سقوط افغانستان؛ ترامپ در صورت بازگشت به قدرت با طالبان چه خواهد کرد؟

محمود مهدوی

روزنامه‌نگار و پژوهشگر

با ورود دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ به کاخ سفید، سیاست خارجی ایالات متحده دست‌خوش تغییرات مهم و اساسی شد.

رویه سیاسی متفاوت دونالد ترامپ در مقایسه با جورج بوش و بارک اوباما، رؤسای جمهور سابق امریکا، با طرح شعار «نخست امریکا» مسئولیت‌پذیری کامل واشنگتن در قبال مسایل مهم جهانی از جمله شریک استراتژیک آن افغانستان را متحول کرد.

بیش از دو دهه جنگ، کشته و زخمی شدن هزاران سرباز امریکا و ناتو در افغانستان و ده‌ها هزار نیروی دفاعی و امنیتی افغان، مصرف بیش از دو هزار میلیارد دالر در افغانستان و در نهایت گسترش فساد افسارگسیخته و ناکامی حکومت، تقلب‌های گسترده تیم‌های انتخاباتی و تشدید تنش و نابسامانی سیاسی و امنیتی در افغانستان با روی کار آمدن ترامپ تاجرپیشه همزمان شد.

ترامپ سیاستمداری آماتور و تجارت‌پیشه است. او همه‌چیز را در ترازوی منافع اقتصادی ارزیابی می‌کند. بدون شک تداوم جنگ خونین و پرهزینه امریکا در افغانستان که هزینه‌اش در مقایسه با دستاوردهایش ناچیز به نظر می‌رسید، هیچ توجیهی نداشت.

آغاز مذاکرات صلح با طالبان در قطر و همزمان تضعیف نظام سیاسی و حکومت مستقر در کابل، منجر به توافق صلحی میان امریکا و طالبان شد که عملا تیر خلاص را به حکومت نیمه‌جان جمهوری اسلامی افغانستان شلیک کرد.

هدف اصلی دونالد ترامپ پایان دادن طولانی‌ترین و پرهزینه‌ترین جنگ ایالات متحده و بازگرداندن نیروهای امریکایی به خانه بود. اما جو بایدن دموکرات با که همواره از مخالفان جدی حضور نظامی امریکا در افغانستان بود، با روی کار آمدنش بدون هرگونه محاسبه فرمان خروج «بدون قید و شرط» نیروهای امریکایی از افغانستان را صادر کرد.

فرمان بایدن در واقع عملا فرمان فروپاشی حکومت وابسته افغانستان و همچنین تمامی توافقات و تعهداتی بود که امریکای تحت رهبری ترامپ با طالبان در قطر امضا کرده بود. طالبان که در بدل خروج نیروهای امریکایی و ایجاد یک حکومت ائتلافی تمامی شروط مبنی‌بر احترام گذاشتن به حقوق اساسی شهروندی را پذیرفته بودند، در پی دستور خروج جو بایدن به همه تعهدات خود پشت پا زدند.

طالبان با تصرف افغانستان و بستن مکاتب و دانشگاه‌ها و اعمال محدودیت‌ها بر زنان و دختران و نفی حقوق اساسی شهروندان افغانستان عملا از تعهدات بین‌المللی و توافقات مندرج توافقنامه دوحه را نقض کردند.

در این نوشته که متمرکز بر شناسایی سیاست‌های گذشته دونالد ترامپ درباره افغانستان و پیش‌بینی تصامیم احتمالی او در صورت پیروزی در انتخابات آینده امریکاست، به مهم‌ترین مشکلات و پیامدهای سیاست‌های دونالد ترامپ در قبال افغانستان اشاره می‌کنیم:

۱- فقدان توافقنامه جامع صلح: در حالی که مذاکرات با طالبان آغاز شده بود، یک توافق صلح پایدار و جامع در دوره ریاست جمهوری ترامپ به دست نیامد. وضعیت شکننده توأم با خشونت و بی‌ثباتی مداوم در منطقه باقی ماند.

۲. تمرکز محدود بر حقوق بشر و حکومت‌داری: سیاست‌های ترامپ در درجه اول بر عقب‌نشینی نظامی و اقدامات موردی و پراکنده در مبارزه با تروریسم متمرکز بود. این رویکرد تاکید کمتر بر ارتقای احترام به حقوق بشر، دموکراسی و حکومت‌داری خوب در افغانستان داشت. رویکرد ترامپ باعث شد تا اهمیت پرداختن به مسائل اساسی که به ختم اساسی مناقشه کمک می‌کرد، نادیده گرفته شود.

۳. عدم اطمینان در مورد آینده: اعلام ناگهانی خروج نیروها و تغییر استراتژی‌ها باعث ایجاد عدم اطمینان از تعهد بلندمدت ایالات متحده به افغانستان شد. فقدان این اطمینان، زمینه مقدمات اساسی سقوط حکومت و نظام سیاسی در افغانستان را فراهم کرد.

۴. احتمال تجدید حیات گروه‌های تروریستی: کاهش حضور نظامی ایالات متحده و تمرکز بر مذاکرات با طالبان، نگرانی‌هایی را در مورد کاهش حضور و توجه جهان بر منطقه و مخصوصا افغانستان و احتمال ظهور مجدد گروه‌های تروریستی را به عنوان تهدیدی برای امنیت منطقه و جهان تقویت کرد.

