فناوری در خدمت هراسافگنی فرامرزی؛ تروریستهایی که پهپاد دارند و ارز دیجیتال مصرف میکنند
اطلاعات استخباراتی نشان میدهد که در اواسط دهه ۲۰۱۰ میلادی، ورود سیلآسای پزشکان، مهندسان، متخصصان فناوری و دیگر داوطلبان دارای مدارک عالی در ساینس و تکنالوژی به صفوف داعش و القاعده، موجب تحول عظیم علمی در میان هراسافگنان در منطقه شد.
گروههای تروریستی چگونگی استفاده مصون از مهارتهای اساسی استخباراتی شامل استفاده از تلفنهای هوشمند و اپلیکیشنهای دارای سیستمهای معتبر محرمسازی به منظور حفظ محرمیت ارتباطات و دیگر شیوههای موثر در فعالیتهای هراسافگنانه را فراگرفتند. پیشرفت در تکنالوژی این امکان را فراهم کرد تا گروههای تروریستی با استفاده از مزیت محرمیت انتها- به-انتها (end-to-end encryption) برنامههای خود برای سربازگیری، تبادل اطلاعات سریع، آموزش و حمله را برنامهریزی و اجرا کنند. بدین معنا که راهاندازی حملات تروریستی دیگر نیاز به لوژستیک کهنه ندارد.
امروز یک گروه تروریستی میتواند یک عضو را به طور مثال در سویدن استخدام و با استفاده از ارز دیجیتال (cryptocurrency) او را تمویل کند، بدون اینکه ردیابی شود. این پیشرفتی نگرانکننده برای منطقه بوده و احتمالاً به مراتب پیچیدهتر خواهد شد.
مسئولان ریاست عمومی امنیت ملی جمهوری اسلامی افغانستان، عاملین انتحاری، پلانگذاران میانرتبه و مغزهای متفکری هراسافگنی را که از مزایای تکنالوژی برای کشتن هزاران انسان در افغانستان بهره میبردند، از نزدیک دیدند. این درست زمانی بود که ریاست عمومی امنیت ملی از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ به اطلاعات فنی اتکای بیشتری داشت و هراسافگنان با کمک دانش و تجربه جدید، وسایل کشف تخنیکی امنیت ملی را به چالش میکشیدند.
حملاتی که در سال های ۲۰۱۷، ۲۰۱۸ و به همین منوال سال های بعدی روی داد، طوری طراحی و اجرا میشد که آهسته آهسته وسایل کشف تخنیکی را بیمعنی میساخت. بدون شک سازمانهای استخباراتی منطقه نیز در ارائه آموزشهای فنی به تروریستان سهم داشتند ولی تجربه حاصل شده در عراق و سوریه بهسرعت در بین گروههای متعدد تروریستی در افغانستان و پاکستان در حال پخش بود.
ورود پهپادها
گروه داعش از طریق پخش و نشر مواد تبلیغاتی نشان داد که تا چه حد در تکنالوژی پهپاد (هواپیماهای بدون سرنشین) موفق بوده است. در این باره ریاست عمومی امنیت ملی شاهد پیشرفت روزافزون هراسافگنان در استفاده از تکنالوژی پهپاد برای تعقیب و نظارت و اجرای حملات، بود. پهپادها کمهزینه و قابل خرید در بازارهای آزاد است. پهپادهای بهدست آمده از نزدد تروریستها نشان میداد که قبل از استفاده در افغانستان، در کشورهای سوریه، عراق، ایران و پاکستان توسط این گروه ها استفاده شده بود.
ریاست عمومی امنیت ملی به شواهد زیادی دست یافت که استفاده تروریستان از پهپادها به منظور تعقیب اهداف، تصویربرداری و کاربرد آن برای بمبافگنی بر اهداف مورد نظر را نشان میداد. پهپادهای کوچک و نسبتاً کهنه از لحاظ فنی که قابل دستیابی در بازارهای تجارتیاند، با اندکی دستکاری این توانایی را پیدا میکنند که حدود ۴ کیلو مواد منفجره بر روی اهداف مورد نظر پرتاپ کنند. هراسافگنانان دارای پهپادهایی بودند که شماری از آنها از بازار های آزاد خریداری شده بودند و شماری دیگر آنقدر پشیرفته و پیچیده بودند که تحقیقات قادر به شناسایی منشأ و مبدا آنها نبود.
نکته مهم این است که گروههای هراسافگن قبلا این تاکتیکها را در افغانستان عملی کردهاند و در جایگاهی قرار دارند که این مهارتها را بر هر هدفی در منطقه استفاده کنند. در صورت اجرای این اندوختهها از افغانستان، عراق و سوریه، تروریستها قادر خواهند بود هر مکان امن در منطقه را با چالش جدی مواجه کنند.
