دوستی و دشمنی جلالالدین حقانی و احمدشاه مسعود، فرماندهان سابق جهادی افغانستان
از شروع جنگ در افغانستان بیش از چهل سال میگذرد. در این مدت، چندین بار دشمنان داخلی با هم دوست و دوستان دیرینه با هم دشمن شدهاند.
از نمونههای برجسته این دوستی و دشمنی میان فرماندهان پیشین جهادی، رابطه پرفراز و نشیب جلالالدین حقانی، پدر سراج الدین حقانی، و احمدشاه مسعود است. رابطهای که پس از مرگ هر دو فرمانده جهادی، روابط فرزندان و خانوادههای آنها را نیز متاثر کرده است. آینده این مناسبات قابل پیشبینی نیست.
در این مقاله تحلیلی رابطه دوستانه میان جلالالدین حقانی و احمدشاه مسعود بررسی شده است. در ادامه همچنین به میراث این رابطه برای فرزندان دو طرف پرداخته شده است.
احمدشاه مسعود
احمدشاه مسعود، فرزند دگروال دوستمحمد، یکی از افسران دوره ظاهرشاه در بازارک پنجشیر به دنیا آمد. پدر مسعود در ولایتهای مختلف افغانستان وظیفه اجرا کرده بود.
پدر احمدشاه مسعود، پدربزرگ و جد بزرگش در دولت شاهی به حیث ماموران نظامی کار کردهاند.
احمدشاه مسعود همزمان با آغاز تحصیلاتش در دانشگاه پولیتخنیک کابل در سال ۱۳۵۲، عضو نهضت اسلامی افغانستان شد و در سال ۱۳۵۴علیه حکومت داوود خان به مبارزه مسلحانه پرداخت و به پاکستان پناهنده شد.
مسعود با پناهنده شدن در پاکستان از گروه گلبدین حکمتیار جدا شد و به گونه مستقلانه حمایت پاکستان را بهدست آورد.
مسعود در زمان کم توانست در پنجشیر، بدخشان و برخی ولایتهای همجوار نیروهای مسلح تشکیل دهد و تا سقوط حکومت نجیبالله علیه نیروهای دولتی جنگید. احمدشاه مسعود در میان سایر فرماندهان جهادی جایگاه ویژهای به دست آورد.
این فرمانده جهادی در دوران حکومت مجاهدین که زیر نام «دولت اسلامی افغانستان» کار میکرد، وزیر دفاع تعیین شد و در جنگهای داخلی یکی از طرفهای اصلی درگیریها بود.
او پس از تسلط طالبان بر کابل در دهه نود میلادی، راه جنگ علیه این گروه را انتخاب کرد و در ۱۸ سنبله سال ۱۳۸۰ در یک حمله انتحاری در خواجه بهاءالدین ولایت تخار افغانستان کشته شد.
این حمله را دو مهاجم عرب که خود را خبرنگار معرفی کردند و به قصد انجام مصاحبه نزد مسعود رفتند، با جاسازی مواد انفجاری در دروبینهایشان انجام دادند.
استیف کول، مورخ و یکی از کارمندان سابق و ارشد استخباراتی سیایای این حمله را به شبکه القاعده مرتبط دانست. شبکه القاعده در افغانستان با جلالالدین حقانی رابطه تنگاتنگ داشت.
جلالالدین حقانی
جلالالدین حقانی فرزند خواجه محمد در سال ۱۹۴۴ در ولایت پکتیا متولد شد. اجداد او از منطقه میرعلی وزیرستان به ولایت پکتیا کوچیدند و در زمان سلطنت امانالله خان، در ولایت پکتیا ساکن شدند.
شجره خانوادگی او به شاخه سلطانخیل قبیله زدران برمیگردد. هنوز هم قبیله سلطانخیل در وزیرستان زندگی میکند.
حقانی پس از آموزش در مدارس گوناگون در افغانستان، به دارالعلوم حقانیه در اکوره ختک در نزدیکی پیشاور رفت و از همانجا زندگی سیاسی و نظامیاش آغاز شد.
او برای نخستین بار در دوره حاکمیت داوودخان، نخستین رئیسجمهور افغانستان، از ولایت پکتیا به مخالفت علیه دولت برخاست و با ساختن مدرسهای در وزیرستان به فعالیتهای خود ادامه داد.
پس از کودتای هفت ثور و بعد از ایجاد تنظیمهای جهادی در پشاور، جلالالدین حقانی به عنوان معاون حزب اسلامی به رهبری مولوی محمد یونس خالص و همچنین به حیث فرمانده جبهه پکتیا گماشته شد.
