رهبرزادگان افغانستان؛ تداوم نفوذ پدران در سیاست یا چهره‌های مستقل؟

مجاهد اندرابی
مجاهد اندرابی

افغانستان اینترنشنال

بامداد جمعه، ششم میزان سال ۱۳۹۷، چهره‌های آراسته و متفاوت دستکم ۱۵ تن از فرزندان رهبران سیاسی افغانستان در میان نامزدان انتخابات پارلمانی وقت نمایان شد.

این رویداد نخستین گام گروهی رهبرزادگان برای ورود به سیاست و سنجش بخت خود در میدان قدرت افغانستان بود. در این میان، چهره‌هایی مانند حبیب‌الرحمن سیاف پسر عبدرب الرسول سیاف، باقر محقق پسر محمد محقق، محمدعالم خلیلی پسر محمد کریم خلیلی، باتور دوستم پسر عبدالرشید دوستم، سیدمجتبی انوری پسر سیدحسین انوری، طاها صادق پسر اسماعیل‌خان و جمال‌الدین حکمتیار، پسر گلبدین حکمتیار از مطرح‌ترین افراد بودند که برخی با کت‌وشلوار مدرن و نکتایی، و برخی دیگر به سبک پدران خود با لباس سنتی، برای تصاحب کرسی‌های پارلمان رقابت کردند.

البته پیش از این‌ها، صلاح‌الدین ربانی فرزند برهان‌الدین ربانی و ادیب فهیم فرزند مارشال قسیم فهیم نیز با تکیه بر نفوذ اجتماعی پدران‌شان وارد سیاست شده بودند. صلاح‌الدین ربانی وزیر خارجه و رئیس حزب جمعیت اسلامی شد، در حالی که ادیب فهیم معاونیت اول ریاست امنیت ملی را برعهده گرفت.

تفاوت رهبرزادگان با پدران‌شان

نگاهی به زندگی‌نامه این نسل نشان می‌دهد که برخلاف پدران‌شان که اغلب تحصیلات دینی داشتند، بسیاری از آنها تحصیلات دانشگاهی دارند و در خارج از افغانستان درس خوانده‌اند. آنها حدالاقل به یکی از زبان‌های خارجی مسلط‌اند و با تکنولوژی و علوم مدرن آشنایی دارند.

بااینحال، این الگو در میان فرزندان رهبران طالبان متفاوت است. طالب‌زادگان نیز مانند پردان خود تحصیلات دینی دارند و عمدتاً در مدارس مذهبی پاکستان آموزش‌های تندروانه دینی دیده‌اند. بااینحال، آنان نیز از جایگاه پدران‌ خود برای ورود به سیاست استفاده کرده‌اند.

به عنوان نمونه، ملا یعقوب فرزند ملا عمر به‌عنوان وزیر دفاع، سراج‌الدین حقانی پسر جلال‌الدین حقانی به‌عنوان وزیر داخله طالبان، و مصباح منصور فرزند اختر محمد منصور به‌عنوان یکی مسئولان بانک مرکزی موقف‌هایی را به دست آورده‌اند.

تداوم رقابت‌های پدران در میان فرزندان

جهاد افغانستان شرایط زایش رهبران امروزی را فراهم کرد. با اینکه بیشتر آنها در یک صف علیه تجاوز شوروی جنگیدند، اما پس از پیروزی، رقابت‌ها و اختلافات میانشان شدت گرفت و منجر به جنگ‌های شدیدی در کشور شد.

رهبرزادگانی که امروز به نوعی در سیاست افغانستان دخیل‌اند، هرچند خود در جنگ‌های داخلی گذشته دخیل نبوده‌اند، همچنان بار این خصومت‌ها را به دوش می‌کشند. احمد مسعود فرزند احمدشاه مسعود نمونه‌ای از این استمرار است. او در ماه سنبله ۱۳۹۹ در یک گردهمایی عملا حضورش را در عرصه سیاست اعلام کرده و گفت: «من راه و آرمان‌های پدرم را تعقیب می‌کنم. پدرم آرزو داشت که روزی افغانستان صاحب آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی و یک نظام معتدل اسلامی شود. من خود را مسئول این آرمان‌ها می‌دانم تا آخیرین لحظه برای به دست آوردن آرمان‌های پدر، مبارزه خواهم کرد».

