نقش مدارس دینی در افراط و تروریسم؛ 'یک میلیون طالب دیگر دارند آماده‌ می‌شوند'

احمدضیا سراج
احمدضیا سراج

رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان

مدارس دینی پاکستان نقش بزرگترین تولیدکننده جنگجو، افراد انتحاری و مکان مناسب سربازگیری را برای طالبان در دو دهه گذشته فراهم کرده بود. هرچند این مدارس برای مجاهدین در جنگ با شوروی نیز نقش مهمی داشت، اما در جنگ علیه نیروهای ائتلاف طی دو دهه اخیر افغانستان نقش برجسته‌تری ایفا کرد.

برآوردها نشان می‌دهد که حدود دو و نیم تا سه میلیون طالب در سطوح مختلف تعلیمات دینی در بیشتر از ۳۰ هزار مدرسه ثبت‌شده و ثبت‌نشده در پاکستان حضور دارند. بیشترین مدارس دینی در ایالت خیبر پشتونخواه پاکستان موقعیت دارد. در طی ۲۰ سال جنگ طالبان با دولت افغانستان و نیروهای ناتو، با وجود تلفات گسترده طالبان که سالانه تا ۲۰ هزار نفر بالغ می‌شد، این گروه با کمبود نیروی انسانی مواجه نشد و مدارس دینی پاکستان نیروی جایگزین را جبران می کرد. این معضل با بازگشت طالبان گسترش یافته و میزان تهدیدات علیه ثبات منطقه را نیز افزایش داده است.

از بدو حاکمیت دوباره طالبان در آگست ۲۰۲۱، بر اساس اطلاعات منابع محرم و بر اساس دستور رهبر طالبان، برآورد می‌شود که تا هفت هزار مدرسه دینی کوچک شامل مساجد و دارالحفاظ‌ها و مدرسه‌های بزرگ مسمی به مدارس جهادی و به‌طور مشخص در ۴۰۰ ولسوالی و در هر ولسوالی سه مدرسه با ظرفیت هزار طالب و خوابگاه‌های مجهز تحت رهنمایی و تدریس فارغین آموزش‌دیده مدارس دینی پاکستان، در خاک افغانستان ایجاد شده است.

این مدارس زیر چتر وزارت معارف طالبان به رهبری مولوی عبدالواحد باشنده ولایت لوگر و نماینده خاص رهبر طالبان ثبت شده و فعالیت می‌کنند. در حالیکه در دوره جمهوریت، شمار مدارس رسمی و غیر رسمی دینی، ۱۳ هزار محاسبه شده بود و با بازگشت طالبان این رقم به ۲۰ هزار رسیده و در حال اافزایش است.

بر اساس اطلاعات استخباراتی، درحال حاضر بیش از یک میلیون طالب در این مدارس درس می‌خوانند و قرار است تا سه سال آینده نیم میلیون نفر از این مدارس فارغ شود. بر اساس هدف استراتیژیک طالبان، این افراد به لحاظ فکری مجهز به تفکر و انگیزه‌های «اسلام بدون مرز» و «جهاد جهانی و فرامرزی» خواهند بود.

اکنون که معلمان مسلکی به بهانه‌های مختلف اخراج شده یا وظایف خود را ترک کرده‌اند، مکاتب دخترانه بالاتر از صنف شش بسته شده و دختران از آموزش در دانشگاه‌ها منع شده اند، برخی از ساختمان‌های مکاتب و تاسیسات دولتی نیز به مدرسه دینی و جهادی تبدیل شده و شمار مدرسین مدرسه‌های دینی به عنوان جایگزین مکتب‌ها،افزایش یافته است.

معاش مدرسه‌های جهادی از کمک‌های بشردوستانه

طالبان تلاش دارند تا دختران را تشویش کنند که به‌جای درس در مکاتب، به مدرسه‌های دینی و جهادی رجوع کنند. آنچه بسیار نگران‌کننده است، پرداخت معاش این مدرسین مدرسه‌های دینی از پول کمک‌های بشردوستانه بین‌المللی است که به افغانستان سرازیر می‌شود.. رژیم طالبان فهرست آموزگاران را به نهاد‌های امداد‌رسان بین‌المللی پیشکش می‌کند و از آن‌ها تقاضای کمک می‌کند که تقاضایی مشروع و قابل پذیرش محسوب می‌شود. نهاد‌های امدادرسان بین‌المللی آگاه نمی‌شوند که پول‌های کمکی‌شان، معاش اشخاصی می‌شود که به جوانان جذب شده و اغفال شده افغان،‌ درس خشونت داده و آن‌ها را شستشوی مغزی می‌کنند تا به سربازان سخت‌جان برای طالبان یا دیگر گروه‌های تروریستی و یا هم یک بمبگذاران انتحاری تبدیل شوند.

