چگونه جمهوری اسلامی نزدیک‌ترین دوست طالبان شد؟

جمشید یما امیری
جمشید یما امیری

روزنامه‌نگار

در چند سال گذشته، با نزدیک شدن طالبان به جمهوری اسلامی ایران، تصور غالب این بود که این روابط صرفاً تاکتیکی و موقت خواهد بود و با خروج امریکا از افغانستان، تهران رویکردی متفاوت در قبال طالبان اتخاذ خواهد کرد.

با این حال، پس از گذشت سه و نیم سال از حاکمیت طالبان، روابط میان دو طرف به طور قابل توجهی گسترش یافته و نشانه‌هایی از شکل‌گیری مناسبات استراتژیک به چشم می‌خورد.

جمهوری اسلامی ایران که در سه سال گذشته همواره خواستار تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان بود، با درک حساسیت این موضوع برای طالبان، دیگر این مسئله را مطرح نمی‌کند.

برخلاف مواضع امیرعبداللهیان، وزیر خارجه پیشین ایران، حکومت جدید این کشور موضوع تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان را از دستور کار گفت‌وگوهای خود با طالبان خارج کرده است.

برخلاف پیش‌بینی‌ها، حکومت جدید ایران در روابط با طالبان گام‌های جدی برداشته است. سفر عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، به کابل نقطه عطفی در روابط دو طرف محسوب می‌شود. عراقچی برجسته‌ترین مقام ایرانی بود که در سه سال و اندی از کابل بازدید می‌کرد. او در این سفر تاکید کرد که «باب تازه‌ای از روابط» با طالبان گشوده شده است.

این سفر نوعی شناسایی غیرمستقیم حکومت طالبان توسط ایران بود. عراقچی پس از بازگشت به ایران نیز از آنچه «طالب‌هراسی» در جمهوری اسلامی خواند، انتقاد کرد و اظهار داشت که نباید طالبان را به چشم دشمن نگریست.

عبور از روابط تاکتیکی به روابط استراتژیک

روابط جمهوری اسلامی ایران و طالبان در گذشته بسیار پرتنش بود. در برهه‌ای، در ۱۳۷۷ خورشیدی، ایران قصد لشکرکشی به افغانستان را داشت. زیرا، طالبان دیپلومات‌های ایرانی را در مزارشریف کشته بودند.

صدور انقلاب شیعی همواره یکی از اهداف استراتژیک ایران در منطقه بوده و طالبان نیز به‌طور بنیادی و ایدلوژیک با اهل تشیع مشکل داشته‌اند. با این حال، تحولات اخیر نشان‌دهنده تغییر اساسی در روابط دو طرف است. در حال حاضر، روابط اقتصادی، سیاسی، دیپلوماتیک و امنیتی میان دو طرف به مرحله‌ای رسیده که می‌توان آن را استراتژیک نامید.

با تیره شدن روابط پاکستان با طالبان، ایران در کنار قطر بیشترین نفوذ را بر رژیم طالبان در افغانستان دارد. طوری‌که قطر به عنوان میانجی‌ تمام‌عیار در روابط طالبان با جهان عمل کرده و جمهوری اسلامی، نفوذ چشمگیر بر حلقه رهبری و فرماندهان برجسته نظامی طالبان دارد.

ایران و طالبان به یک دیگر نیاز دارند. طالبان رابطه سرد با امریکا دارد و دولتی را سرنگون کرد که از نظر ایران، تحت حمایت امریکا بود و به این کشور چندین پایگاه در خاک خود داده بود.

رابطه طالبان و ایران در جریان حضور امریکا در افغانستان شکل گرفت. ایران از طالبان حمایت تسیلحاتی و استخباراتی کرد و با بخشی از فرماندهان این گروه رابطه قوی برقرار کرد.

امریکا بعد از ۲۰۰۱ به طور همزمان در عراق و افغانستان حضور داشت و تهدیدی برای امنیت ایران به حساب می‌آمد. در این دوره حکومت جورج بوش از تغییر رژیم در تهران نیز حمایت می‌کرد. اما، اشتباهات و شکست‌های امریکا در عراق و افغانستان باعث شد که تهدید از بیخ گوش جمهوری اسلامی دور شود.

