دربه‌در برای شادی؛ جشنواره هزاره‌های امریکا به ما چه می‌گوید؟

ایوب آروین

روزنامه‌نگار

جشنواره هزاره‌ها در امریکا نشان داد که آن‌ها می‌کوشند در میان سنت و مدرنیته، مسیرهای جدیدی در پیش گیرند.

این جشنواره در پی برگزاری یک رشته همایش برای نیکوداشت فرهنگ هزارگی در چند کشور از جمله آلمان، کانادا، پاکستان و حتی افغانستان و چندین همایش مجازی، روز یکشنبه (۷ جوزا) در منطقه شانتیلی ایالت ویرجینیا برگزار شد.

در شش سال اخیر در روز ۳۰ ثور (۱۹ می) نهادها و چهره‌های فرهنگی و سیاسی هزاره به عنوان «روز فرهنگ هزارگی» بزرگداشت می‌شود، ولی انجمن هزاره‌های امریکا جشنواره خود را با پیگیری اهدافی فراتر، در روزی متفاوت و به شیوه‌های متفاوت‌تر برگزار می‌کند.

حسین مهرامی، رئیس این انجمن، گفت که هدف اصلی از برگزاری این جشنواره تاکید بر حفظ هویت فرهنگی هزاره‌ها در امریکا است. به گفته او، تامین ارتباط میان این آوارگان، که حالا برخی شهروند امریکا هستند، فراهم کردن زمینه گذار مناسب به فرهنگ جدید در کشور میزبان و البته ایجاد فرصتی برای شادی از دیگر اهداف این جشنواره است.

به گفته آقای مهرامی، این جشنواره از ۳۰ سال پیش در آخرین یکشنبه ماه می برگزار می‌شود. طبق توضیح او، در آغاز شمار کمی از خانواده‌های هزاره ساکن ویرجینیا، مریلند و واشنگتن دی‌سی دورهمی خصوصی برگزار می‌کردند، ولی با تشکیل «انجمن هزاره‌های امریکا» در سال ۲۰۰۱، این رویداد سالیانه به جشنواره بزرگ قومی تبدیل شد.

برپایه برآورد انجمن هزاره‌های امریکا، حدود ۲۵ هزار نفر هزاره در سراسر امریکا زندگی می‌کنند و از آن جمله بیش از چهار هزار نفر در جشنواره روز یکشنبه از ایالت‌های گوناگون امریکا شرکت کردند. با این حال، به دلیل نبود ظرفیت کافی برای پذیرش مهمانان بیشتر در پارک محل برگزاری این جشنواره، پولیس مانع حضور بیش از پنجصد مهمان دیگر شد.

بیشتر کسانی که در این جشنواره شرکت کردند، به دنبال فروپاشی حکومت پیشین افغانستان و روی‌کار آمدن طالبان در ۲۴ اسد ۱۴۰۰، به امریکا آمده‌اند. دولت امریکا در پی خروج نیروهایش از افغانستان، از ماه اسد ۱۴۰۰ تا اکنون، بیش از ۷۴ هزار نفر را از افغانستان به امریکا منتقل کرده است. گفته می‌شود در حال حاضر ۱۹۵ هزار افغان در امریکا زندگی می‌کنند.

هزاره‌ها کمتر از یک‌هشتم جمعیت مهاجران افغان را در امریکا تشکیل می‌دهند، ولی حضور نسبتا پرسروصداتری نسبت به دیگر گروه‌های قومی اهل افغانستان در امریکا دارند. جشنواره قومی سالیانه هزاره‌ها در اطراف واشنگتن نشان می‌دهد که آن‌ها در راستای انطباق با جامعه میزبان هم در مقایسه با دیگر مهاجران هموطن خود سرعت بیشتری دارند.

بیشتر این مهاجران به‌ویژه هزاره‌ها در دوران گذار فرهنگی هستند و با تناقضاتی در زندگی خود روبه‌رویند. در حالی که به جامعه میزبان ادغام می‌شوند، می‌کوشند هویت هزارگی خود را حفظ کنند. روی‌هم‌رفته، هزاره‌ها در امریکا به لحاظ فرهنگی شاهد تغییر سریعی در زندگی خود بوده‌اند. جشنواره روز یکشنبه به روشنی نشان داد که آن آن‌ها در حال پوست‌انداختن فرهنگی هستند.