تسهیل تروریسم فرامرزی
اپلیکیشنها به هراسافگنان کمک کرده است تا عملیات خود را تسریع کرده، امنیت فعالیتهایشان را توسعه داده و هزینه مالی و زمانی سفرها برای پلانگذاری و انجام حملات را پایین آوردند و همزمان بر انجام این حملات نظارت داشته باشند. وسایل و کانالهای ارتباطی محرم در دسترس تروریستها، آنان را از انزوای جهانی نجات داده و در حال حاضر تروریستان در سراسر جهان با استفاده از فناوری، تجارب خود را با یکدیگر شریک میکنند. استفاده از تکنالوژی جدید تروریستان را قادر میکند تا آموزشهای مورد نیاز را در هر گوشه جهان که خواسته باشند، از طریق تلفنهای هوشمند بهدست آورند. امروز نیاز به حضور فزیکی در یکی از آموزشگاههای تروریستی منطقه، روشی کهنه و قدیمی شده است.
تکنالوژی این زمینه را برای یک شخص ممکن میکند تا در هر نقطه جهان بدون در نظر داشت محدویتهای مرزی یا جنجالهای سفر، تاکتیک های تروریستی را فراگیرد. یک تروریست در افغانستان و عراق به راحتی میتواند دیگری را در هر نقطه جهان آموزش دهد.
ماجرای عبدالرحمان
قضیهای در ریاست عمومی امنیت ملی مربوط به یک فرد بهنام عبدالرحمان لوگری مشهور به حامد روشنی، تاییدکننده این تجربه است. عبدالرحمان از طریق فعالیتهای آنلاین خود توسط شخصی که هیچگاهی او را ندیده و با او همکلام نشده بود ، استخدام شد تا یک جنگجوی گروه داعش خراسان شود. یگانه چیزی که او میدانست یک اسم جعلی در یک حساب کاربری تلگرام بود. عبدالرحمان قانع شده بود تا یک حمله انتحاری را بیرون از افغانستان انجام دهد، او ساختن بمب و واسکت انتحاری و اینکه چگونه آنرا در یک نقطهء مزدحم، خصوصاً ساحل دریا، یا در یک کنیسه خارج از افغانستان منفجر کند، آموخته بود.
در مدت زمان حبس او در بازداشتگاه ریاست عمومی امنیت ملی تمام تلاش ها انجام شد تا این مرد جوان که بسیار تیزهوش، ذکی و قادر به تکلم روان به چند زبان بود، وادار به بیرون رفت از تندروی و افراطیت شود. اما هیچکدام به حد کافی در تغیر ذهن عبدالرحمان مؤثر واقع نشد. شماری از علمای دینی در چند جلسه بر اساس آیات قرآن، کوشیدند به او ثابت کنند که حمله انتحاری در اسلام تا چه حد زشت و غیراخلاقی است. اما مفکوره او تغییر نکرد. حتی پدرش که مالک دکان موبلفروشی در کابل بود و نمیخواست مرگ پسرش را منحیث عامل انتحاری ببیند، نتوانست او را برای برگشت به زندگی عادی قناعت دهد.
با بازگشت طالبان به قدرت، عبدالرحمان بلاخره در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ از زندان رها شد. او ۱۱ روز بعد، در ۲۶ اآگست در میان انبوهی از جمعیت در میدان هوایی کابل حمله انتحاری کرد. صدها نفر به شمول نیروهای بینالمللی در آن حمله کشته و زخمی شدند. مثال های فراوانی وجود دارد که زمانی یک فرد به حمله انتحاری آماده میشود هیچ نیرو و اندیشهای نمیتواند او را منصرف کند. زمانی میتوان به گونه موثر جلوی یک حمله انتحاری را گرفت که عامل حمله قبل از تبدیل شدن به بمبگذار انتحاری از پروسه شستشوی مغزی بیرون شود.
بخشهای دیگر این نوشتار:
تروریسم بینالمللی در قلمرو طالبان؛ چند گروه تروریستی در افغانستان حضور دارند؟
مهارتهای ویرانگر تروریستها در افغانستان؛ سازندگان بمب برای همیشه بیکار نخواهند نشست
نقش مدارس دینی در افراط و تروریسم؛ 'یک میلیون طالب دیگر دارند آماده میشوند'
بستر نیروی انسانی تروریسم طالبان؛ 'پدران را به کشتن دادند حالا چشم به پسرانشان دوختهاند'