طالبان چگونه از دشمن سرسخت چابهار به حامی این پروژه تبدیل شدند؟

رضا فرزام
رضا فرزام

اقتصاددان

در سال ۲۰۰۹ میلادی حامد کرزی، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان و پرانا موکرجی، وزیر خارجه هند شاهراه دلارام – زرنج را افتتاح کردند. افتتاح این پروژه فصل جدیدی از رقابت و همکاری میان کشورهای منطقه را کلید زد.

این شاهراه با هزینه نزدیک به ۱۴۰ میلیون دالر از مجرای کمک‌های دولت هند و طول ۲۲۰ کیلومتر افغانستان را به بنادر مهم چابهار و بندرعباس ایران وصل کرد.

این شاهراه در عین حال بخشی از جاده حلقوی در داخل کشور بود که ولایت‌های هرات و کندهار را به کابل و ولایت‌های شمالی و بالاخره اوزبیکستان متصل می‌کرد.

این مهم‌ترین اقدام عملی برای اتصال افغانستان به دهلیز استراتژیک تجارتی – ترانزینی چابهار بود.

برنامه بعدی هند، ساخت ۹۰۰ کیلومتر خط آهن از چابهار تا بامیان جهت سرمایه‌گذاری ۱۱ میلیارد دالری در معدن آهن حاجی‌گک بود که به دلیل بحران سیاسی پس از تسلط دوباره طالبان به تعویق افتاد.

در مدت دو سالی که کار ساخت این شاهراه به طول انجامید، به صورت پیوسته مورد حملات مرگبار طالبان قرار گرفت.

در سلسله حملات زنجیره‌ای این گروه برای متوقف ساختن این پروژه، بین ۱۰۰ تا ۱۳۰ تن از مهندسان و کارمندان این پروژه حیاتی به قتل رسیدند.

این حملات در نگرانی عمیق بعضی از مقامات نظامی پاکستان در زمینه توسعه روابط هند، ایران و افغانستان ریشه داشت. جنرال آصف یاسین ملک، وزیر دفاع پیشین پاکستان (۲۰۱۲ – ۲۰۱۴) که قبل از آن در موقف‌های مهم نظامی در این کشور کار کرده‌ بود، در سال ۲۰۱۶ این نگرانی را به‌صورت علنی در یک نشست مهم در اسلام‌آباد مطرح و کریدور چابهار را تهدیدی برای امنیت ملی پاکستان قلمداد کرد.

هرچند وزارت خارجه پاکستان و سرتاج عزیز، مشاور پیشین امنیت ملی این کشور، چابهار را نه تنها تهدید بلکه فرصتی برای تقویت مناسبات منطقه‌ای عنوان کردند، اما آنچه طالبان به عنوان نیروهای نیابتی پاکستان در زمین واقعی به نمایش گذاشتند، نشان می‌داد که استراتژیست‌های پاکستان به صورت فزاینده‌ای از تقویت نفوذ سیاسی و اقتصادی هند در افغانستان، نگران اند.

به صورت تاریخی، پاکستان مهم‌ترین مسیر تجارتی و ترانزیتی برای افغانستان و دسترسی به آب‌های آزاد بین‌المللی به شمار می‌رود. با وجود تغییرات جدی در ساختار تجارت خارجی افغانستان، هنوز هم پاکستان به عنوان بزرگترین مقصد صادراتی کشور از جذابیت برخوردار است. این وابستگی گسترده، برای پاکستان امتیاز استراتژیک ایجاد کرده‌است.

چابهار، هم از منظر هزینه و زمان و هم به لحاظ کاهش وابستگی استراتژیک از مجرای متنوع‌سازی مسیرهای تجارتی برای افغانستان از اهمیت ویژه برخوردار است.

بر اساس شواهد تاریخی در دهه ۵۰ میلادی، همزمان با آغاز جنگ سرد و اوج گرفتن تنش‌ها بر سر مساله دیورند، افغانستان برای اولین بار طرح استفاده از چابهار را مطرح کرد ولی از جانب امریکا و شاه ‌ایران به دلیل غیر عملی خواندن، مورد استقبال قرار نگرفت. با این حال روشن است که دلیل محوری مخالفت با این پروژه، نگرانی از نفوذ سیاسی و اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی بود.

پس از به قدرت رسیدن دوباره طالبان و تداوم روابط دیپلوماتیک با هند – برخلاف دور اول حاکمیت این گروه – به نظر می‌رسد چابهار دوباره به یکی از اولویت‌های مهم تبدیل شده‌ است.

