رسانه هندی: وضع مالیات بر مناطق تحت کنترول حقانیها باعث تنش بیشتر بین کابل و قندهار شد
نشریه تحقیقی «د پرنت» هند نوشته که پیش از کشته شدن خلیلالرحمان حقانی، تصمیم طالبان برای وضع مالیات در مناطق تحت کنترول شبکه حقانی، که بیش از یک قرن از پرداخت آن معاف بودند، موجب افزایش تنش بیشتر بین طالبان در کابل و قندهار شده بود.
پراوین سوامی، سردبیر نشریه هندی «د پرینت» در مقاله پژوهشی خود به ساختار شبکه حقانی و روابط آن با پاکستان و غرب پرداخته است. او در این مقاله گفته که کشته شدن خلیل حقانی مانند حضور برادرش در دهه ۹۰ میلادی "تاثیرات جهانی" خواهد داشت.
پیشینه شبکه حقانی: از جهاد تا تروریزم جهانی
در این مقاله گفته شده که شبکه حقانی بهعنوان یکی از قدرتمندترین گروههای شبهنظامی در افغانستان و پاکستان، نقشی محوری در تحولات سیاسی و نظامی منطقه ایفا کرده است. خلیلالرحمان حقانی، برادر جلالالدین حقانی، بنیانگذار این شبکه و کاکای سراجالدین حقانی، وزیر داخله حکومت طالبان، یکی از معماران حملات مرگبار در افغانستان شناخته میشد.
مقاله یادآور میشود که شبکه حقانی مسئول بیش از هزار حمله انتحاری در افغانستان بوده و طی دهههای گذشته با حمایت اطلاعات نظامی پاکستان (آیاسآی) و دریافت کمکهای مالی و تسلیحاتی از سازمانهای خارجی، به یک نیروی ترسناک در منطقه تبدیل شده است.
سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان، در سخنرانیای به تاریخ ۵ حوت ۱۴۰۰ در یک گردهمایی در شهر قندهار اعلام کرد که تنها در یک و نیم دهه گذشته، ۱۰۵۰ نفر از اعضای گروه او، یعنی شبکه حقانی، حملات انتحاری انجام دادهاند. او در این سخنرانی از طرفدارانش خواست تا مهاجمان انتحاری را فراموش نکنند.
تاریخچه همکاری با گروههای افراطی
بر اساس این مقاله، همکاری شبکه حقانی با گروههای افراطی ریشهای عمیق دارد. در فبروری ۱۹۹۵ میلادی گروه افراطی حرکتالانصار که متشکل از جنگجویان سابق جهاد افغانستان بود، حملهای مرگبار را در کراچی ترتیب داد. این گروه تحت فرماندهی جلالالدین حقانی رهبر این شبکه فعالیت میکرد و هدفش گسترش «جهاد دایمی» در منطقه بود.
امریکاییها در آن زمان تلاش کردند تا جلالالدین حقانی را متقاعد کنند که اسامه بنلادن، رهبر القاعده را تحویل دهد، اما او این درخواست را با خونسردی رد کرد.
نبرد قدرت در درون طالبان
نویسنده مقاله به اختلافات داخلی طالبان پیش از کشته شدن خلیلالرحمان حقانی اشاره میکند؛ از جمله به انتقاد سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان از هبتالله آخندزاده رهبر این گروه که مخالفان این گروه را تکفیر کرده و آنان را «کافر» نامیده است.
همچنین، تصمیم طالبان برای وضع مالیات در مناطق تحت کنترول شبکه حقانی که بیش از یک قرن معاف بودند، تنشهای اقتصادی و قدرتطلبی میان دو جناح را تشدید کرده بود. به باور نویسنده این اختلافات ایدئولوژیک و اقتصادی، به بیثباتی درونی طالبان و تقویت احتمالی گروههای افراطی مانند داعش منجر میشود.
در مقاله آمده است که شبکه حقانی که زمانی توسط یک افسر ارشد استخبارات امریکا به عنوان «بازوی واقعی» سازمان استخبارات نظامی پاکستان (آیاسآی) توصیف شده بود، اکنون به نظر میرسد که از کنترول اسلامآباد خارج شده است.
نویسنده میافزاید اسلامآباد از ناکامی شبکه حقانی در میانجیگری برای برقراری آتشبس میان تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) و حکومت پاکستان ناخوشنود است.
ترور خلیل حقانی: مرگ در سایه اختلافات داخلی و دشمنیهای قدیمی
خلیلالرحمان حقانی در یک حمله انتحاری که گروه داعش مسئولیت آن را برعهده گرفت، کشته شد.
نویسنده مقاله اشتراک نکردن هبتالله آخندزاده، رهبر گروه طالبان، در مراسم تشییع جنازه و مراسم فاتحهخوانی خلیلالرحمان حقانی را نشاندهنده تضاد دیرینه و تشدید اختلافات درونگروهی طالبان میداند.
رابطه پنهان با داعش: اتحادهای موقت و رقابتهای مرگبار
در این گزارش به توافقات پنهانی شبکه حقانی با گروه داعش نیز اشاره شده است.
گفته شده است که این دو گروه در سال ۲۰۱۷ در منطقه زابل افغانستان به توافق رسیده بودند که با یکدیگر در انجام حملات انتحاری در کابل همکاری کنند.
آقای سوامی معتقد است که در سال ۲۰۱۸ شبکه حقانی میان داعش و سازمان اطلاعات نظامی پاکستان «توافقی مخفیانه» برقرار کرد که به داعش اجازه میداد در خاک پاکستان فعالیت کند، به شرط آنکه از انجام حملات در پاکستان خودداری کند.
پیامدهای جهانی ترور خلیل حقانی
در مقاله میخوانیم که کشته شدن خلیلالرحمان حقانی صرفاً یک انتقامجویی تروریستی نبود، بلکه در سایه کشمکشهای قدرت در داخل گروه طالبان رخ داده است. این رویداد میتواند به تشدید اختلافات داخلی طالبان منجر شود و داعش از این فرصت برای گسترش نفوذ خود در افغانستان و فراتر از آن بهرهبرداری کند.
نویسنده مقاله معتقد است که ترور خلیلالرحمان حقانی، مشابه با ظهور برادرش جلالالدین حقانی در دهههای گذشته، میتواند پیامدهای بینالمللی داشته باشد.
گفته شده که با توجه به سوابق طولانی شبکه حقانی در همکاری با گروههای تروریستی و رابطه متناقض با قدرتهای منطقهای، تحولات جدید احتمالاً تأثیر مستقیمی بر امنیت جهانی خواهد گذاشت.
نتیجهگیری: آیندهای مبهم برای افغانستان و منطقه
در مقاله آمده است که ترور خلیلالرحمان حقانی و افزایش تنشهای درونی طالبان نشاندهنده نبرد قدرتی بیپایان در افغانستان است که پیامدهایش محدود به مرزهای این کشور نخواهد ماند.
مقاله هشدار میدهد که قدرتگیری دوباره شبکههای تروریستی در افغانستان و عدم کنترول طالبان بر گروههای افراطی، میتواند این کشور را به کانون بحرانهای جدید جهانی تبدیل کند.
در پایان نویسنده این مقاله تأکید میکند که کشمکشهای داخلی طالبان، بازیهای اطلاعاتی منطقهای و رابطه پیچیده با پاکستان، همه عواملی هستند که آینده امنیتی منطقه را با ابهام و خطر مواجه میکنند. داعش نیز با سوءاستفاده از خلأ قدرت در افغانستان، در تلاش برای ایجاد پایگاههای جدید و گسترش حملات تروریستی در سطح جهانی است.