او همچنین از مذاکرهکنندگان صلح با رئيسجمهور نجیبالله بود. در آن زمان، نامههای دوجانبه نیز میان آنها رد و بدل شده است.
پس از روی کار آمدن حکومت مجاهدین، آقای حقانی به عنوان وزیر عدلیه تعیین شد اما بسیار زود راهش را سایر تنظیمهای جهادی جدا و از طالبان حمایت کرد. جلالالدین حقانی نخستین بار ولایت خوست را به طالبان تسلیم کرد.
حقانی در دوره حاکمیت طالبان وزیر اقوام و قبایل شد و همزمان با شبکه القاعده رابطه نزدیک ایجاد کرد. بعد از حمله ناتو به افغانستان، جلال الدین حقانی به وزیرستان رفت و در آنجا شبکه حقانی را بنیاد گذاشت.
سرانجام، جلالالدین حقانی در روز سوم سپتامبر ۲۰۱۸ براثر بیماری درگذشت.
زندانی شدن مسعود
شهرت ننگیال، نویسندهای که رابطه نزدیک با جلالالدین حقانی داشت، در کتاب خود به نام «۱۲ گرامه ماغزه» نوشته است هنگامی که با دولت تحت حمایت شوری سابق در افغانستان جنگ جریان داشت، احمدشاه مسعود به دفتر حزب اسلامی حکمتیار در پشاور فراخوانده شد.
ننگیال در کتابش به نقل از خود جلالالدین حقانی نوشت که او نیز که بهخاطر تمدید جواز سلاح شخصیاش به پشاور رفته بود، از راه به دفتر حزب اسلامی سر زده بود.
در این کتاب آمده که احمدشاه مسعود خود را در پتویی پیچیده بود و دستانش دیده نمیشد، لحظاتی بعد به قاضی امین وقاد و مولوی منصور، فرمانده حزب اسلامی گفت که میخواهد به دستشویی برود.
ننگیال نوشته حقانی بعدها فهمید که مسعود به دستور حکمتیار توسط قاضی امین و مولوی منصور به اتهام روابط با حکومت کارمل زندانی شده است.
شهرت ننگیال به نقل از جلالالدین حقاني نوشت که احمدشاه مسعود، نیم ساعت بعد از طریق دستشویی از بند حکمتیار فرار کرد. حقانی به ننگیال گفت که او در فرار احمدشاه مسعود از حبس حزب اسلامی حکمتیار نقشی نداشته است.
با این حال، در ۱۷ جون ۲۰۱۴ امین وقاد، معاون پیشین حزب اسلامی در ولایت ننگرهار به خبرنگاران تایید کرد که به دستور گلبدین حکمتیار، احمدشاه مسعود را به اتهام داشتن روابط با حکومت ببرک کارمل در پشاور برای چندین ساعت زندانی کرده بود.
قاضی امین وقاد همچنین گفت که بعد از سه ساعت جلالالدین حقانی به دفتر آنها رفته و آقای مسعود را با طرح یک «دسیسه» از چنگ مولوی منصور نجات داد.
امین وقاد ادامه داد: «دوستی میان جلالالدین حقانی و احمدشاه مسعود نسبت به سایر فرماندهان جهادی مستحکمتر بود و ریشههای عمیق داشت».
منابع معتبر نقش حقانی در رهایی مسعود را تایید نکردهاند اما گفتند که همواره «در دوستی و دشمنی به همدیگر احترام قایل بودند.»
احمدشاه مسعود هم تا پایان عمر درباره زندانی شدنش از سوی حزب اسلامی چیزی نگفت.
عبدالحفیط منصور، نماینده پیشین پارلمان و از افراد نزدیک به مسعود در مورد این حادثه به افغانستان اینترنشنال گفت که این رویداد در دوره حکومت داوود خان و نه ببرک کارمل اتفاق افتاده بود.
او در این باره گفت: «پس از قیام مسلحانه ۱۳۵۴ در ولایت پنجشیر، اختلاف نظر میان مسعود و حکمتیار در رابطه به این قیام به وجود آمد. گلبدین حکمتیار دو نفر از دوستان و همرزمان احمدشاه مسعود، به نامهای انجنیر جان محمد از کنر و انجنیر شیرولی از لغمان را به کمک و همدستی افسران پاکستانی شهید کرد. پس از آنها نوبت مسعود بود که باید سر به نیست میشد. چون مسعود راجع به دلایل قیام مسلحانه[پنجشیر] علیه حکومت داوود ملاحظه داشت و مخالف آن بود و آن را یک توطئه میدانست.»
