تبعات کشتهشدن ستون اصلی شبکه حقانی
خلیلالرحمان حقانی، وزیر مهاجرین و عودتکنندگان طالبان، ساعت ۲ بعد از ظهر چهارشنبه در یک حمله انتحاری در کابل جان باخت. مهاجم انتحاری، پس از عبور از پاسگاههای امنیتی، خود را به مقر وزارت رسانده و منتظر حقانی بود.
وقتی حقانی از موتر حاملش پایین شد و با حاضران احوالپرسی کرد، مهاجم که ظاهرا یک دست و پایش قطع بود، خود را به او رسانده و جلیقه انتحاری جاسازیشده در بدنش را منفجر کرد.
در این رویداد، شماری از محافظان حقانی و کارمندان وزارت مهاجرین نیز کشته و زخمی شدند. ساعاتی بعد، داعش مسئولیت این حمله را برعهده گرفت. سخنگوی طالبان اما پیش از اعلام داعش، این حمله را کار «خوارج» خوانده بود. طالبان از گروه داعش با عنوان «خوارج» یاد میکنند.
خلیلالرحمان حقانی، دومین و بلندپایهترین مقام طالبان است که طی سه سال اخیر ترور شده است. پیشتر، داوود مزمل، والی طالبان در بلخ، نیز در حمله مشابهی در مقر ولایت کشته شده بود که مسئولیت آن را نیز داعش پذیرفت.
فرد اول شبکه حقانی
گرچه بهصورت رسمی، سراجالدین حقانی رهبر شبکه حقانی محسوب میشود، اما ستون اصلی این شبکه خلیلالرحمان حقانی بود. هنگامی که سراج از صحنه غایب بود، خلیل حقانی مسئولیت مدیریت ارتباطات، منابع و فعالیتهای سیاسی و نظامی این شبکه را به عهده داشت. جایگاه ویژه او در مشرقی به ویژه در میان قوم زدران نیز به قدرت و نفوذش میافزود.
حقانی فردی سرزنده، جاهطلب و قدرتطلب بود. او از نخستین رهبران طالبان بود که پس از پیروزی این گروه به کابل آمد و مدیریت اوضاع را به دست گرفت. در جریان تقسیم کرسیهای دولتی، او بهشدت با جناح قندهار کشمکش داشت. گزارشهایی از درگیری فیزیکی وی با ملابرادر نیز منتشر شد.
در نتیجه این جاهطلبیها، شبکه حقانی توانست سهم قابل توجهی را در کرسیهای دولتی در کابل و ولایات به دست آورد.
مرگ خلیل حقانی، ضربه سنگینی به شبکه حقانی وارد کرد. این شبکه، یک عنصر کلیدی و یک چهره بانفوذ و تاثیرگذار خود را از دست داد. او به دلیل سن و سال و تجربه طولانی جنگ- چه در دوره جهاد برضد شوروی و چه در جنگ ۲۰ ساله- مهره اثرگذار قومی و نظامی بود. چنین افرادی در ساختارهای سنتی و قبیلهای طالبان، نقشی مهمی ایفا میکنند.
بدگمانی میان طالبان
قتل خلیلالرحمان حقانی در شرایطی رخ داد که اختلافات داخلی طالبان آشکارتر شده است. رهبر شبکه حقانی بارها از «انحصار قدرت» و «تکبر» جناح قندهار انتقاد کرده است. همچنین گزارشهایی وجود دارد که این دو جناح در موضوعاتی مانند تحصیل زنان نیز دچار اختلاف شدهاند.
برخی از اعضای طالبان معتقدند که سیاستهای رهبر این گروه، طالبان را به انزوای بیشتر کشانده و بقای آن را تهدید میکند. از سوی دیگر، رهبر طالبان نیز بهمرور، اختیارات و صلاحیتهای شبکه حقانی را محدود کرده است. چنانچه، صلاحیت سراج الدین حقانی در توزیع سلاح سلب شده است.
در چنین فضایی، این رویداد بر تنش و بیاعتمادی میان جناحهای داخلی طالبان خواهد افزود. شبکه حقانی، که با نحوه اجرای حملات انتحاری آشناست، بهخوبی میداند که انجام چنین حملهای بدون هماهنگی داخلی بعید است.
