امریکا برای اسرائیل هیچ خط قرمزی ندارد
با این که اسرائيل سالانه بیش از ۳میلیارد دالر کمک مالی و تسلیحاتی از امریکا دریافت میکند، اما این نظر در میان تحلیلگران خاورمیانه وجود دارد که کاخ سفید برای تغییر رفتار حکومت و ارتش آن کشور در غزه، دست باز ندارد.
یا واشنگتن به دلایلی نتوانسته یا نخواسته از نفوذ خود و وابستگی مالی و نظامی اسرائیل، برای تغییر رفتار آن استفاده کند، کشوری که به گفته آنان، توسط دستراستترین احزابی حمایت میشود که برخی از رهبران آن از پاکسازی قومی و کوچ اجباری مردم غزه حمایت کردهاند.
یک نمونه عدم اعمال نفوذ، تلاش امریکا برای صلح میان اسرائیل و حزب الله بود که بهرغم نزدیک شدن دو طرف به توافق، بنیامن نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در لحظه آخر دستور کشتن حسن نصرالله، رهبر حزب الله، گروه شبه نظامی نزدیک به ایران را داد و اسرائیل را وارد یک جنگ دیگر در جنوب لبنان کرد. رسانههای امریکایی گزارش دادند که حکومت بایدن از این حرکت غافلگیر شد.
برخی تحلیلگران و کارشناسان استدلال کردهاند که ایالات متحده نفوذ لازم را برای ایجاد تغییر در رفتار حکومت اسرائیل ندارد و در واقع، به چالش کشیدن نحوه واکنش اسرائیل به حمله ویرانگر حماس در ۷اکتبر ۲۰۲۳ میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. واشنگتن از گسترش دامنه جنگ در خاورمیانه، تلفات ملکی و وضعیت بشری در غزه نگران است اما اسرائیل به آن اعتنایی ندارد.
سخنگویان حکومت امریکا گفتهاند که اسرائیل کشوری مستقل است و واشنگتن تنها به توصیه و مشوره برای این کشور اکتفا میکند. اما، نقش ویرانگر تسلیحات امریکا در غزه و احتمال کشیده شدن پای امریکا به درگیری با ایران، این موضع سخنگویان را سوال برانگیز کردهاست.
سوال اینجاست که چرا واشنگتن بر اسرائیل فشار نمیآورد و چرا نتانیاهو درخواستها و نگرانیهای واشنگتن را میتواند نادیده بگیرد؟
علاقه بینظیر
جان میرشایمر، از نظریهپردازان برجسته روابط بینالملل، روابط اسرائیل و امریکا را ویژه و بیسابقه میداند. این رابطه در میانه جنگ سرد برای جلوگیری از نفوذ شوروی در خاورمیانه نفتخیز اهمیت پیدا کرد و بعد از جنگ سرد به علت جایگاه ویژه اسرائیل در میان جمهوریخواهان و مسیحیان محافظهکار انجیلی فوق العاده نیرومند شد.
جایگاه اسرائیل به عنوان «تنها دموکراسی با ارزشهای غربی» در قلب خاورمیانهای که در ذهن مردم امریکا با افراطگرایی، تروریسم و امریکاییستیزی گره خورده، کار را برای جو بایدن، رئیسجمهور امریکا برای اعمال فشار بر اسرائیل دشوار کردهاست.
بر علاوه، آرون دیوید میلر، کارمند سابق وزارت خارجه امریکا به مجله نیویورکر گفت که جو بایدن بیشتر از هر رئیسجمهور معاصر دیگر در امریکا علاقه عمیق عاطفی به دولت و ملت اسرائیل و امنیت آن در خاورمیانه دارد.
میلر در پاسخ به این سوال که امریکا به اسرائیل بیشتر از سرنوشت و رنج مردم فلسطین اهمیت قایل است، اذعان کرد که همدردی و همبستگی بایدن با اسرائیلیها بیشتر از فلسطینیها است.
او به سخنرانی بایدن در ۱۰ اکتوبر، سه روز پس از حمله مرگبار حماس به اسرائیل اشاره کرد و گفت که در جریان سخنرانی در چشمان بایدن اشک حلقه بسته بود.
