مهارت‌های ویرانگر تروریست‌ها در افغانستان؛ سازندگان بمب برای همیشه بیکار نخواهند نشست

احمدضیا سراج
احمدضیا سراج

رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان

در ادامه بررسی پیامدهای بازگشت طالبان به قدرت، در این نوشتار به ارزیابی مهارت‌های متعدد و پیچیده‌ای پرداخته می‌شود که گروه‌های هراس‌افگن در افغانستان استفاده کرده‌‌اند؛ تروریست‌های کارکشته و ماهری که بعید است اکنون به زندگی عادی و معاش کارمندی و کارگری در جامعه تن دهند.

ارزیابی‌های استخباراتی در سال‌های اخیر،‌ به‌ویژه دو سال گذشته نشان می‌دهد که گروه‌های تروریستی در افغانستان، با مشکل کمبود نیروهای انسانی و متخصص اسلحه و بمب‌های دست‌ساز مواجه نیستند. در حال حاضر هزاران نفر به‌گونه تاکتیکی برای ساخت آلات انفجاری تعبیه‌شده آموزش دیده‌اند که می‌توانند امنیت و ثبات کل منطقه و فراتر از آن را به مخاطره اندازند.

آن‌ها در انتقال و ساخت انواع مختلف مواد منفجره و راه‌اندازی حملات پیچیده شهری، در پاکستان آموزش دیده بودند تا برای نیروهای امنیتی افغان و قوای ائتلاف در دوره جمهوریت افغانستان مشکل ایجاد کنند. حملات انتحاری و انفجاری، ستون فقرات طالبان را در جنگ علیه نیروهای افغان و قوای ائتلاف تشکیل می‌داد. آن‌ها فقط در چند سال اخیر قادر به رویا‌رویی با قوای ائتلاف و نیروهای افغان بودند، زمانی‌که نیرو های افغان عناصر عمده حامی خود به شمول سرنوشت‌سازترین آن که حمایت هوایی بود، را از دست دادند.

نقل بخش مطالعه موردی از محتوای پرونده فردی به‌نام انجنیر شریف، باشنده ولسوالی سیدآباد ولایت میدان وردک و همراهانش مصداق این مدعاست: انجنیر شریف و دیگر اعضای شبکه مربوطه‌اش با راهنمایی یک مرد جوان به‌نام نصرت بهیر فعالیت می‌کردند که به‌طور دوامدار به پاکستان و ولایت میدان وردک در رفت و آمد بود. این گروه در پس بعضی از مرگبار‌ترین حملات انتحاری و انواع حملات موتربمب در وسایط باربری در افغانستان قرار داشت. از جمله، حمله انتحاری موتربمب در برابر سفارت آلمان در کابل به تاریخ ۳۱ می سال ۲۰۱۷ که منجر به کشته و زخمی شدن ۸۰۰ غیرنظامی شد. همچنین حمله به پیمانکار امنیتی بریتانیایی (G4S)، کار این گروه بود. همه اعضای گروه به استثنای نصرت بهیر که به کویته فرار کرد، بازداشت شدند.

انجنیر شریف و همراهانش پیش از اینکه هسته فعالیت‌شان را در تنگی سید آباد ولایت میدان وردک به منظور انجام این حملات تروریستی ایجاد کنند، در کمپ‌ها و مدرسه آموزشی واقع چمن پاکستان آموزش دیده بودند. انجنیر شریف و همراهانش در میان پنج هزار زندانی طالبان که به اساس وعده ایالات متحده امریکا در پیمان دوحه عملی شد، رها شدند.

بسیاری از این سازندگان بمب‌ها،‌ سال‌های متمادی از وقت و انرژی‌شان را صرف فراگیری این مهارت و عملی کردن آن علیه مردم افغانستان کردند. بیشتر آن‌ها باید جغرافیای جدیدی را در کشورهای منطقه، به‌منظور عملی کردن اندوخته‌های‌ خود جستجو کنند و برگشت به زندگی عادی برای آن‌ها جذابیتی ندارد.

اطلاعات از درون طالبان می‌رساند که این افراد حاضر نیستند منحیث مامور وزارتخانه‌ها با دو صد دالر معاش، وظیفه اجرا کنند.

بدون شک،‌ ردپای این افراد و مهارت‌های‌شان را می‌توان در افزایش حملات انتحاری توسط تحریک طالبان پاکستان و سایر گروه‌های نوظهور تروریستی دید که تلفات سنگینی برای نظامیان پاکستانی نیز در پی داشته است.

گروه‌های تروریستی یک مکانیزم شریک‌سازی مهارت ها با یکدیگر دارند. این مساله می‌تواند مایه نگرانی بزرگی برای منطقه باشد، زیرا گروه‌های هراس‌افگن که به دنبال اهداف خویش در کشور های مربوطه‌اند، به‌طور حتمی این افراد ماهر و کارکشته را برای راه اندازی عملیات‌ها در آینده استخدام می‌کنند، یا حداقل از شیوه‌ها و دانش حرفه‌ای آن‌ها می‌آموزند.

این مورد به گونه منسجم در جنگ سوریه دیده شده است. در آن کشور درگیر جنگ داخلی، هراس‌افگنان از بمب‌سازان عراقی یاد می‌گیرند. در آسیای میانه نیز نمونه‌هایی از این مساله صدق می‌کند. بسیاری از بمب‌سازان، پول و تسهیلات بیشتری در ازای مهارت‌شان به‌دست می‌آورند.

اکنون که نیروهای بین‌المللی از افغانستان بیرون شده‌اند و حکومت در این کشور به‌دست گروه طالبان افتاده است،‌ به طور حتمی اين افراد در نبود یک دلیل جذاب برای جنگ در افغانستان، همدست دیگر گروه‌های تروریستی شده و در جنگ‌های منطقه‌ای اشتراک می‌کنند.

بخش قبلی این نوشتار:

تروریسم بین‌المللی در قلمرو طالبان؛ چند گروه تروریستی در افغانستان حضور دارند؟