پس از سقوط کابل در ماه اسد سال ۱۴۰۰ خورشیدی، احمد مسعود همانند پدرش مقاومت علیه طالبان را اعلام کرد و در پنجشیر جنگید. او اکنون رهبری جبهه مقاومت ملی افغانستان را به عهده دارد.

فرزندان سایر رهبران ضد طالبان نیز افغانستان را ترک کرده و در کنار پدران خود به فعالیت‌های سیاسی و مدنی مشغول‌اند.

به نظر می‌رسد که برخی از فرزندان رهبران جهادی با احتیاط و حساسیت از دایره تفکر سیاسی پدران خود پا فراتر می‌گذارند. حبیب‌الرحمان حکمتیار، پسر گلب‌الدین حکمیتار رهبر حزب اسلامی، برخلاف مسیر گذشته پدرش، اکنون بر تطبیق دموکراسی و آزادی بیان در افغانستان تاکید دارد.

حبیب‌الرحمان حکمتیار در گفت‌وگویی با افغانستان اینترنشنل از سیاست‌های طالبان به شدت انتقاد کرد و گفت: «افغانستان از جنگ خسته شده و مردم به وضعیت بدی قرار دارند، امیدواریم طالبان در سیاست‌های خود تغییر بیاورد».

او گفت: «امیدواریم طالبان بر بنیاد قانون اساسی یک راه‌حل ایجاد کنند که آزادی بیان و حق آموزش زنان را تضمین کند.» حبیب‌الرحمان حکمتیار هشدار داد که اگر آنها تغییر نیاورند نارضایتی مردم با گذشت هر روز بیشتر می‌شود و مواجهه با موج نارضایتی مردم برای طالبان دشوار خواهد بود.

رهبرزادگان زن و شکستن سنت‌های مردسالارانه

اگرچه بسیاری از رهبران سنتی افغانستان فرصت‌های بیشتری را برای پسران خود فراهم کرده‌اند، اما دختران برخی از آنان نیز وارد عرصه سیاست شده‌اند.

راحله دوستم، دختر عبدالرشید دوستم، که در زمان جمهوریت سناتور بود، اکنون در ترکیه فعالیت دارد و بنیاد مارشال دوستم را رهبری می‌کند.

ذکیه محقق، دختر محمد محقق، که از دانشگاهی در فرانسه فارغ‌التحصیل شده، در این کشور فعال است.

زیب مزاری، دختر عبدالعلی مزاری و هیله نجیب، دختر نجیب‌الله رئیس‌جمهور سابق افغانستان نیز فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی دارند.

هیله نجیب، دختر نجیب‌الله، رئیس‌جمهور سابق افغانستان
هیله نجیب، دختر نجیب‌الله، رئیس‌جمهور سابق افغانستان

رهبرزادگان و آینده افغانستان

به نظر می‌رسد رهبرزادگان نسبت به پدران خود نگاه نهادی‌تر مدرن‌تری به سیاست دارند. آنها تمایل دارند ساختارهای جدید و همکاری‌های سازمانی را جایگزین روابط سنتی و غیررسمی پدران‌شان کنند. با اینحال هنوز به یک دیدگاه مشترک درباره آینده افغانستان نرسیده‌اند.

برخی از آنان به نظام پارلمانی علاقمندند، برخی دیگر نظام فدرالی را گزینه مناسبی می‌دانند. گروهی مانند احمد مسعود، اولویت خود را بر شکست طالبان گذاشته‌اند و هنوز دیدگاه مشخصی درباره ساختار نظام آینده ارائه نکرده‌اند.

چالش‌ها و فرصت‌ها فراراه رهبرزادگان

رهبران سیاسی افغانستان پس از خروج از کشور و اشتباهات متعددی که در دوران حاکمیت خود مرتکب شدند، تا حد زیادی جایگاه مردمی‌شان را از دست داده‌اند. علاوه بر این، اتهامات فساد، قانون‌شکنی و سوءاستفاده از قدرت همچنان متوجه آنهاست، میراثی که رهبرزادگان نیز باید با خود حمل کنند.

