چرا ناوهای هواپیمابر امریکا در مدیترانه شرقی لنگر انداختهاند؟
جنگ اسرائیل برای امریکا اهمیت استراتژیک دارد. اسرائیل مهمترین شریک راهبردی امریکا در خاورمیانه و حتا میتوان گفت در جهان است. تاریخ معاصر اسرائیل نشان داده است که امریکا پشتوانه اساسی اسرائیل در امور نظامی، سیاسی و اقتصادی است.
از دید فرهنگی و اجتماعی نیز اسرائیل در ۵۰ سال اخیر با ایالات متحده امریکا بسیار نزدیک شده است. از اینروست که وقتی حماس به تاریخ ۱۵ میزان به اسرائیل حمله کرد، زنگ خطر در واشنگتن پس از اورشلیم به صدا درآمد.
برخی از کارشناسان نظامی امریکا گسترش گروههای اسلامی را در منطقه خطر کلانی برای اسرائیل پیشبینی کرده بودند و در این میان بر نقش جمهوری اسلامی ایران در بحران جاری هشدار داده بودند.
پس از آنکه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل جنگ علیه حماس را در غزه اعلام کرد، امریکا نخستین دولتی در جهان بود که از جنگ اسرائیل حمایت کرد و آن را «دفاع مشروع» خواند.
به این ترتیب امریکا به پشتوانه اساسی برای جنگ اسرائیل درآمد. یکی از نخستین تصامیم رئیسجمهور امریکا دستور اعزام دو کشتی غولآسای نظامی این کشور به بحیره مدیترانه بود که از طریق غزه با اسرائیل هممرز است.
نخستین کشتی غولپیکر نظامی امریکایی موسوم به گیرالد فورد به تاریخ دهم اکتوبر به سمت بحیره مدیترانه حرکت کرد و پس از پنج روز به هدف رسید. ناو هواپیمابر فورد یکی از مجهزترین و بزرگترین کشتیهای نظامی در جهان است که قدرت حمل پنجهزار تن نیروی دریایی را دارا میباشد.
کار این ناو عظیمالجثه در سال ۲۰۱۷ نهایی شد که جدیدترین تکنالوژی در آن به کار برده شده است. این کشتی ۷۵ جت جنگی از جمله جتهای F-۱۸ که خطرناکترین جگندههای جهان است را حمل میکند.
همچنین این کشتی بزرگ قدرت حمل هواپیماهای نوع E-2 Hawkeye را داراست که میتواند نقش مهمی در ایجاد خطر زمینی و هوایی برای دشمن بازی کند. این کشتی دارنده راکتها و توپهای مدرن است که میتوانند به سادگی مسیرهای نزدیک و دور را هدف قرار دهند.
همچنان این کشتی با راکتهای مجهز است که میتوانند احتمال حملات کشتی دشمن را شناسایی و آنان را نابود سازد. این کشتی دارای سیستم پیشرفته رادار است که در کشف و شناسایی تهدیدهای احتمالی نقش اساسی بازی میکند.
اما امریکا برای حمایت از شریک راهبردی خود در منطقه، تنها با کشتی غولپیکر فورد بسنده نکرده و دومین کشتی نظامی خود را که در خاورمیانه از تجربه خوبی برخوردار است به شرق مدیترانه فرستاد.
این کشتی نیز یک هفته طول کشید تا به شرق مدیترانه پهلو گرفت و پشتوانه کلانی را برای ارتش اسرائیل به بار آورد. دومین کشتی بزرگ امریکا که در شرق مدیترانه جابهجا شد هیزنهاور Eisenhower نام دارد که در سال ۱۹۷۷ ساخته شده است و محصول دوران جنگ سرد است. این کشتی سهمناک ظرفیت انتقال و استفاده از کلاهکهای هستهای را نیز دارد.
ظرفیت حمل دریانوردان این کشتی مانند کشتی فورد به پنجهزار نفر میرسد. این کشتی بزرگ ۹ میدان نشست و پرواز برای استفاده از هواپیماهای جنگی را دارد. کشتی هیزنهاور نقش مهمی در جنگ عراق و کویت بازی کرد و با منطقه خاورمیانه آشناست.