بخشی از این تغییر گرایش بی‌مانع به شادی بود. بخشی از شادی شرکت‌کنندگان این جشنواره با رقصیدن مردان و زنان جوان در میانه میدان به نمایش درآمد؛ چیزی که در افغانستان اگر غیرممکن نبود، دشوار بود. گروهی از آوازخوانان و نوازندگان با موسیقی شاد از بلندگوهای نیرومند آن‌ها را همراهی می‌کردند.

اگرچه موسیقی هزارگی در افغانستان پدیده برجسته‌ای بوده، ولی بخش عظیمی از موسیقی سنتی هزارگی را «مخته»، نوعی مرثیه‌خوانی، تشکیل می‌دهد. به نظر می‌رسد که نسل جدید هزاره می‌خواهد که از مخته‌خوانی فاصله بگیرد و بیشتر موسیقی شاد را برای نمایش سرزندگی و غرور خود تقویت کند.

حضور چشم‌گیر زنان در جشنواره فرهنگی هزاره‌ها در امریکا
حضور چشم‌گیر زنان در جشنواره فرهنگی هزاره‌ها در امریکا

گوشه دیگری از این تغییر در نوع پوشش زنان و دختران دیده می‌شد. برخی از زنان و دختران هزاره پیراهن سنتی را بدون روسری و حتی بدون شلوار پوشیده بودند. لباس‌های رنگارنگ با ترکیبی مدرن در تن آن‌ها بیانگر رویکردی جدید و آگاهانه به بخشی از نمادهای فرهنگی است. شماری از پوشاکی‌های سنتی از جمله دستار کاملا حذف شده است.

روابط زنان و مردان هم دستخوش تغییر شده است. اگرچه زنان و دختران هزاره در افغانستان هم از سال‌ها پیش به صحنه زندگی اجتماعی راه یافته بودند، ولی در جشنواره ۲۶ می حضور، مشارکت و آزادی زنان و دختران با اعتماد به نفس بیشتری به چشم ‌خورد. نشانه‌ای از کنار گذاشتن آن‌ها دیده نشد.

قنبرعلی تابش، معاون پیشین فرهنگی و پژوهشی دانشگاه خصوصی غرجستان در کابل، با اشاره به جشنواره روز یکشنبه در ویرجینیا گفت: «آن‌ها دوست دارند شادی کنند، بنوازند و برقصند.» به گفته او، هزاره‌ها در غرب می‌خواهند از یک‌سو خود را با جوامع غربی تطبیق دهند و از سوی دیگر ارزش‌ها و سنت‌های اجتماعی سازگار با زندگی مدرن را نگهدارند.

آقای تابش با اشاره به این که هزاره‌ها یاد گرفته‌اند که به انتخاب افراد احترام بگذارند، گفت در این جشنواره زنانی را دیده که ۲۸ ماه پیش در اردوگاه پناهجویان روسری و لباس سنتی داشتند، اما حالا روسری را کنار گذاشته‌اند و اعضای خانواده با آن‌ها مشکلی ندارند. به گفته او، در همین حال، زنانی هم بودند که هنوز هم روسری دارند و دیگران به آن‌ها نگاه انتقادی ندارند.

نسیم فکرت، دانشجوی دکتری مردم‌شناسی و از برگزارکنندگان این جشنواره، باور دارد که «زنان هزاره بازتر از مردان هزاره هستند». او تاکید دارد که زنان و دختران هزاره ترسی از پخش شدن عکس‌های‌شان در فضای عمومی ندارند. بیشتر آنها نگران نیستند که در فضای عمومی در معرض داوری قرار گیرند.

تغییر دیگری که به نظر می‌رسد ناشی از ملی‌گرایی هزارگی – اگر بتوان چنین تعبیری را به کار برد – است، جایگزینی «قهرمانان» است که به عنوان الگو معرفی می‌شوند. در گذشته در مراکز عمومی مانند حسینیه‌ها و مساجد تصاویر امامان گذاشته می‌شدند و بعدتر عکس‌های رهبران سیاسی جای آن‌ها را گرفتند، اما حالا قهرمانان ورزشی، شخصیت‌های تاریخی و علمی جایگزین آن‌ها شده‌اند.

