با بازشدن درهای زندانهای مخوف سوریه، هزاران زندانی حکومت اسد آزاد شدند
درهای زندانهای سوریه از جمله زندان نظامی صیدنایا، که عفو بینالملل سرکوب بیرحمانه، شکنجههای وحشیانه و اعدامهای دستهجمعی در آنجا را مستندسازی کرده است، روز گذشته گشوده شد و شمار نامعلومی زندانی سیاسی آن پس از سالها بیخبری آزاد شدند.
گاردین در گزارشی به بازشدن در زندانها در شهرهای مختلف پرداخته و نوشته بسیاری از این افراد از مردان و زنان گرفته تا کودکان تنها به جرم انتقاد از حکومت زندانی شده بودند و حالا پس از مدتها دوری، به آغوش خانوادههای شان بازگشتند.
بر اساس این گزارش، هنوز مشخص نیست چه تعداد زندانی آزاد شدهاند اما گزارش سازمانهای حقوقبشری نشان میدهد در طی ۱۴ سال جنگ داخلی، بیش از ۱۰۰ هزار زندانی در این زندانها اعدام و سر به نیست شدهاند.
لحظات تلخ و شیرین آزادی
یکی از جنبههای آزادی زندانیان که بسیار مورد توجه قرار گرفته است، بیخبری خانوادهها از سرنوشت آنها بود.
در مواردی، خانواده از اسارت عزیزانشان در یک زندان مطلع بودند اما نمیدانستند او هنوز زنده است یا نه و در مواردی ماموران امنیتی بدون اطلاع به خانواده، فرد را ربوده و خانوادهها از سرنوشت آنها هیچ اطلاعی نداشتهاند.
گزارشهای تصویری نشان میدهد برخی از زندانیان به سختی میتوانستند باور کنند که بشار اسد از قدرت برکنار شده است.
در مواردی دیگر، تعدادی از زندانیان قدیمیتر که بدون هیچ ارتباطی با خارج از زندان، سالهای طولانی را در حبس گذرانده بودند، حتی نمیدانستند بشار اسد پس از مرگ پدرش حافظ اسد در سال ۲۰۰۰، قدرت را به دست گرفتهاست.
تصاویر تایید شده از زندان نظامی صیدنایا در دمشق صحنههای تکاندهندهای را نشان میدهد. تصاویر سلولهایی که دهها زن و کودک خردسال در آن محبوس بودهاند. آنها به زندانیان وحشتزده اطمینان میدهند که دیگر جای نگرانی وجود ندارد.
میراث تاریک زندانهای اسد
تصاویر ماهوارهای در سال ۲۰۱۷ نشان میداد یک کوره جسدسوزی برای از بین بردن پیکر قربانیان در زندان صیدنایا ساخته شدهاست.
با این حال، هنوز گزارشهای ضد و نقیضی درباره سلولهای زیرزمینی در این زندان که هنوز کشف نشدهاند، به گوش میرسد.
نیروهای دفاع مدنی سوریه، که به نام «کلاه سفیدها» شناخته میشوند، صبح دوشنبه به وقت محلی اعلام کردند پنج تیم را به زندان نظامی صیدنایا اعزام کردهاند «تا سلولهای پنهان زیرزمینی را که بنا بر گفته نجاتیافتگان محل نگهداری شماری از زندانیان است، جستجو کنند.»
کلاه سفیدها در پلتفرم اکس اعلام کردند این تیمها شامل واحدهای جستوجو و نجات، متخصصان نفوذ از طریق دیوار، گروههای بازکننده درهای آهنی، واحدهای سگهای آموزشدیده و امدادگران پزشکی اند.
به گفته کلاه سفیدها، گروههای اعزام شده به زندان صیدنایا، آموزشدیده و مجهز به امکانات لازم برای مدیریت چنین عملیاتهای پیچیدهای اند.
روایتهای زندانیان از سالهای اسارت، حیرتانگیز است. به نظر میرسد سالها زمان لازم است تا تمام حقایق و اسناد تلخ جنایتهایی که خاندان اسد علیه مردم خود مرتکب شدهاند، آشکار شود.
شبکه العربیه تصاویر تکاندهندهای از ورود خانوادهای به دمشق را پخش کرد که برای دیدار فرزند تازه آزادشدهشان آمده بودند. صدای مادر سالخورده هنگامی که پس از ۱۴ سال فرزندش را در آغوش گرفت، از شدت احساسات میلرزید.
چهرههای شاخص آزاد شده
در میان آزادشدگان، دو چهره شاخص به چشم میخورند، رغد التتاری، خلبانی که در دهه ۱۹۸۰ از دستور حافظ اسد برای بمباران شهر حما سرپیچی کرد و پس از ۴۳ سال حبس آزاد شد.
دیگری، تل الملوحی است که در سال ۲۰۰۹، در سن ۱۹ سالگی به جرم نوشتن یک پست وبلاگی در انتقاد از فساد دولتی دستگیر شده بود و حالا زنده پیدا شده است.
در زندان صیدنایا، مردی با سر تراشیده و بدنی لرزان آزاد شد که در اثر شکنجههای شدید، حافظهاش را از دست داده و به سختی میتوانست صحبت کند و به گفته خانوادهاش دانشجوی ۲۰ ساله پزشکی بوده که ۱۳ سال پیش ناپدید شده بود.
در جریان انقلاب بهار عربی سال ۲۰۱۱، هزاران معترض تنها به جرم سخن گفتن علیه حکومت دستگیر شدند.
به گزارش گروههای حقوقبشری، با گسترش جنگ داخلی، شبکه وسیع شعبههای امنیتی، بازداشتگاهها و زندانها به دلیل اِعمال شکنجههای وحشیانه در مقیاس گسترده، به مکانهایی مخوف تبدیل شدند.
در طول سالهای گذشته، بسیاری از خانوادههای سوری با بیرحمی تمام از مرگ عزیزان شان باخبر شدند، اعدامهایی که گاه سالها پیش از اطلاعرسانی به خانوادهها رخ داده بودند.
انتظار دردناک خانوادهها
با این حال، هنوز خانوادههای بسیاری در انتظار به سر میبرند و امیدوارند عزیزانشان زنده پیدا شوند.
عبدالکافی الحمدو، فعال سوری که در سال ۲۰۱۶ به همراه خانوادهاش از حلب به ادلب پناه برده بود، یکشنبه در یک ایستگاه بس مرکزی دمشق، لحظات پر التهاب خانوادههایی را ثبت کرد که منتظر رسیدن بسها و موترهای حامل زندانیان آزاد شده بودند.
زنی گریان از پسر ۱۸ سالهاش میگوید که در سال ۲۰۱۲ دستگیر شد و از آن زمان تاکنون هیچ خبری از او نداشته است: «تمام خانوادههایی که اینجا جمع شدهاند، وحشت بزرگی در دل دارند، وحشت از اینکه مبادا فرزندان شان را از دست دادهباشند. با این حال، در گوشهای از قلب برخی از آنها، هنوز روزنهای کوچک از امید میدرخشد، امید به اینکه شاید عزیزانشان هنوز زندهباشند.»