چرا رهبر طالبان در مراسم فاتحه خلیل حقانی شرکت نکرد؟

جمشید یما امیری
جمشید یما امیری

روزنامه‌نگار

مراسم فاتحه خلیل‌الرحمان حقانی، وزیر مهاجرین طالبان و از رهبران شبکه حقانی، با حضور گسترده حامیانش، به‌ویژه مقامات طالبان برگزار شد.

درحالی‌که انتظار می‌رفت هبت‌الله آخندزاده در تشییع جنازه و فاتحه حقانی شرکت کند، از این کار خودداری کرد. حسن آخند، رئیس الوزرای بیمار و در حاشیه، در کنار هبت‌الله غایب دیگر این مراسم بود.

هبت الله هیچ پیامی برای ابراز تاسف یا همدردی با خانواده حقانی نشر نکرد. همچنین بنا به رسم رایج کشورها، وقتی مقام بلندپایه یک کشور در نتیجه رویدادی کشته می‌شود، حاکم آنجا در مراسم جنازه و فاتحه شرکت می‌کند و ابراز سوگواری می‌کند. چنانچه، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی که هبت‌الله خود را همتای او می‌داند، در مراسم تشییع جنازه فرماندهان سپاه پاسداران شرکت کرده است.

همچنین، نخست‌وزیر و رئیس ارتش پاکستان، جنازه سربازان کشورشان را به دوش می‌کشند و در مراسم تشییع و تدفین آنان شرکت می‌کنند.

در هفته‌های پسین، اختلافات میان شبکه حقانی و جناح قندهار بیشتر از هر زمانی آفتابی شده است. به همین دلیل، وقتی خلیل حقانی کشته شد، منتقدان بدبین، شاید هم توطئه اندیش، انگشت اتهام را به سوی هبت‌الله دراز کردند. البته، مقام‌های طالبان «توطئه داخلی» در ترور حقانی را رد کرده‌اند.

عدم واکنش رهبر طالبان به کشته شدن مهمترین عضو گروه او، بدبینی منتقدانش را تقویت کرده و آن را به پای نارضایتی رهبر مخفی و منزوی طالبان از رفتار و گفتار خلیل الرحمان و سراج الدین حقانی گذاشته اند.

با این حال، مقام‌های طالبان از جمله خانواده حقانی بار دیگر تلاش کردند که همبستگی گروهی خود را به نمایش بگذارند. چنانچه، مقام‌های ارشد طالبان به پکتیا رفتند و در وصف خلیل حقانی سخنرانی کردند. حضور عبدالغنی برادر نیز در مراسم تشییع معنادار بود. زیرا، پیش از این اطلاعاتی درباره درگیری فزیکی او با خلیل حقانی منتشر شده بود.

احتمالا، برادر و دیگر مقام‌های طالبان نشان می‌دهند که به رغم اختلاف‌های سیاسی در پایان روز بخشی از گروه طالبان اند. این حرکت سیاسی آنها متوجه ناظران داخلی و خارجی‌ای است که به اختلاف‌های داخلی طالبان چشم دوخته اند و حتا انتظار برآمدن تغییراتی در این گروه از دل این اختلاف‌های سیاسی دارند.

فراتر ظن اختلافات داخلی، نوع برخورد هبت‌الله با ترور حقانی و نادیده گرفتن او، وجه شخصیت دیگر رهبر طالبان را نیز به نمایش می‌گذارد: هبت‌الله به طور غیرمعمولی در پرده بودن، فاصله گرفتن از هواداران و مقاماتش و قایل شدن جایگاه ویژه و دست نیافتنی برای خود تاکید دارد.

محصور در قندهار

ملا هبت‌الله تمایل چندانی به سفر و دیدار با مقام‌هایش در ولایت‌های دیگر ندارد. شیوه مورد علاقه‌اش به سبک سلاطین، فراخواندن مقام‌ها به دربارش است.

او کمتر از قندهار خارج می‌شود و به ندرت با مقام‌های خود در ولایت‌های دیگر می‌بیند. او در سه سال گذشته، یکبار در ماه ثور به کابل رفت، شهری که پایتخت افغانستان و مرکز حکومت طالبان است. او همچنین، چند ماه بعد، در سنبله به هشت ولایت شمالی و شمال شرقی افغانستان رفت.

سفرهایش بیشتر به ولسوالی‌های قندهار و ولایت هلمند خلاصه می‌شود. گاهی در نقش والی قندهار ظاهر می‌شود. بیشتر تغیر و تبدیل‌های وی نیز به ولایت قندهار و هلمند خلاصه شده است.

این رویه تا حدی می‌تواند توضیح دهد که چرا هبت‌الله به پکتیا نرفت. آیا او اهمیتی به حضور در جنازه خلیل حقانی قایل نیست یا به شدت نگران جان خود یا افشا شدن هویتش است؟ آیا ترس از کشته شدن، او را به قندهار محصور کرده است؟

طبیعی است که ناظران عدم حضور او را به پای اختلافات با شبکه حقانی می‌گذارند یا این که در شرق افغانستان احساس امنیت نمی‌کند. به نظر می‌رسد که بودن در قندهار و در میان حلقه محافظان بیشمار، بیشتر به هبت‌الله احساس امنیت می‌دهد.