این امر تا حدودی بیانگر آن است که هزاره‌های مهاجر در غرب دوست دارند با عبور از الگوهای گذشته، از الگوهایی متفاوت و منطبق با عمل‌گرایی در زندگی این‌جهانی پیروی کنند. با مرور مختصر عکس‌های «قهرمانان»ی که در چنین همایش‌ها معرفی می‌شوند، می‌توان پی برد که آن‌ها مایلند کمتر مذهبی و سیاسی بیندیشند.

به گونه مثال، آن‌ها از چهره‌های سیاسی بیشتر به الگو بودن عبدالعلی مزاری و از چهره‌های تاریخی به فیض‌محمد کاتب، نویسنده سراج‌التواریخ، باور دارند. آن‌ها همچنین با چاپ عکس جنرال محمدموسی خان، فرمانده هزاره‌تبار ارتش پاکستان در سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۶ نوعی ملی‌گرایی فرامرزی هزارگی را تبلیغ می‌کنند. برخی از افراد زنده هم در میان این «قهرمانان» قرار دارند.

از آن جمله شکردخت جعفری است که از دایکندی به ایران و بریتانیا رفت و متخصص فیزیک پزشکی شد. او ابزار کارآمد و کم‌هزینه‌ای برای اندازه‌گیری دوز اشعه رادیواکتیو برای درمان سرطان اختراع کرد. حضور او در این جشنواره به عنوان «سورپرایز» اعلام شد. نسیم فکرت باور دارد که خانم جعفری به دلیل اینکه از میان فقر، مهاجرت، مرگ و چالش‌های خانوادگی سر برآورده، «نماد مقاومت زنان هزاره» است.

به نظر آقای فکرت، مهاجرت هزاره‌ها را واقع‌گراتر کرده است. به گفته او، مهاجران هزاره نه تنها در کسب‌وکار و اقتصاد جوامع میزبان، بلکه به حمایت مالی خانواده‌های خود در داخل افغانستان هم سهم گرفته‌اند. آقای فکرت مهاجران هزاره در امریکا و ایران را مثالی در این زمینه می‌داند.

با این‌همه، چیزی را که هزاره‌های امریکا نمی‌خواهند فراموش کنند، درد و رنج تاریخی است که هزاره‌ها در چند سده اخیر تحمل کرده‌اند. در همایش‌های هزاره‌ها سراج‌التواریخ به عنوان نماد این رنج تاریخی در کنار دیگر نمادها گذاشته می‌شود – کتابی که در آن کشتار هزاره‌ها در سال‌های ۱۸۹۲ و ۱۸۹۳ با مهارت کم‌نظیری بیان شده است.

هزاره‌هایی که این کتاب را در مهاجرت با خود حمل می‌کنند یا در همایش‌ها در کنار دیگر نمادهای فرهنگی خود می‌گذارند، به یاد می‌آورند که چند نسل پدران آن‌ها مهاجرت اجباری را تجربه کردند؛ به‌ویژه در جریان و در پی جنگ‌های ۱۸۹۲ و ۱۸۹۳ به هند بریتانیا (پاکستان کنونی)، ایران و آسیای میانه آواره و ماندگار شدند.

جشنواره هزاره‌های امریکا
جشنواره هزاره‌های امریکا

پس از آن در دوران تهاجم نظامی شوروی به افغانستان و همچنین جنگ‌های میان‌گروهی در سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸ و همچنین در دوران جنگ‌های داخلی و به میان آمدن طالبان در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی، گروه‌های بزرگی از هزاره‌ها مهاجرت دردناکی را تجربه کردند.

در گذشته آوارگان هزاره به دلیل الزامات وضعیت زندگی آن دوران، درد و رنج آوارگی را خاموشانه تحمل کردند، ولی حالا در غرب هم به بیان رنج‌های تاریخی خود می‌پردازند و هم با برگزاری همایش‌هایی مانند جشنواره قومی هزاره‌های امریکا می‌کوشند از یک‌سو فشارهای روانی ناشی از مهاجرت را با شادی و پایکوبی کم کنند و از سوی دیگر ارتباط با ریشه‌های فرهنگی خود را زنده نگهدارند.