از طرفی در جوامع سنتی، مردم مهم‌ترین کارت بازی در عرصه سیاسی می‌باشند و نفوذ مردمی می‌تواند روی نقش سیاستمدار در حوزه سیاسی بسیار تأثیرگذار باشد.

رهبران سیاسی برخاسته از تحولات داخلی و جنگ علیه عوامل بیرونی، در مسیر مبدل شدن به کانون قدرت مردمی و سازمانی، رابطه خود را با گروه‌های مردمی همسو، چه براساس قومی و چه بر مبنای اعتقادی، بنیان نهادند. همان رابطه‌ای که اغلب فرزندان‌شان دستمایه بازی سیاسی خویش در این مرحله از آن استفاده می‌کنند. رابطه رهبران سنتی در فضای متفاوت از جو امروز با مردم شکل گرفته است با این وجود ویژگی‌های مردم در نیم قرن گذشته با مردم امروز فاصله زیاد دارد.

با توجه به واقعیت‌های امروز، اکنون رهبرزادگان هم با فضای متفاوت از زمینه بازی پدران‌شان و هم با نسلی متفاوت از گذشته روبه‌رویند و این برایشان چالشی بسیار بزرگ است. گراف سواد در میان نسل امروز نسبت به نسل‌های گذشته بسیار بالاست. رابطه نسل امروز به ویژه جوانان با منابع معلوماتی از شبکه‌های اجتماعی تا کتاب، سینما و انبوه امکانات دیگر به حدیست که قابل قیاس با بستر حیات اجتماعی مردمان رشد یافته در فضای بسته گذشته نیست.

بناً طبیعی است که رهبرزادگان امروز برای استفاده از کارت مردم، به ویژه نسل جوان، باید به شیوه‌های دیگری غیر از روش‌های پدران‌شان متوسل شوند، در غیر آن بدون نفوذ مردمی، امکان بازی در عرصه سیاسی را از دست خواهند داد.

نازپروردگان سفرهی رهبران شاید به سادگی توان درک چند و چون دشواری‌های سیاسی امروز را نداشته باشند. همانطور که دیده می‌شود درک تعدادی از این رهبرزادگان از واقعیت سیاسی امروز مبتنی بر نوعی وراثت قدرت در جوامع سنتی است. با اینکه سطح سواد و رابطه آنها با دانش روز نسبت به پدران‌شان در غالب موارد بیشتر است، ولی تاکنون نتوانسته‌اند تفاوتی در ادبیات سیاسی و گفتمان‌های سازمانی و مدیریتی سیاسی نسبت به پدران‌شان ایجاد کنند. به نظر می‌رسد که هر دو طیف تلاش می‌کنند تا حد ممکن بازی سیاسی را در یک چارچوب سنتی تعریف کنند. رهبران به این دلیل که توان بازی متفاوت را ندارند و به این گونه بازی عادت کرده‌اند و رهبرزادگان به این دلیل که مایل‌اند سرمایه‌های سیاسی و اجتماعی پدر را به نفع خود استفاده کنند.

بااینحال، آنها هنوز فرصت دارند که توانایی و ظرفیت خود را ثابت کنند. بحران افغانستان به یک راه‌حل پایدار نیاز دارد که بستر مناسبی برای آنها باشد تا نشان دهند که آیا فقط وارث نام پدرانشان هستند، یا می‌توانند مسیر جدیدی در سیاست افغانستان ایجاد کنند.

محمد یعقوب فرزند ملا عمر، وزیر دفاع کنونی طالبان و سراج‌الدین حقانی پسر جلال‌الدین حقانی، وزیر داخله کنونی طالبان
محمد یعقوب فرزند ملا عمر، وزیر دفاع کنونی طالبان و سراج‌الدین حقانی پسر جلال‌الدین حقانی، وزیر داخله کنونی طالبان