چه کسی حقانی را ترور کرد؟

بسم‌الله تابان

دانشجوی مطالعات امنیتی

برای دستیابی به تمامی جزئیات پیرامون نحوه ترور خلیل‌الرحمن حقانی هنوز بسیار زود است. با این حال، بر اساس داده‌های موجود و تحلیل شرایط پیش از این رویداد، می‌توان سه سناریو از دیدگاه نظری و دو تاکتیک از نظر اجرایی را مورد بررسی قرار داد.

۱. سایه هبت‌الله آخندزاده

اعضای شبکه حقانی، به‌ویژه سراج‌الدین حقانی، وزیر امور داخله طالبان، گاهی انتقادهایی به تصمیم‌های هبت‌الله آخندزاده وارد کرده‌اند. این انتقادها نشان‌دهنده اختلافات جدی در دیدگاه‌ها و حتی سرپیچی از دستورات هیبت‌الله آخندزاده بوده است.

به‌عنوان مثال، عدم رعایت دستور هیبت‌الله درباره تصویربرداری و عدم اجرای فرمان او درباره دیپوها (ذخایر مهمات) از جمله این موارد است.

در آخرین مورد، سراج‌الدین حقانی به‌طور تلویحی از هبت‌الله آخندزاده انتقاد کرد و نشان داد که قصد دارد به‌عنوان فردی مستقل در رژیم طالبان جایگاه خود را تثبیت کند.

با توجه به روحیه دیکتاتورمآبانه هیبت‌الله آخندزاده، چنین سرپیچی‌هایی از سوی حقانی برای او غیرقابل تحمل به نظر می‌رسد. بنابراین برخی از ناظران معتقدند که ممکن است هبت‌الله آخندزاده برای نشان دادن قدرت خود و هشدار جدی به سراج‌الدین حقانی، کاکای او را ترور کرده باشد تا به او نشان دهد که باید در گفتار و رفتار خود محتاط‌ باشد.


۲. داعش

شاخه خراسان داعش به‌عنوان یک گروه فعال تروریستی در افغانستان بارها مسئولیت اقدامات علیه افراد بلندپایه طالبان را برعهده گرفته است. ترور مولوی داوود مزمل، والی طالبان در بلخ، و ترور نثار احمد احمدی، معاون والی طالبان در بدخشان از نمونه‌های آن است.

در مورد خلیل‌الرحمن حقانی، با اینکه گفته می‌شود شبکه حقانی با افراد داعش رابطه حسنه‌ای دارد، اما امکان اینکه داعش اقدام به چنین عملی کرده باشد، دور از تصور نیست.

۳. رقابت خانوادگی

رقابت درونی میان اعضای خانواده حقانی برای کنترول کامل بر این شبکه قدرتمند «تروریستی»، با منابع مالی گسترده و روابط عمیق با جهادگران منطقه، همواره مطرح بوده است. بحث «مشر» بودن میان خلیل‌الرحمن و سراج‌الدین نیز یکی از موضوعات مناقشه‌برانگیز بوده است.

در ماه‌های پیش از سقوط جمهوری افغانستان، خلیل‌الرحمن حقانی بیشتر از گذشته فعال شده و روابط گسترده‌ای با برخی از شخصیت‌های کابل و نفوذی‌های محلی در ولایات جنوب شرقی و اطراف کابل ایجاد کرده بود.

این موضوع برای سراج‌الدین حقانی خوشایند نبود، اما به دلیل روابطی که سراج‌الدین حقانی با قندهار داشت و عنوان «خلیفه» که برای خود ساخته بود، توانست نقش جدی‌تری در رژیم طالبان به دست آورد.

سراج‌الدین حقانی همواره خلیل‌الرحمن حقانی را مزاحمی در برابر تسلط بی‌چون‌ و چرای خود بر شبکه حقانی می‌دانست. شرایط ایجاد شده ممکن است به سراج فرصت داده باشد تا با حذف کاکای خود، قدرت خود را تثبیت کند و تصمیم‌های خود را بدون مزاحمت او اجرا کند.

از منظر تاکتیکی

ترور خلیل‌الرحمن حقانی در یکی از محافظت‌شده‌ترین مکان‌ها که تحت نظارت او بود، رخ داده است. بر اساس اطلاعات موجود، تمامی محافظان وزارت و شخص خلیل‌الرحمن حقانی از قوم زدران و از افراد کاملاً مورد اعتماد او بودند.

تدابیر امنیتی جدی در ورودی و داخل وزارت برقرار بود و تمام افرادی که قصد ملاقات او را داشتند، چندین بار مورد بازرسی بدنی قرار می‌گرفتند.

خلیل حقانی نیز به دلیل رقابت‌ها و تهدیدهای امنیتی، همواره دو قبضه سلاح (یک تفنگچه کمری و یک میل گرینوف روسی و اخیرا ام ۱۶ امریکایی) همراه خود داشت.

این تدابیر امنیتی نشان می‌دهد که حمله احتمالاً توسط یکی از نزدیکان او یا با همکاری افراد حلقه نزدیکش صورت گرفته باشد. زیرا نفوذ به این سطح از امنیت بسیار دشوار بود، مگر اینکه داخل حلقه حفاظتی او رخنه‌ای وجود داشته باشد.

در نهایت، می‌توان گفت که هر اتفاقی که رخ داده باشد، چه در چارچوب سناریوهای مطرح‌شده و چه خارج از آن، بدون همکاری حلقه امنیتی نزدیک به خلیل‌الرحمن حقانی ممکن نبوده است.