با همه این ناکامی‌ها و تبعات منفی سیاست‌های دونالد ترامپ در قبال افغانستان، به نظر می‌رسد که او یکی از دو نامزد اصلی و جدی انتخابات آینده ریاست‌جمهوری امریکا است. با توجه به سوءقصد نافرجام اخیر به جان او و آشفتگی در اردوگاه دموکرات‌ها و تحولات ناخوشایند سیاسی-امنیتی در اقصی نقاط جهان که به ضرر دموکرات‌ها جریان دارد، هنوز هم شگفتی‌ساز شدن انتخابات آینده امریکا با پیروزی دونالد ترامپ قابل پیش‌بینی است.

البته انتخابات آینده امریکا در شرایطی برگزار خواهد شد که چالش‌های بزرگی پیش‌روی رئیس جمهور آینده امریکا در رویکرد سیاست خارجی‌اش وجود دارد. مسئله بحران مهاجرت غیرقانونی به امریکا، جنگ روسیه و اکراین، جنگ اسرائیل و حماس و خطر گسترش این جنگ به منطقه خاورمیانه، از چالش‌های سر راه رئیس‌جمهور آینده امریکا است.

علاوه بر این، نحوه پاسخگویی به سیاست‌های ایران در منطقه و بحران شبه‌جزیره کوریا بخش دیگری از این چالش‌ها است. در این میان، افغانستان نیز به عنوان یک مسأله اساسی لاینحل در سیاست خارجی امریکا باقی مانده است.

از آنجا که نقش امریکا در بسیاری از تحولات سیاسی منطقه و جهان انکارناپذیر است، تغییر رؤسای جمهور امریکا و سیاست‌های خاصی که هرکدام از این آنها در ارتباط به حوادث و تحولات داخلی کشورها و یا منطقه اتخاذ می‌کنند، در سرنوشت سیاسی و امنیتی این کشورها از اهمیت خاص برخوردار است.

در این میان افغانستان همواره از سیاست‌ها و مداخلات کشورهای همسایه، منطقه و جهان تأثیر پذیرفته است. متأسفانه روند تحولات در افغانستان، شرایط اقتصادی و بحران سیاسی-امنیتی موجود و رویه‌ای که حکومت طالبان با جهان و مردم افغانستان در پیش گرفته، بیانگر این واقعیت مهم است که تا سال‌های متمادی افغانستان همچنان محل مداخله و تأثیرگذاری پیدا و پنهان قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی خواهد بود.

با فرضیه پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری امریکا و با توجه به بنیادهای فکری وی در ارتباط با سیاست خارجی واشنگتن، و به طور خاص مسأله افغانستان، دو سناریوی امریکای تحت رهبری ترامپ را می‌توان در ارتباط با طالبان متصور بود:

سناریوی اول: ترامپ با تغییر ترکیب تیم بازیگران بخش افغانستان در ارگان‌های مختلف دولت امریکا، به توافقنامه صلح دوحه و بررسی کیفیت اجرای آن مراجعه کرده و با دستمایه قرار دادن تخلفات طالبان، فشارهای سیاسی و دیپلوماتیک علیه حکومت این گروه را افزایش دهد.

حرکت بعدی ترامپ بستگی به نوع واکنش رهبری طالبان خواهد داشت. چنانچه اگر طالبان طبق سنت و سیاق این سه سال عمل کنند، احتمالا ترامپ تحریم‌های جدی‌تر سیاسی، دیپلوماتیک و اقتصادی بر این گروه وضع کند. در آن صورت، سقوط ارزش ارز افغانی و یک بحران تمام‌عیار اقتصادی اجتناب‌ناپذیر است. همزمان در عرصه سیاسی هم، ایجاد دفتر سیاسی برای اپوزسیون طالبان در یکی از کشورهای منطقه دور از انتظار نیست. در این سناریو اوضاع در داخل و منطقه به نفع طالبان پیش نخواهد رفت.

سناریوی دوم: رهبری طالبان با بازگشایی مکاتب و دانشگاه‌ها به روی زنان و دختران و ایجاد یک حکومت فراگیر و پذیرش اپوزسیون سیاسی این گروه، در جهت یک آشتی ملی با مردم افغانستان قدم برداشته و در عرصه سیاست خارجی هم توقع تعامل یک طرفه از سوی جامعه جهانی را نداشته باشند. در این صورت، ترامپ زمینه و ابزاری برای اعمال فشارهای ویران‌کننده بر حکومت طالبان نخواهد داشت.

در صورت تحقق سناریوی بودم، احتمالا ترامپ یکی از مقام‌های حکومت طالبان را به کاخ سفید دعوت کرده و چنین وانمود کند که استراتژی قبلی‌اش مبنی‌بر امضای توافقنامه صلح دوحه با این گروه درست بوده است. او همچنین نشان خواهد داد که اکنون هم به اجرای استراتژی قبلی‌اش ادامه می‌دهد و بدون این‌که امریکا را وارد یک جنگ و تنش سیاسی-امنیتی با حکومت طالبان کند، توانسته منافع و امنیت واشنگتن و متحدان آن را در افغانستان تأمین کند.