به گفته اندرو میلر، دستیار سابق معاون وزارت خارجه امریکا، بایدن با انتقاد علنی از اسرائیل راحت نیست، چون فکر میکند این کار بیاثر است و هم به این دلیل که حمایت عمیق و شدید او از اسرائیل اجازه این انتقاد را نمیدهد.
این را نیز نباید فراموش کرد که سیاستمداران، نظامیان و مردم اسرائیل از جنگ علیه حماس و حزب الله حمایت میکنند. هفت اکتوبر همه چیز را در اسرائیل تغییر دادهاست. مردم و سیاستمداران اسرائیلی اهمیتی به وضعیت مرگبار غزه نمیدهند، آنچه آنها تقاضا دارند گرفتن انتقام سخت از حماس و حزبالله، احیای بازدارندگی و بازگشت حس امنیت به اسرائیل است که با حمله هفتم اکتوبر از بین رفته است.
بنابرین، به گفته دنیس راس، از مقامهای ارشد حکومت بوش پدر و بیل کلینتون، مقامهای امریکایی میدانند که اسرائیل برای رسیدن به این اهداف خود به بایدن گوش نمیدهد.
در عینحال، اسرائیل از حمایت چهرههای با نفوذ دموکرات و جمهوریخواه در نبرد با ایران، حماس و حزب الله آگاه است. این باعث شده حکومت بایدن در فشار آوردن بر حکومت تندرو نتانیاهو احساس محدودیت کند.
انتخابات حساس
نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل این نکته را به خوبی درک میکند که بایدن در موقعیت ضعیف سیاسی قرار دارد. همچنین، حزب دموکرات به دلیل انتخابات مایل نیست که رای دهندگان حامی اسرائیل، از جمله در ایالت حساس پنسلوانیا را از خود ناراض کند.
آرون دیوید میلر، مقام پیشین وزارت خارجه امریکا در امور خاورمیانه به وال استریت ژورنال گفت: «چند هفته قبل از یکی از مهمترین انتخابات تاریخ معاصر امریکا، نمیتوانید مذاکرهکنندهای امریکایی پیدا کنید که به اسرائیلیها فشار بیاورد، بهویژه وقتی پای جبههای که شامل ایران میشود، در میان است.»
دموکراتها در انتخابات، به علت افزایش تورم و هزینههای زندگی و ناتوانی سیاسی و قانونگذاری در حل معضل مهاجران امریکای جنوبی موقعیت مستحکمی ندارند. آنها مجبور شدند که بایدن را به علت افت شدید محبوبیتش، کنار بگذارند و کامالا هریس، معاون او را به میدان بیاورند.
این استراتژی جایگاه آنها را بهبود بخشیدهاست، زیرا تا حدی فاصله هریس از ترامپ در نظرسنجیها بیشتر شده است. با این حال، دموکراتها برای حفظ برتری خود به تمام آرای حامیان سنتی دموکراتها در میان یهودیان امریکا و حامیان مسیحی اسرائیل نیاز دارند.
نکته جالبی که اندور مارنز، خبرنگار امریکایی اشاره میکند، این است که رای دهندگان مسلمان برخلاف یهودیان، وفاداری حزبی ندارند و قبلا از جورج بوش و دونالد ترامپ، نامزدان جمهوریخواه حمایت کردهاند.
شماری از آنان در ایالت میشگان گفتهاند که به ترامپ رای خواهند داد. با این که ترامپ از حامیان سرسخت اسرائیل در جنگ غزه است، اما رای آنان، رای اعتراض به نادیده گرفتهشدن خواستههای شان در کمپ دموکراتها است.
یهودیان امریکایی و مسیحیان انجیلی دو گروه از فعالترین گروههای سیاسی در ایالات متحده به شمار میروند. این دو گروه از پایگاههای حزبی دموکراتها و جمهوریخواهان اند و هر دو به طور قابلتوجهی طرفدار اسرائیل هستند.
فشار آوردن بر اسرائیل در میان نمایندگان کانگرس نیز محبوب نیست و این کشور در آنجا از نفوذ زیاد برخوردار است. برخی از تحلیلگران مانند جان میرشایمر، استاد روابط بینالملل در دانشگاه شیکاگو این نفوذ را به قدرت لابی اسرائیل در امریکا نسبت میدهند. برخی دیگر با رد این ایده میگویند که حمایت از اسرائیل در میان رای دهندگان محبوب است، با منافع استراتژیک امریکا در خاورمیانه همخوانی دارد، و نمایندگان نیز حاضر نیستند با فشار بر اسرائیل، طرفدار ایران و حماس به تصویر کشیده شوند.