حالا به پرسش کلیدی باید پرداخت که چرا ناوهای هواپیمابر امریکا در مدیترانه شرقی لنگر انداختهاند؟
پاسخ اساسی برای این پرسش را میتوان در نقش جمهوری اسلامی ایران در جنگ غزه جستجو کرد. ایران چهار نیروی خطرآفرین در این جنگ دارد که دو نیروی آن عملا در جنگ شریک اند و دو نیروی دیگر در حالت آمادهباش قرار دارند. دو نیروی اولی یعنی حماس و جهاد اسلامی، عملا در جنگ غزه در برابر اسرائیل در نبردهای سهمگین میرزمند. اما جمهوری اسلامی دو نیروی خطرآفرین دیگر را در حالت انتظار حفظ کرده که حزبالله لبنان و حوثیهای یمن میباشند.
امریکاییها به این باور اند که اگر اسرائیل وارد جنگ زمینی شود، حزبالله و حوثیها نیز شامل جنگ خواهد شد و این به معنای شمولیت جمهوری اسلامی ایران در جنگ خواهد بود. امریکا هشدار داده است که اگر جمهوری اسلامی شامل جنگ شود ایالات متحده به زودی اقدام نظامی خواهد کرد.
بدین ترتیب هر دو ناو رزمی امریکا در شرق مدیترانه به منظور کنترول اوضاع به ویژه بر نقش جمهوری اسلامی جابهجا شدهاند.
واقعیت اینست که امریکا با این اقدام بالاترین و مجهزترین نیروی رزمی خود را که هر آن آماده نبرد است به دسترس شریک راهبردی خود در منطقه قرار داده است.
از سوی دیگر، ادبیات سیاسی رهبران تهران به وضوح نشان داده است که طرفدار مشارکت مستقیم در جنگ نیستند چون پیامدهای آن را میتوانند پیشبینی کنند. اما چهار ماه پیش از شروع جنگ، تهران میزبان اسماعیل هنیه رهبر حماس و رهبران جهاد اسلامی بود. در این بازدید رهبران حماس و جهاد اسلامی با رهبران سیاسی، نظامی و استخباراتی جمهوری اسلامی دیدار کردند و به نظر میرسد حمایت ایران را برای عملیات پیچیده هفت اکتوبر بدست آوردند.
برخی تحلیلگران به این باور اند که طرح این عملیات در جریان همین دیدار از تهران ریخته شده است. اما ایرانیها تصور کرده بودند که اینبار نیز به سان سه بار گذشته اسرائیل با حملات هوایی به غزه اکتفا خواهد کرد. اما محاسبه رهبران حماس، جهاد اسلامی و تهران اشتباه بدر آمد.
اینبار اسرائیل به ادامه جنگ تاکید دارد تا حماس را از غزه بیرون و یا نابود کند. در این امر امریکا و در مجموع غرب در پهلوی اسرائیل قرار گرفتند. استقرار دو کشتی مجهز همراه با هزاران دریانورد امریکایی نمایانگر قدرتنمایی امریکا برای حمایت از اسرائیل است. حمایت پرقدرت امریکا از اسرائیل، بر ادبیات سیاسی کشورهای عربی که اکثرا شرکای امریکا هستند تاثیر گذاشته است.
عربها در ظاهر بر قطع جنگ و حمایت از فلسطین حرف میزنند اما در واقع تحت تاثیر پشتیبانی امریکا قرار گرفتهاند. اعزام دو کشتی غولاندام امریکایی در مدیترانه شرقی بر روحیه سیاسیون و نظامیان اسرائیلی بسیار اثرگذار بوده است.
این در حالیست که آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا یک هفته برای حمایت از اسرائیل به کشورهای منطقه سفر کرد و همه را از عواقب موضعگیری شان در قبال امریکا و اسرائیل آگاه ساخت. وی نخست به تلآویو رفت و پیام تعیینکننده امریکا را به رهبران اسرائیل رساند و سپس آن را به رهبران کشورهای منطقه در میان گذاشت.
جو بایدن در سفر به اسرائیل به حمایتهای امریکا از تلآویو سنگ تمام گذاشت. از اینرو ناوهای جنگی امریکا در مدیترانه شرقی پشتوانه پرقدرت امریکا را برای اسرائیل تضمین کرده و توازن قوا را به شدت به نفع اسرائیل تغییر داده است.