منصور گفت که مسعود و جلال الدین حقانی رابطه خوب داشتند. او گفت که حزب اسلامی به رهبری مولوی خالص که حقانی یک فرمانده آن بود، با حزب جمعیت اسلامی به رهبری برهان الدین ربانی که مسعود فرمانده ارشد آن بود، رابطه خوبی داشت.
او به حاجی عبدالقدیر، از سران حزب مولوی خالص اشاره کرد که در ننگرهار بود و با مسعود رابطه نزدیکی پیدا کرد.
پیشینه روابط حقانی و مسعود
به رغم اینکه رابطه مجاهدین در سالهای جنگ به عنوان فرماندهان جهادی و مخالفان مشترک حکومت وقت آشکار بود. اما در دوم سرطان ۱۳۶۹، هنگامی که شورای سراسری فرماندهان جهادی در ولایت خوست ایجاد شد، جلالالدین حقانی به عنوان رئیس و احمدشاه مسعود به حیث معاون او گماشته شدند.
دومین نشست این شورا در همان سال در منطقه شاه سلیم ولایت بدخشان به رهبری احمدشاه مسعود برگزار شد که در آن نشست جلالالدین حقانی هم دعوت شده بود.
سعدالدین شپون که در آنزمان خبرنگار رادیو صدای امریکا بود و در این نشست حضور داشت، میگوید که در این نشست مسعود از حقانی در بدخشان استقبال ویژه کرد و تشریفات گرمی برایش در نظر گرفت.
آقای شپون هم میگوید که در این دوره، «رفاقت» احمدشاه مسعود و جلالالدین حقانی «خیلی گرم و صمیمانه» بود.
نشست سوم این شورا یک سال بعد، در ۱۳۷۰ در منطقه ژوره ولایت خوست برگزار شد. در این نشست، بار دیگر بر ایجاد شورای سراسری فرماندهان جهادی تاکید شد و ۵۵۰ نفر از فرماندهان جهادی درباره پیروی کردن از اوامر رئیس و معاون شورا باهم مشوره کردند.
هرمز مقصودی، تاریخنگار ایرانی، در کتاب خود تحت عنون «گاهشمار رویدادهای افغانستان در سال ۱۳۷۸» درباره شورای سراسری فرماندهان جهادی به تفصیل نوشته است.
او درباره ضرورتهای آن زمان و اختلافها میان فرماندهان جهادی توضیح داده است. مقصودی نوشته است که احمدشاه مسعود به این دلیل معاونت جلالالدین حقانی را پذیرفت که «دوست و رفیق نزدیک» او بود. این در حالی است مسعود همواره به عنوان فرمانده یا آمر فعالیت میکرد و کمتر حاضر میشد معاونت کسی را بپذیرد.
شورای سراسری فرماندهان جهادی تا سقوط حکومت داکتر نجیبالله فعال بود و بعد از آن این شورا نیز از هم پاشید.
سقوط حکومت داکتر نجیب و صفحه جدیدی از روابط مسعود و حقانی
پس از سقوط حکومت داکتر نجیبالله، رئیسجمهور سابق افغانستان، همزمان با ایجاد دولت مشترک مجاهدین بحران شدیدتر شد و راه را برای آغاز جنگهای داخلی باز کرد.
جلالالدین حقانی که عضویت حزب اسلامی به رهبری مولوی خالص را داشت به نمایندگی از این حزب، وزیر عدلیه شد اما فقط سه روز در این سمت ماند. او سپس مشغول مذاکره برای صلح میان گروههای درگیر جنگ داخلی شد.
آقای حقانی در آن زمان در منطقه وزیر اکبر خان کابل در خانهای بهنام «خانه بلوچ» زندگی میکرد. طبق برخی شواهد، حقانی ۹ بار با احمدشاه مسعود دیدار و درباره مذاکرات صلح گفتوگو کرد.
اما این دیدارها نتوانست گرهی از کار بگشاید و کابل شاهد شدیدترین درگیری میان گروههای مختلف مجاهدین بود که در جبهات مقابل همدیگر قرار گرفته بودند.
با افزایش تمایل جلالالدین حقانی به طالبان، رابطه دوستی او با مسعود نیز با گذشت زمان به دشمنی گرایید. طالبان در زمان آن به تازگی در حال شکلگیری بود.
سه ماه پس از ایجاد گروه طالبان، جلالالدین حقانی خوست را به طالبان تسلیم و به ملا محمدعمر، بنانگذار این گروه «بیعت» کرد.
