دلیل مخالفت طالبان با نوروز چیست؟
با فرارسیدن نوروز در افغانستان جدل بر سر این است که نوروز را جشن بگیرند یا نه. این جدل نزدیک به سه دهه پیش با مخالفت طالبان با برگزاری جشن نوروز شدت یافت. طالبان و طیفهای همسو با این گروه نوروز را با استدلال دینی تحریم کردند، ولی بسیاری دیگر استدلال طالبان را بیبنیاد دانستند.
با این حال، آیا نوروز ریشههای دینی دارد؟ آیا مخالفت با نوروز انگیزههای دینی دارد یا انگیزههای دیگر؟ در این مطلب به گونه فشرده به این پرسشها پرداخته میشود.
«عید مجوسیان»؟
طالبان نوروز را «عید غیرمسلمانان» بهویژه زردشتیان میدانند. محمدیحیی عارف، از مقامهای وزارت امر به معروف طالبان پارسال با این استدلال که نوروز «عید مجوسیان است» و «کسانی که از نوروز تجلیل میکنند، از دایره اسلام خارج میشوند»، جشن نوروز را ممنوع اعلام کرد. پخش این سخنان او از منابع این وزارت، نظر رسمی طالبان تلقی شد.
طالبان هم در دور نخست حکومت خود، که در پاییز ۱۳۷۵ قدرت را در کابل به دست گرفتند و هم در دور دوم، که از ۲۴ اسد ۱۴۰۰ بر افغانستان مسلط شدند، نه تنها نوروز را ممنوع کردند، بلکه تقویم رسمی را هم از خورشیدی به قمری تغییر دادند. این گروه تعطیل ملی نوروز را هم از تقویم رسمی حذف کرده است.
چنین مخالفتی را نه حامیان برگزاری جشن نوروز، که بر اعتقاد اسلامی خود تاکید دارند، بلکه شماری از روحانیون و پژوهشگران دینی هم مردود دانستهاند. از جمله محمد محق، اسلامشناس معروف تاکید کرده است که هیچ حکمی در قرآن و احادیث معتبر در تحریم نوروز به صورت مطلق وجود ندارد.
جشن طبیعت
با این حال، آیا نوروز واقعاً ریشه دینی و بهویژه زردشتی دارد؟ ریشههای تاریخی نوروز به روشنی آشکار نیست. برخی پژوهشگران پیشینه آن را تا حدود سه هزار سال پیش جستوجو کردهاند. بنابراین، قدیمیترین روایات درباره نوروز ریشه در اسطورهها دارد. مهرداد بهار، اسطورهشناس ایرانی، باور دارد که در اوستا نامی از نوروز نیست؛ چون نوروز ریشه دینی ندارد.
بنابراین، ریشههای نوروز را باید در فرهنگ مردم و دربارهای پادشاهان قدیم جستجو کرد. از این نظر هم به این نتیجه میرسیم که نوروز محدود به جمعیت زردشتی و پادشاهان باورمند به آیین زردشت نبوده است. از نظر جغرافیایی، محل برگزاری نوروز از غرب چین تا شرق اروپا گسترده بوده است که در آن مردمانی با ادیان گوناگون میزیستهاند.
آیینهای نوروزی بیشتر با طبیعت و زندگی اینجهانی مرتبط است و نه با مسائل فراطبیعی و آنجهانی که بیشتر ماهیت دینی دارد. قرار گرفتن نوروز در آغاز سال نو، اعتدال بهاری، زنده شدن طبیعت و آغاز فصل کشاورزی در بسیاری از مناطق حوزه نوروز دلیلی بر گرایش نوروز به طبیعت و زندگی است.
روایات اسطورهای درباره نوروز هم غیردینی است. معروفترین روایت اسطورهای نوروز را به آغاز پادشاهی جمشید میرساند؛ چون آن را روزی بزرگ و نو در زندگی مردم دانستند، «نوروز» نامیدند. این روایت در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، شاهنامه فردوسی و برخی منابع دیگر آمده است.
نوروز و ادیان
با این حال، در مواردی به نوروز رنگ و بوی دینی داده شده است. به گونه نمونه، زردشتیان در سراسر جهان نوروز را به شیوههای گوناگون گرامی میدارند. افروختن آتش و چهارشنبه سوری از جلوههای زردشتی نوروز است. در یهودیت هم نوروز با عید پسح پیوند خورده است. بهائیان نوروز را به گونه رسمی عید دینی خود میدانند.
رابطه مسلمانان اما با نوروز متناقض است. برخی با باور بر این که آغاز خلافت حضرت علی در روز نوروز بوده، نوروز را گرامی میدارند. برگزاری جشن نوروز دو آرامگاه منسوب به او در بلخ و کابل هم ریشه در همین باور دارد. با این همه، مخالفت مسلمانان با نوروز شدیدتر از تایید آنها بوده است. معروف است که غزالی میگفت نوروز باید «مندرس» شود.