در استراتژی ایران، بیرون شدن امریکا از خاورمیانه یک اولویت امنیتی است و طالبان با سقوط دادن دولت تحت حمایت امریکا و برچیدن پایگاه نظامی واشنگتن، یک گام به سوی این هدف نزدیک شده است.

طالبان با این که به لحاظ ایدیولوژیک ضد ایران است ولی به علت انزوای بین المللی و محدود شدن مسیرهای تجاری افغانستان به ایران نیاز دارد. در حالیکه کشورهای غربی به علت سرکوب حقوق بشر، به ویژه زنان، طالبان را تحریم و منزوی کرده اند، قدرت‌های منطقه به علت مسایل امنیتی و نگرانی از حضور گروه‌های تروریستی در افغانستان، رویکرد بهبود تدریجی روابط با طالبان را در پیش گرفته اند.

بزرگترین شریک اقتصادی

بر اساس آمار مقامات ایرانی، حجم روابط اقتصادی رسمی طالبان با جمهوری اسلامی ایران به بیش از چهار میلیارد دالر رسیده است. این در حالی است که در ۲۰ سال جمهوریت، این روابط از دو میلیارد دالر فراتر نمی‌رفت. روابط اقتصادی افغانستان با جمهوری اسلامی در ۲۰ سال گذشته تحت تاثیر تحریم‌های امریکا قرار داشت. از آنجایی که ایران تحت تحریم‌های شدید اقتصادی بین‌المللی قرار داشت، افغانستان نیز در روابط خود با تهران با احتیاط عمل می‌کرد.

در سال ۲۰۲۴، صادرات غیرنفتی ایران به افغانستان به بیش از ۳ میلیارد دالر رسید که نشان‌دهنده رشد ۸۰ درصدی نسبت به سال گذشته بود. گفت‌وگوهای جاری میان دو طرف نشان می‌دهد که روند رو به گسترش روابط تجاری ادامه خواهد داشت.

در مقابل، روابط اقتصادی طالبان با پاکستان به زیر ۷۰۰ میلیون دالر کاهش یافته است؛ در حالی که در دوره جمهوریت، روابط تجاری افغانستان با پاکستان به بیش از ۲.۲ میلیارد دالر در سال ۲۰۱۷-۲۰۱۸ می‌رسید.

همزمان با کاهش روابط با پاکستان، طالبان تلاش کرده‌ است روابط تجاری با هند را گسترش دهد. هند نیز تمرکز ویژه‌ای بر بندر چابهار دارد تا از طریق آن تجارت با طالبان را تقویت کند. جمهوری اسلامی ایران نیز در این زمینه نقش فعالی ایفا کرده و از طریق خط ریلی و چابهار تلاش دارد وابستگی طالبان به بنادر پاکستان را به حداقل برساند.

روابط استخباراتی

علاوه بر همکاری نزدیک مستشاران نظامی سپاه پاسداران با چهره‌های ارشد طالبان، تبادل اطلاعات استخباراتی میان دو طرف نیز تقویت شده است. این همکاری‌ها عمدتاً بر مبارزه با داعش، مواد مخدر و مقابله با باندهای قاچاق متمرکز است. در همین حال، یکی از مقامات ارشد طالبان اخیراً گفت که «امارت اسلامی و جمهوری اسلامی به‌گونه مشترک با نفوذ و مداخله غرب مقابله می‌کنند.»

ملا یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان، در دیدار با وزیر خارجه ایران بر اهمیت روابط استخباراتی و تبادل اطلاعات تاکید کرد. معاون وزیر داخله ایران نیز به‌تکرار از اهمیت روابط اطلاعاتی با طالبان سخن گفت.

جمهوری اسلامی ایران از تهدید گروه‌های رادیکال سنی در سیستان و بلوچستان نگران است؛ گروه‌هایی که به‌طور بالقوه از حمایت طالبان برخوردارند. با این حال، به نظر می‌رسد طالبان تلاش کرده است این گروه‌ها را در غرب افغانستان مدیریت کند.

اختلافات چالش برانگیز

با وجود گسترش روابط میان طالبان و جمهوری اسلامی، چالش‌هایی در روابط میان دو طرف وجود دارد.