جلالالدین حقانی در نخستین اظهاراتش پس از پیوستن به طالبان، مجاهدین مستقر در کابل را گروه «شر و فساد» خواند و علیه آنها فتوای جهاد صادر کرد. عبارت «شر و فساد» برای نخستین بار از زبان حقانی شنیده شده است.
به نظر میرسد که این نخستین بار است که در حوزه عمومی دشمنی میان جلالالدین حقانی و احمدشاه مسعود علنی میشود.
آغاز مرحله جدید دشمنی میان دوستان دیرینه
هرچند رئیس و معاون پیشین شورای سراسری فرماندهان جهادی در حال حاضر هر دو زنده نیستند اما فرزندان آنها سراج الدین حقانی و احمد مسعود با هم وارد مرحله جدیدی از دشمنی شدهاند. با این حال، این کدورت به معنی قطع رابطه میان دو طرف نیست.
سه روز پس از سقوط نظام جمهوریت، خلیلالرحمن حقانی، برادر جلال الدین حقانی به گونه غیرمستقیم به دوستی دیرینه میان احمدشاه مسعود و جلالالدین حقانی اشاره کرد و گفت که همکاران احمدشاه مسعود به رهبری احمد مسعود باید از طالبان حمایت کنند و لازم است «پاس دوستی قدیم» را داشته باشند. او در آن زمان احمدشاه مسعود را «قهرمان ملی افغانستان» خطاب کرد.
شاید به دلیل همین روابط تاریخی است که نیروهای سراج الدین حقانی، فرزند جلالالدین حقانی که در حال حاضر وزیر داخله طالبان است، وارد پنجشیر نشدهاند.
در عوض صدها جنگجوی طالبان جنوبی به فرماندهی قیوم ذاکر به کمک طالبان شمال به پنجشیر لشکرکشی کردند و دهها شهروند پنجشیری را بازداشت کردند و به قتل رساندند.
برخی از منابع میگویند سراجالدین حقانی که ظاهرا تاریخ پر فراز و نشیب و پیروزی و سقوط را میداند، متوجه شده که درگیری برای منافع کوتاهمدت سیاسی و اقتصادی میتواند تبعاتی داشته باشد. به همین دلیل از درگیری مستقیم با نیروهای مقاومت در پنجشیر پرهیز کرده است.
منابع همچنین میگویند که او امنیت رهبران سابق مانند عبدالله عبدالله، رئیس پیشین شورای عالی مصالحه ملی و دوست نزدیک خانواده مسعود و حامد کرزی، رئیسجمهور پیشین افغانستان را به دوش گرفته است.
در حال حاضر گروه حقانی در بدنه حکومت طالبان یکی از قدرتمندترین جناحها بهشمار میرود. در کنار به عهده داشتن وزارت داخله طالبان، حقانیها شماری زیادی از افراد مسلح غیرمسئول را تحت فرمان خود دارند.
در مقابل، احمد مسعود، پسر احمدشاه مسعود نیز جبهه مقاومت ملی افغانستان را برای مبارزه مسلحانه علیه طالبان ایجاد کرده است.
در حال حاضر، روزنه امیدی برای صلح و مفاهمه میان دوستان سابق و دشمنان کنونی دیده نمیشود. اما منابع معتبر به افغانستان اینترنشنال گفتند که سراجالدین حقانی چند بار با جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود تماس گرفته و از مقامهای این جبهه خواسته که به افغانستان برگردند.
حفیظ منصور این تماسها را تایید کرد. او به افغانستان اینترنشنال گفت: «سه سال پیش جناح حقانی تلاش زیاد کرد تا به پنجشیر حمله صورت نگیرد. هیئتها رفتوآمد کردند و نزدیک بود که تلاشهایش نتیجه بدهد. اما، جناح ملا برادر مخالفت کرده و جنگ را آغاز کردند.»
به گفته او، نیروهای سراج الدین حقانی در جنگهای پنجشیر، اندراب و بدخشان «سهم لازم» را نگرفتند .
تاریخ افغانستان گواه تحولات، تغییرات و رفتوآمدهای فراوانی بوده است که در نتیجه آن در مواقعی دوستان به جان هم افتادند و در مواقعی دشمنان دور یک سفره نشستند.
شاید امروز بهدور از تصور باشد که روزی حقانیها و خانواده مسعود کنار هم قرار گیرند، اما برای بسیاری از تاریخنگاران این امر چندان غیرمنتظره نخواهد بود.