با این که طالبان بر توانایی خود برای تامین کامل امنیت در افغانستان تاکید دارد و برخی مقام‌های این گروه برای نمایش، شبانه با موتر سایکل به خیابان‌های کابل می‌روند، اما افغانستان برای هبت‌الله یا مقام حساس دیگر طالبان امن نیست.

سرنوشت رهبر القاعده یک نمونه خوب است.ایمن الظواهری، رهبر القاعده با این که از محافظت شبکه حقانی برخودار بود، ولی از چشم تیزبین استخبارات امریکا دور نبود. پهپادهای امریکایی او را در مهمانخانه سراج‌الدین حقانی در وزیر اکبرخان کابل هلاک کردند.

آیا هبت‌الله نیز بیمناک است که اگر از انزوای خود خواسته‌اش در قندهار بیرون شود شکار پهپادهای امریکایی یا انتحاری‌های داعشی می‌شود؟

داعش با کشتن خلیل حقانی نشان داد که توانایی نفوذ در تجمعات طالبان را دارد. این توانایی اگر امروز جان کاکای سراج الدین حقانی را گرفت، فردا می‌تواند جان هبت‌الله آخندزاده را نیز بگیرد.

هراس و اختلاف با شبکه حقانی

طالبان به پنهان‌کاری معروف اند. آنها فکر می‌کنند که با مخفی کردن اختلافات از چنددستگی و نزاع داخلی جلوگیری می‌کنند. اما، برخی حرکات از چشم ناظران دور نمی‌ماند. مثلا، چرا هبت‌الله صلاحیت وزارت داخله را برای توزیع سلاح محدود کرد؟

هبت‌الله با محدود کردن صلاحیت‌های عادی ادارات امنیتی نشان می‌دهد که به آنها اعتماد چندانی ندارد.اما فراتر از آن، این حرکت به عنوان نگرانی هبت‌الله از دسترسی نامشروط سراج الدین حقانی و دیگر مقام‌های کلیدی امنیتی به ذخایر تسلیحات تفسیر شده است.

برغم اینکه هبت‌الله بارها از مقامات این گروه خواسته است از انتقاد علنی از سیاست‌هایش و حکومت او در کابل پرهیز کنند، اما اعضای شبکه حقانی، بارها از ملا هبت‌الله در سخنرانی‌های عمومی و کنفرانس‌ها تلویحا انتقاد کرده‌اند. به جز شبکه حقانی، هیچ مقام طالبان جرات انتقاد غیرمستقیم از رهبر و اداره طالبان را نداشته است.

سراج الدین حقانی تنها مقام ارشدی است که درباره پیامدهای انحصارطلبی هشدار داده است. به نقل از مقامات طالبان، خلیل‌الرحمان حقانی در آخرین نشست مقامات طالبان با حضور ملا هبت‌الله در قندهار، انتقادهایی از وضعیت داشته است.

ملا عبدالکبیر، معاون سیاسی رئیس‌الوزرای طالبان در مراسم جنازه حقانی گفت که «خلیل حقانی در نشست اخیر در قندهار بسیار با جرات حرف زد.» یک نکته مهم دیگر در حرف‌های عبدالکبیر این بود که خلیل با وجود اینکه وزیر مهاجرین بود، «در کارهای صلح و خیر» در همه جا حضور داشت.

در نظام‌های دیکتاتوری، انتقاد از رهبر منتقد را از چشم او می‌اندازد و منزوی می‌کند. هبت‌الله بارها انتقاد علنی را مصداق چنددستگی توصیف کرده است. اما، هشدارهای او حقانی‌ها را از شکایت کردن و انتقاد کردن باز نداشته است.

شاید هبت‌الله در حال حاضر و برخلاف آیت‌الله خامنه‌ای، امیر المومنین جمهوری اسلامی ایران، در موقعیتی نیست که دهان رقبا و منتقدان خود را ببندد. ولی دستکم می‌تواند آنها را نادیده بگیرد، کاری که او با بی توجهی عمدی به مرگ خلیل حقانی و ابراز همدردی نکردن با سراج الدین حقانی و خانواده حقانی انجام داد.

ترس هبت‌الله از حقانی‌ها از زوایه دیگر نیز مورد توجه است. کشورهای غربی به شبکه حقانی به عنوان جناح عملگرای طالبان می‌بینند. این شبکه قدرتمند بیش از هر جناح دیگر به پاکستان نیز نزدیک است.

شبکه حقانی مسئول مرگبارترین حملات انتحاری در افغانستان است اما عین حال، از نظر دیپلومات‌های غربی، عملگراترین جناح طالبان نیز است. غربی‌ها به نیروهای عملگرا در درون طالبان نیاز دارند تا تعامل با این گروه را توجیه بتوانند.

امریکا و کشورهای اروپایی خیلی سریع با هیئت تحریر شام، متحد پیشین پیشین القاعده و داعش روابط برقرار کردند. این پیام خوبی برای جناح عملگرای طالبان است اما در عین حال، ترس هبت‌الله و ملاهای محافظه‌کار وفادار به او را تقویت می‌کند. این جناح بیش از سیاست به آرمان‌ها و اخلاص ایدیولوژیک خود اهمیت می‌دهد.