بازدید بلندپایه‌ترین مقام اقتصادی طالبان از چابهار و سفر رئیس بخش افغانستان، ایران و پاکستان وزارت خارجه هند به کابل، تلاش‌های دیپلوماتیک در راستای تقویت همکاری و به‌خصوص در زمینه دهلیز چابهار به شمار می‌رود.

از سوی دیگر، افزایش تنش‌ها میان طالبان و پاکستان بر سر مسایل مهمی چون خط دیورند، اخراج اجباری هزاران مهاجر افغان و حضور نیروهای تحریک طالبان پاکستان در مرزهای دو کشور، بارها منجر به درگیری مرزی و بسته‌شدن مرزها شد.

این تنش‌ها به صورت واقعی فشار بر حاکمیت طالبان را افزایش داده و زندگی روزمره مردم و به خصوص صادرکنندگان کشور را تحت تاثیر قرار داده است.

این چالش‌ها با ایران نیز هم‌چنان وجود دارد. ایران به دلیل برنامه هسته‌ای و سیاست بی‌ثبات‌سازی منطقه‌ای، مورد شدیدترین تحریم‌های غرب قرار دارد. پروژه‌های چون چابهار و تقویت مناسبات اقتصادی و تجاری با کشورهای منطقه، بخشی از استراتژی این کشور در راستای دور زدن تحریم‌های غرب است. پس از تسلط دوباره طالبان، این کشور به بزرگترین وارد کننده کالا به افغانستان تبدیل شده و بازرگانان افغانستان در جایگاه نخست سرمایه‌گذاران خارجی در این کشور قرار دارند.

ضمن تقویت روابط تجارتی و دیپلوماتیک، طالبان با رژیم ایران مسایل حل‌نشده‌ای زیادی دارند. از اختلافات ایدیولوژیک تا جنجال بر سر حقابه هلمند، بحران مهاجرین و نگرانی‌های امنیتی ایران از ناحیه افغانستان و قاچاق مواد مخدر. بنابرین به نظر می‌رسد اختلافات سیاسی استفاده از ظرفیت بالقوه دهلیز چابهار را حداقل در کوتاه‌مدت تحت تاثیر قرار خواهد داد.

با تغییر مناسبات سیاسی و اقتصادی جهان و اهمیت محوری هند در استراتژی جنوب آسیای امریکا و مهار چین، به نظر می‌رسد این پروژه مورد حمایت امریکا نیز است.

در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، که ایران مورد شدیدترین تحریم‌های اقتصادی قرار گرفت، پروژه چابهار از این تحریم‌ها معافیت گرفته‌ بود. حضور هند برای توسعه و ثبات افغانستان همواره مورد حمایت امریکا قرار داشته‌ است. هند، برای دسترسی به بازارهای آسیای میانه و رقابت با برنامه‌های بلندپروازانه‌ای چین در منطقه مانند بندر گوادر، اصلی‌ترین بازیگر در این پروژه است.

هرچند چینایی‌ها نیز خواستار سرمایه‌گذاری در بندر چابهار شده‌اند، اما به نظر نمی‌رسد حداقل در کوتاه‌مدت، چابهار تبدیل به صحنه‌ای برای همکاری میان هند و چین به عنوان دو قدرت رقیب در منطقه شود.

این واقعیت را می‌توان از نگرانی فزاینده‌ای امریکا در مورد نفوذ در حال افزایش چین، درک کرد. پارسال، در نشست سران گروه بیست در هند، امریکا از توافق بر سر ابر پروژه تجارتی و ترانزیتی هند – خاورمیانه – اروپا سخن گفت.

این دهلیز استراتژیک تجارتی، به عنوان رقیب یک جاده یک کمربند چین، که از آن به عنوان عظیم‌ترین پروژه تجارتی – ترانزیتی در تاریخ بشر یاد می شود، مطرح شده‌است. این پروژه جدید، چابهار را به یکی از زیر مجموعه‌های مهم در چارچوب استراتژی مهار چین و دسترسی آسان‌تر به ذخایر عظیم انرژی آسیای میانه تبدیل خواهد کرد.

با وجود مناسبات پیچیده ژیوپولتیک میان قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، و نگرانی عمیق از تشدید فعالیت گروه‌های تروریستی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان، بعید به نظر می‌رسد که مناسبات اقتصادی و تجارتی میان کشورهای منطقه، مجزا از تنش‌های سیاسی، تبدیل به فرصتی برای افزایش تعامل منطقه‌ای شود. پروژه‌های بزرگ منطقه‌ای مانند چابهار و تاپی سال‌هاست که تحت تاثیر فضای رقابت‌های سیاسی با چشم‌انداز نامطمینی مواجه بوده‌است.