حقابه

یکی از مهم‌ترین نقاط اختلاف میان ایران و طالبان مسئله حقابه ایران از رودخانه هلمند است. مقامات ایرانی طالبان را متهم می‌کنند که با کارشکنی مانع ورود آب به ایران می‌شود. ایران معتقد است که طبق معاهده ۱۳۵۱، سالانه حقابه‌ای معادل ۸۲۰ میلیون مترمکعب از این رودخانه دارد، اما ساخت سدهای متعدد توسط افغانستان جریان آب به ایران را کاهش داده است. این مسئله به بحران کم‌آبی در سیستان و بلوچستان دامن زده و اعتراض مردمان محلی را برانگیخته است.

برخی ناظران بر این باورند که طالبان از حقابه به‌عنوان یک اهرم فشار در روابط خود با جمهوری اسلامی استفاده می‌کند. ایران نتوانسته است که طالبان را متقاعد به پرداخت حق آبه کند.

مسئله مهاجرین

با افزایش بحران‌های اقتصادی و امنیتی در افغانستان، موج جدیدی از مهاجرین افغان به ایران وارد شده‌اند. بر اساس آمارهای رسمی، بیش از ۵ میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی می‌کنند که از این میان دو میلیون تن فاقد مدرک اقامت هستند. ایران یک میلیون مهاجر را در سال جاری خورشیدی اخراج کرده است، اما این امر موجب توقف مهاجرت گسترده به این کشور نشده است. چنانچه مقام‌های ایرانی گفته اند که ۵۰ درصد افراد اخراج شده دوباره به ایران برگشته‌اند.

با وجود اعدام پی‌درپی مهاجرین افغان در ایران، برخورد تحقیرآمیز و اخراج گسترده، طالبان به این موضوع با خونسردی رفتار کرده است. آنان تلاش کرده‌اند که با جمهوری اسلامی در این خصوص همکاری کنند. با این وجود، مسئله مهاجرین به یک چالش عظیم در روابط دو طرف تبدیل شده است.

دیوارکشی مرزی

جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدهای احتمالی از خاک افغانستان، به شدت روی احداث دیوار مرزی کار می‌کند. با این حال، این اقدام به یکی از نقاط اختلاف میان دو طرف تبدیل شده است. ایران تاکید دارد که این دیوار به معنای تعیین مرز رسمی نیست، اما طالبان آن را به‌عنوان مرز رسمی تلقی می‌کنند. این اختلاف به تنش‌هایی در مرز منجر شده است. هم زمان، نیروهای مرزی دو طرف بارها باهم دیگر درگیر شده‌اند. ایران این درگیری‌ها را ناشی از غیرحرفه‌ای بودن نیروهای طالبان می‌داند.

با این وجود، روابط جمهوری اسلامی ایران و طالبان از یک مرحله تاکتیکی به روابطی استراتژیک تغییر یافته است. افزایش تبادلات اقتصادی، همکاری‌های استخباراتی و کاهش تنش‌های سیاسی از نشانه‌های این تحول است. با این حال، چالش‌هایی نظیر مسئله حقابه و مهاجرین همچنان پابرجاست و می‌تواند در آینده بر مناسبات دو طرف تاثیرگذار باشد.

ایران بی میل نیست که طالبان بخشی از محور مقاومت جمهوری اسلامی علیه غرب در خاورمیانه باشد، اما اولویت‌های طالبان حفظ نظام خود و بهبود وضعیت اقتصادی آن است که پس از قطع کمک‌های بین المللی به دولت پیشین و تحریم‌های اقتصادی، شدیداً آسیب پذیر است. این گروه مسئولیت اداره کشوری را به دست گرفته است که دستکم ۲۰ میلیون نفر آن به کمک‌های امدادی غرب وابسته اند.

از این رو بی دلیل نیست که طالبان پس از بازگشت به قدرت از موضعگیری ضد غربی به ویژه ضد امریکایی فاصله گرفته است و بارها از امریکا خواسته است که روابط خود را با این گروه بهبود بخشد. از این رو، فعلا به نظر نمی‌رسد که طالبان در میدان ایران و محور مقاومت که ضدیت فعال سیاسی و فرهنگی با غرب است، بازی کند.