با این حال، در واقع، صدها سال است که نوروز در گستره جغرافیایی از غرب چین تا شرق اروپا، از روسیه تا هند در میان مردمانی با فرهنگها و ادیان گوناگون جشن گرفته میشود. نوروز در ۱۰ کشور تعطیل ملی است: افغانستان، ایران، تاجیکستان، اوزبیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، قزاقستان، آذربایجان، عراق و آلبانیا.
جشن جهانی
در حال حاضر برپایه سند شماره ۱۱۶۱ سال ۲۰۱۶ یونسکو، نوروز از ۸ میزان ۱۳۸۸ به عنوان «میراث فرهنگی ناملموس بشری» به پیشنهاد دوازده کشوری که در آنها این روز جشن گرفته میشود، به رسمیت شناخته شده است: افغانستان، آذربایجان، هند، ایران، عراق، قزاقستان، قرغیزستان، پاکستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان و اوزبیکستان.
مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب قطعنامه شماره ۲۵۳/۶۴ در ۱۰ می ۲۰۱۰، نوروز را به عنوان جشنی که بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در بیش از سه هزار سال از بالکان تا دریای سیاه، قفقاز، آسیای میانه، خاور میانه و منطقه گرامی داشته میشود، جشن جهانی اعلام کرد و روز نوروز (۲۱ مارچ) به عنوان روز جهانی نوروز در تقویم سازمان ملل ثبت شد.
بنابراین، نوروز در مجامع جهانی و کشورهای گوناگون به عنوان میراث بشری شناخته میشود و متعلق به هیچ گروه ویژه دینی، مذهبی و اجتماعی نیست. ملل و جوامع گوناگون با ادیان و باورهای متفاوت به آن به عنوان پدیدهای فرهنگی ارزش قایلند که مخاصمت دینی با نوروز را منتفی میکند.
نوروز در افغانستان معاصر
با این حال، چه انگیزههای دیگری میتواند دلیل مخالفت با نوروز در افغانستان باشد؟ افغانستان مدرن با امارت عبدالرحمان در ۱۸۸۰ آغاز میشود. معصومه نظری، رئیس پیشین آرشیف ملی افغانستان با اشاره به اسناد دوره عبدالرحمان میگوید نوروز در این امیر با حضور اعیان و اشراف در دربار جشن گرفته میشد و او مانند پادشاهان قدیم «بار عام» برگزار میکرد.
به گفته خانم نظری، در جشن نوروز در دربار امیر عبدالرحمان مجلس آوازخوانی و در یک جلسه خصوصیتر با حضور امیر بازی نرد و شطرنج برگزار میشد. او میگوید جشن بزرگتری در بیرون دربار هم برگزار میشده که براساس سندی، شهزاده حبیبالله چهار روز برای حضور در آن مرخصی درخواست کرده بوده است.
در دوران حبیبالله خان و امانالله خان جشن نوروز گسترش یافت و در منطقهای از باغ بابر تا «هندکی» (چهلستون) برگزار میشد. جشن در روضه مزارشریف و سخی کابل هم از گذشته مراسمی با رنگ و بوی مذهبی برگزار میشد. امانالله خان در ۱۹۲۲ تقویم رسمی کشور را از قمری به خورشیدی تغییر داد که باعث تقویت نوروز شد.
در دوران نادر شاه و ظاهر شاه و پس از آن هم تلاشها بر هرچه باشکوهتر برگزار کردن جشن نوروز بود. در این دوره تبریک گفتن آغاز سال نو و نوروز در رسانهها رایج بود. در سراسر این دوره مخالفت جدی با نوروز وجود نداشته است. موردی که به طور صریح مخالفت با نوروز شمرده نمیشود، ولی زمینهساز محدود شدن جشن نوروز شد، نامگذاری «جشن دهقان» در روز دوم حمل در زمان محمد ظاهر بود. در زمان حکومت حزب دموکراتیک خلق، به دلیل اعلام حمایت حزب از دهقانان، جشن دهقان نوروز را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داد.
بنابراین، از نظر تاریخی در افغانستان مخالفت آشکاری با نوروز دیده نشده است. این گروه طالبان بوده که برای نخستین بار نوروز را به صورت رسمی و آشکارا تحریم کرده است. برخی این نظر را مطرح کردهاند که طالبان به دلایل «قومی» و «سیاسی» با نوروز مخالفت میکند؛ چرا که نوروز را متعلق به تبار خود و به سود قدرت خود نمیداند. طالبان خود چنین استدلالی را مطرح نکرده است.