دموکراتها نگران اند که انتقاد از اسرائیل یا محدود کردن ارسال سلاح به این کشور باعث ریزش آرای شان شود. طبیعی است که جمهوریخواهان در واکنش بر فشار بایدن بر اسرائیل، طوفان سیاسی به راه اندازند و یک تصمیم در سیاست خارجی را به یک مساله داغ داخلی برای حزب دموکرات تبدیل کنند.
نفع مشترک به رغم اختلاف دیدگاه
سخنگویان حکومت بایدن تاکید میکنند که امریکا به رغم تعهد به دفاع از اسرائیل، مواضع خود را به این کشور دیکته نمیکند. به همین دلیل واشنگتن حاضر نیست که مسئولیتی در قبال جنگ غزه، به ویژه کشتار وحشتناک دهها هزار غیرنظامی، قبول کند.
آدام توز، تحلیلگر بریتانیایی در روزنامه گاردین نوشت که تصویر موجود از امریکا به عنوان کشوری که نقشی در بحران فلسطین و جنوب لبنان ندارد و تلاش دارد که جلو یک جنگ تمام عیار در خاورمیانه یا جنگ سوم جهانی با روسیه را بگیرد، تصویری یک ابرقدرت در حال زوال است.
او با اشاره به این بحرانها می گوید: «اگر این تحلیل نقش واشنگتن در این حوادث را دستکم گرفته باشد، چه؟ اگر مقامهای کلیدی در حکومت بایدن واقعاً این لحظه را یک فرصت تاریخی برای بازتعریف توازن قدرت در جهان و خاورمیانه ببینند، چه؟ اگر آنچه که ما شاهد آن هستیم، چرخش عمدی و جامع امریکا به سوی بازنگری در نظم جهانی از طریق یک استراتژی تنش باشد، چه؟»
این شک و تردید توز دیدگاه غالب در خاورمیانه است که همواره اسرائیل را ابزار امریکا برای کنترول این منطقه دیدهاست.
وبسایت خبری پولیتیکو گزارش داد مقامات ارشد کاخ سفید به طور خصوصی به اسرائیل اعلام کردند که ایالات متحده از تصمیم این کشور برای افزایش فشار نظامی بر حزبالله حمایت خواهد کرد. در حالیست که حکومت بایدن در هفتههای اخیر به طور علنی از حکومت اسرائیل خواسته بود تا حملات خود را در جنوب لبنان محدود کند.
بایدن در ماه مارچ به نتانیاهو هشدار داده بود که به جنوب لبنان هجوم نه برد و آن را خط سرخ خود توصیف کرده بود. با این حال، اسرائیل دامنه جنگ را تا بیروت، پایتخت لبنان نیز بردهاست.
آرون میلر باور دارد که بایدن، هم به دلایل احساسی و هم به دلایل سیاسی، اهداف جنگی اسرائیل را قابل قبول میداند. این اهداف تضمین میکند حماس، به عنوان یک سازمان نظامی، هرگز قادر نباشد یک حادثه دیگر مانند ۷ اکتوبر را رقم بزند، از این رو به حاکمیت حماس بر غزه باید پایان داده شود.
تضعیف حماس و حزبالله با سیاست اعلام شده کاخ سفید در مورد حفاظت از امنیت اسرائیل همخوانی دارد. ولی در عین حال، کاخ سفید میکوشد که دامنه جنگ محدود بماند. زیرا، اگر بحران براثر درگیری اسرائیل و ایران گسترش یابد، پای امریکا نیز به آن کشیده خواهد شد.
حکومت بایدن تلاش کردهاست که اسرائیل را از حمله به تاسیسات نفتی و اتمی ایران باز دارد. در آستانه انتخابات، بالا رفتن سرسامآور قیمت نفت یا ورود امریکا به یک جنگ دیگر، راه را برای ورود دونالد ترامپ، کابوس لیبرالها و چپهای امریکا به کاخ سفید باز میکند.