامه مطلب تحلیلی این دو نویسنده آمده که توسعه زیرساختهای زراعت و آبیاری در ولایات شمالی افغانستان به بهبود استانداردهای زندگی جوامع محلی کمک کرده و در نتیجه روابط دوجانبه بین تاشکند و کابل را تقویت میکند. در این راستا، اوزبیکستان از اجرای پروژه قوش تپه به شرط رعایت هنجارها و استانداردهای بین المللی و اطمینان از به حداقل رساندن خطرات زیست محیطی بالقوه و منافع بلندمدت برای همه ذینفعان حمایت میکند.
قدرت نرم
نویسندگان مطلب مجله دیپلومات در ادامه به نقش سیاستهای آموزشی اوزبیکستان که تاثیر دراز مدتی دارد، اشاره کردند و نوشند که اوزبیکستان تاکید قابل توجهی بر طرحهای آموزشی در شمال افغانستان داشته و آن را به عنوان عوامل کلیدی در درک متقابل و در نهایت تقویت ثبات منطقه ای میداند.
این دو نویسنده از حمایت مالی تاشکند از ساخت یک مدرسه دینی به نام «خیرالمدرس امام بخاری» در مزارشریف خبر دادهاند. آنها گفتند که قرار است این مرکز با حمایت مالی اوزبیکستان به مبلغ ۶ میلیون دالر ساخته شود و ۱۰۰۰ دانشجو را در خود جای دهد.
ایجاد چنین موسسه آموزشی مشترکی ممکن است در نهایت خطر گسترش ایدئولوژیهای رادیکال در منطقه را به حداقل برساند و امنیت معنوی منطقه را تقویت کند. بعلاوه، از دید آنها، فعالیتهای چنین مدرسهای باعث ایجاد تلقی مثبت از اوزبیکستان در میان جامعه مذهبی افغانستان میشود که نقش مهمی در فرآیندهای سیاسی-اجتماعی و حکومت دارد. این دو نویسنده مرکز مطالعات افغانستان و جنوب آسیا معتقدند که مشارکت اوزبیکستان در آماده سازی نخبگان فکری افغانستان میتواند به ابزار حیاتی استراتژی قدرت نرم تاشکند تبدیل شود و به نفوذ بلندمدت آن در منطقه کمک کند.
چالشها، از تغییر بافت قومی شمالی تا حضور پررنگ چین
نویسندگان مطلب دیپلومات در کنار خوشبینی و نگاه مثبت به تعامل تاشکند با طالبان در کابل، به چالشهای فرا روی حکومت اوزبیکستان در افغانستان نیز پرداختهاند. آنها گفتند، اگرچه به نظر میرسد طالبان علاقه فزاینده اوزبیکستان به شمال افغانستان را یک پیشرفت مثبت میداند و تاشکند را به عنوان یک شریک اقتصادی کلیدی میشناسد، اما چندین چالش موجود میتواند بر توسعه روابط دوجانبه تاثیر بگذارد. آنها به طور نمونه به سه چالش موجود اشاره کردهاند:
اول، فشار آگاهانه و زیرکانه طالبان به سمت تغییر چشمانداز قومی مناطق شمالی افغانستان میتواند بافت و تعادل جمعیعتی را در این ولایات تغییر دهد. به باور نویسندگان مطلب، پشتونها با پیشینه فرهنگی و تاریخی متمایز خود، ممکن است کمتر از طرحهای تاشکند در شمال استقبال کنند. آنها معقتدند که در درازمدت، این تحولات ممکن است روی رویکرد استراتژیک اوزبیکستان در قبال شمال افغانستان تاثیر بگذارد و نیاز به تعدیل داشته باشد.
دوم، نفوذ چین در مناطق شمالی افغانستان در حال افزایش است. بولتایف و غفاروف معتقدند که سرمایهگذاری چین در استخراج نفت از دلتای آمودریا و توسعه پروژه کریدور واخان به طور بالقوه میتواند ترجیحات اقتصادی محلی را به نفع چین تغییر دهد که ممکن است بر شرایط سرمایهگذاری اوزبیکستان در منطقه تاثیر بگذارد.
با وجود این، به باور این دو نویسنده دیپلومات، این روند ممکن است فرصتهایی را برای همکاری چین و اوزبیکستان با هدف تبدیل شمال افغانستان به یک مرکز ترانزیتی کلیدی برای پروژههای بینالمللی، و در نتیجه افزایش نفوذ منطقهای تاشکند و پیشبرد منافع اقتصادی آن ایجاد کند.
سوم، از دید نویسندگان این مطلب، اجرای پروژههای انرژی بینالمللی مانند تاپی و کاسا-۱۰۰۰ میتواند به جهت گیری مجدد بازار انرژی افغانستان به سمت ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان منجر شود.
ترس این دو نویسنده مرکز مطالعات افغانستان و آسیای جنوبی این است که این امر به نوبه خود ممکن است کمکهای بشردوستانه اوزبیکستان به شمال افغانستان و همچنان اتکای افغانستان به همکاری انرژی با اوزبیکستان را کاهش دهد. از دید آنها، تضعیف دیپلوماسی انرژی میتواند بر ماهیت کلی روابط دوجانبه تأثیر بگذارد.
مجله دیپلومات در جمعبندی این مطلب نوشت که اوزبیکستان دستکم افغانستان را به عنوان بخشی از منطقه وسیعتر آسیای مرکزی به رسمیت شناخته است. مطلب افزود که پروژههای اولیه که توسط اوزبیکستان اجرا و برنامهریزی میشود در بخشهای شمالی افغانستان متمرکز شده است که بر اهمیت استراتژیک آن در چارچوب سیاست خارجی اوزبیکستان تاکید دارد.
علاوه بر این، از دید نویسندگان این مطلب دیپلومات، رویکرد اوزبیکستان به پروژه کانال قوش-تپه به عنوان فرصتی برای توسعه روابط و نقطه بالقوه برای همکاری دوجانبه، دستکم در حال حاضر، بر نگرانیهای مربوط به امنیت آب میچربد. حمزه بولتایف و اسلامخان غفاروف معتقدند که سیاست تاشکند در قبال کانال قوش تپه «فراتر از نگرانیهای سنتی امنیت ملی آن است و اهداف گستردهتری افزایش ثبات منطقهای و توسعه اجتماعی-اقتصادی را در بر میگیرد که به نوبه خود به تقویت بلندمدت روابط افغانستان و اوزبیکستان کمک میکند.»
این دو نویسنده مطلب دیپلومات در پایان نوشتند: آب کانال، اوزبیکهای ساکن دو طرف مرز را تغذیه میکند.