در گذشته نیز گرچه داعش مسئولیت برخی حملات را برعهده میگرفت، اما اطلاعات نهادهای امنیتی حکومت پیشین نشان میداد که این حملات اغلب توسط شبکه حقانی طراحی و اجرا میگردید. اکنون نیز رهبران شبکه حقانی احتمالا با سوظن بیشتری به جناح قندهار نگاه خواهند کرد.
به نظر میرسد که پس از این رویداد، تنشها و اختلافات و بی اعتمادی درونی بین طالبان بالا رود. رهبران طالبان پس از این از سایه خود هم میترسند.
نفوذ داعش در درون طالبان
پذیرش مسئولیت این حمله از سوی داعش، نکته دیگری را نیز برجسته میکند: نفوذ این گروه در ساختارهای امنیتی طالبان. این حمله نشان میدهد که داعش موفق شده در میان طالبان نفوذ کرده و از نیروهای آن سربازگیری کند.
احتمالاً، برای یک مهاجم انتحاری دشوار است که بدون همکاری داخلی و کمک شبکههایی در درون طالبان، به یکی از چهرههای برجسته این گروه دسترسی پیدا کند. این امر، صحت گزارش شورای امنیت سازمان ملل متحد را که پیشتر از نفوذ داعش در نهادهای امنیتی طالبان هشدار داده بود، تایید میکند.
این در حالی است که طالبان در واکنش به نگرانیهای بینالمللی مدعی بودند که داعش سرکوب شده و توانایی احیای مجدد را ندارد.
تضعیف شبکه حقانی
خلیلالرحمان حقانی پس از پیروزی طالبان، بهعنوان چهرهای مصلح و میانهرو ظاهر شد. او با رهبران حکومت پیشین در تماس بود و برای ختم دشمنیها پیامهایی ارسال میکرد.
پس از سقوط کابل، او نخستین چهره برجسته طالبان بود که وارد پایتخت شد. حقانی به خانه عبدالله عبدالله، رئیس شورای مصالحه پیشین رفت و در جمع مقامات سابق، ازجمله حامد کرزی، اعلام کرد که جنگ پایان یافته و جان و مال شما در امان است. او در شرایط پر اضطراب که برخی جناحهای طالبان در پی انتقامگیری از کرزی و فرماندهان نظامی جنوب بودند، در تامین امنیت آنها نقشی پر رنگ بازی کرد.
شبکه حقانی با مرگ خلیل الرحمان، یکی از چهرههای برجسته سیاسی–نظامی خود را از دست داد؛ کسی که در جنگ و مذاکرات سیاسی پیشگام بود.
حذف خلیل حقانی، ضربه بزرگی به شبکه حقانی و شخص سراج است که در رقابت با جناح قندهار قرار دارد. بعید نیست که ترور کاکای سراج بدگمانی را نسبت به جناح قندهار بیشتر کرده و فاصله را زیادتر سازد.
طالبان کوشیده اند که وحدت درونی خود را به نمایش گذاشته اما اظهارات متناقض و کنایهآمیز مقامهای ارشد این گروه، به ویژه سراج الدین حقانی، نسبت به یک دیگر گوشهای از اختلافهای داخلی را آشکار کرده است.
رهبری طالبان تمایلی به رفتار و اطلاع رسانی شفاف ندارد. شفافیت و حسابدهی میتواند برای شبکه حقانی نشان دهد که در پشت ترور وزیر مهاجرین، داعش است و نه دست پیدا و پنهان حلقه قندهار. باید دید که آیا طالبان به روش دیگر حکومتها کمیسیونی برای رسیدگی به این ترور تشکیل میدهد یا به انداختن مسئولیت قتل حقانی به دوش داعش بسنده میکند.
احتمالا، مخفیکاری به تردید و بدبینی در میان طالبان دامن زند. بدبینی حلقه حقانی به تنهایی گروه ظاهرا یکپارچه و منسجم طالبان را به چند دسته تقسیم نخواهد کرد اما رقابت برسر قدرت و دنبال کردن برنامهها و اهداف متفاوت با این بدبینی تقویت خواهد شد.