طالب‌های این مدرسه‌های دینی تاکتیک‌های چریکی و پارتیزانی و دیگر مضامین را آموزش دیده‌اند. برخی از آن‌ها در افغانستان جنگیده و به هلاکت رسیده‌اند. این طالب‌ها در جریان تعطیلات شان وارد میدان جنگ شده و در حملات بهاری گروه طالبان شرکت می‌کردند. تعطیلات تابستانی آن‌ها عمدأ طوری برنامه‌ریزی می‌شد تا مصادفبا اوج حملات بهاری در افغانستان باشد. طی سال‌های گذشته نمونه‌های فروانی وجود داشت که مدرسه‌های دینی، تعطیلات تابستانی خود را به منظور تحقق اهداف و برنامه‌های طالبان زود تر از زمان تعیین‌شده آغاز می‌کردند. هرگاه طالبان می‌خواست تا حملات بهاری خود بیشتر از زمان معمول، نظر به سردی و گرمی فصل ادامه دهد، در آن‌صورت تعطیلی دوره آموزشی بیشتر از میعاد معمول ادامه می‌یافت. شمار زیادی از این طالب‌ها در میدان جنگ از بین می‌رفتند. مدرسان مدرسه‌های دینی، از این کشته‌شدگان به عنوان کسی که مسئولیت دینی خود را ادا کرده و به بهشت رفته است،‌ تقدیر و تجلیل می‌کردند. روز‌های نخست دوره جدید آموزشی همواره با ادای دعا برای آنهایی‌که جان خود را از دست داده بودند، آغاز می‌شد تا برای طالب‌هایی که زنده بودند القا شود که که جنگ علیه نیرو های خارجی و هر رژیمی که نیت زندگی کردن در صلح و دموکراسی را دارد، یک وظیفه دینی است. البته تعریف آن‌ها از این رژیم‌ها این بود دست‌نشانده یا همکار کافران اند.

وعده «خوشی بی‌پایان در بهشت»

این مدرسه های دینی،‌کودکان بسیار فقیر و آسیب‌پذیر راپناه داده و به آن ها مضامینی آموزش می‌دهند که در مراحله ابتدایی زندگی، خشونت را در ذهن آن‌ها نهادینه می‌کند. همواره بحث این بوده است که همه این مدرسه‌های دینی خشونت را ترویج نمی‌کنند بلکه به اشتراک کنند‌گان خود تعلیمات دینی و مذهبی ارایه می‌کنند؛ ولی شواهد ریاست عمومی امنیت ملی در آن زمان حاکی از این بود که اکثریت این مدارس، دانش‌آموزان را باطرز فکر افراطی آموزش می‌دهند، به‌گونه‌ای که بیشترشان در جریان آموزش و یا هنگام فراغت، بمبگذار انتحاری می‌شوند. شمار زیادی از این دانش‌آموزان از خانواده‌های فقیر اند که برای خود آینده امیدوارکننده‌ای پیشبینی نمی‌کنند و تبلیغات بهشت و خوشی‌های بی‌پایان برای‌شان آن‌قدر جذاب است که هیچ زندگی معمولی دیگر در دنیا نمی‌تواند جان آن را بگیرد.

حتی اگر فقط ۱۰ درصد از مجموع افراد شامل این مدرسه‌های دینی پاکستان، به‌سوی افراطیت عملی روی آورند، دست‌کم ۳۰۰ هزار بمب گذار انتحاری تولید می‌شود و این تهدید بزرگی برای منطقه و جهان شمرده می‌شود.

مسئله موجودیت و فعالیت مدرسه‌های دینی در خاک پاکستان که منبع تولید جنگجویان و عاملین انتحاری برای هراس‌افگنان به شمار می‌روند، بارها از طرف رئیس عمومی امنیت ملی، وزارت امور خارجه دوره جمهوریت در سطوح بالا و نیز هیئت‌های تعیین‌شده با همتا‌های مربوطه به طور اختصاصی بعد از سال ۲۰۰۶ در مقاطع مختلف مطرح می‌شد. متأسفانه طرف پاکستانی با وجودی که همیشه برای اصلاح و قانونمند‌سازی سیستم وعده می‌سپردند، هیچگاه به وعده‌های خود عمل نکردند. واقعیت امر این بود که پاکستان از ترویج افراطیت مانند یک دستاویز استراتیژیک در تحقق اهداف سیاست خارجی خود در هند، افغانستان و نقاط دیگر به‌صورت گسترده و موثر استفاده می‌کرد.

توقع اینکه پاکستان این حربه را تحت فشارهای ضعیف کشورهای غربی از دست بدهد، یک تصور غیرقابل تطبیق بود. هیچ انگیزه‌ای وجود نداشت که پاکستان این وعده ها را عملی کند، مگر اینکه لوله سلاح افراطیت به‌طرف منافع ملی و امنیتی پاکستان بچرخد. البته تغییرات نمایشی وجود داشته است؛ بعضی برنامه‌های درسی برای مدارس بزرگ مانند جامعه فریدیه وجامعه محمدیه در اسلام‌آباد، دارالعلوم کراچی و تعدادی دیگر قانونمند شده و تعدیلاتی در آن‌ها به وجود آمد تا به متحدین غربی نشان دهند که به گفتگو ها گوش می‌دهند. مگر حقیقت این است که دولت پاکستان هزاران مدرسه دینی کوچک را به‌حال خود رها کرده‌ تا مانند گذشته به فعالیت خود ادامه دهند.

در تداوم این مباحث بعضی از سران طالبان مانند خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر این گروه،‌ که یکی از مشتاقان مدارس پاکستانی است، در سخنرانی‌های خود به مردم تذکره داده‌اند که هرگونه تعلیم به‌جز نسخه‌ای از اسلام افراطی خودشان، چیزی جز ضیاع وقت نیست.

ویدیوهایی وجود دارد که طالبان چگونه از مساجد به منظور تبلیغات افراطی دینی استفاده می‌کنند طوریکه استخدام پنج هزار محتسب توسط وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان تایید کننده این معضل بزرگ است. این ماموران هزاران جوان را در ولایات مختلف افغانستان به تهدید و اجبار وادار به عملی کردن آموزه‌های افراطی می‌کنند.

بخش‌های دیگر این نوشتار:

تروریسم بین‌المللی در قلمرو طالبان؛ چند گروه تروریستی در افغانستان حضور دارند؟

مهارت‌های ویرانگر تروریست‌ها در افغانستان؛ سازندگان بمب برای همیشه بیکار نخواهند نشست