'جنگ غزه نتیجه سیاست‌های رهبران تندرو و فاسد است'

ملک ستیز
ملک ستیز

پژوهشگر روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه

سال‌ها است که در فلسطین کار می‌کنم. نقش من حمایت از نهادهای حقوقی با تمرکز بر حقوق بشر است. از این‌رو هر سال، سه تا چهار بار به اسرائیل و فلسطین سفر می‌کنم. سفر به این سرزمین پیچیده با دشواری‌هایش از فرودگاه بن گوریون در تل‌آویو آغاز می‌شود.

من به کشورهای مختلف برای اجرای کارهایم سفر می‌کنم. شما در هیچ فرودگاهی به‌سان بن‌گوریون شرایط سخت امنیتی را نمی‌بینید. این خود نشان‌گر پیچیدگی اوضاع در منطقه است. آن‌گاه رفتن به کرانه باختری رود اردُن پیچیده‌تر می‌شود و شما نیاز دارید تا چند گذرگاه امنیتی را عبور کنید.

برای درک این‌که شما در کجای این سرزمین قرار دارید، کافی است به اطرف‌تان نگاه کنید. شما به سادگی تفاوت موقعیت‌تان را درک می‌کنید. آن‌جاهای که به‌سان اروپا و امریکا نظم‌یافته و دارای زیرساختارهای معاصر بنا شده‌اند، شهرک‌نشین‌های اسرائیلی هستند. آن‌جاهایی که جاده‌های نامرتب، خانه‌های فقیر و بی‌نظمی را می‌بینید مربوط فلسطین می‌شود.

چیز دیگری که این تفاوت را برجسته می‌سازد گذرگاه‌های امنیتی است. وقتی می‌بینید که قطاری از کارگران جوان فلسطینی منتظر ورود به اسرائیل هستند به خوبی درمی‌یابید که کرانه باختری کجا است. من از سال ۲۰۱۶ به این‌سو به این سرزمین‌ها سفر می‌کنم.

هرباری که مرز اسرائیل را به سوی فلسطین می‌گذرانم، گسترش شهرک‌‌ها را مشاهده می‌کنم. شما به وضاحت می‌بینید که تراکتورها به صورت فعال مشغول ساختن خانه‌های مجلل و معاصر هستند تا صاحبان جدید اسرائیلی را مسکن دهند. گاهی شما می‌بینید که از یک شهرک به شهرک دیگر جاده ساخته‌اند و فقط شهروندان اسرائیل و وسایطی که در اسرائیل ثبت شده‌اند حق ورود در آن را دارند.

تفاوت دیگری که شما می‌بینید سقف خانه‌ها است. بر سر خانه‌های فلسطینی‌ها بُشکه‌های کلان جابه‌جا شده‌اند تا آب نوشیدنی را ذخیره کنند تا مبادا زمانی آب بر روی آن‌ها قطع شود. در حالی‌که شهرک‌های اسرائیل با سیستم‌های مجهز آب‌رسانی تهیه شده‌اند.

این همه گسترش و تغییر در زیر نگاه‌های حیران و وحشت‌زده‌ باشندگان این روستاها اتفاق می‌افتد. کافی است خود را به جای آن‌ها قرار دهید و این درد عظیم را درک کنید.

نکته مهم دیگر که این منطقه را بسیار متفاوت می‌سازد ساختارهای سیاسی دو سرزمین است که به نام جمهوری اسرائیل و دولت خودگردان فلسطین نامیده می‌شوند. در اسرائیل دموکراسی حاکم است و مردم رهبران سیاسی خود را از طریق انتخابات مستقیم بر می‌گزینند. ساختار حکومت جمهوری پارلمانی است.

رئیس‌جمهور نقش نمادین دارد که توسط پارلمان تعیین می‌شود. در رأس حکومت نخست‌وزیر قرار می‌گیرد که توسط انتخابات و در نتیجه رقابت احزاب سیاسی از میان شهروندان برگزیده می‌شود. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر برحال اسرائیل، که از بیست سال به این‌سو در سمت‌های مهم سیاسی و حکومتی قرار دارد با همسرش پرونده کلان فساد اداری دارد.

او به هم‌زیستی با فلسطینی‌ها باور ندارد و فکر می‌کند که از رود اردن تا بحیره مدیترانه مال اسرائیل است. او و کابینه‌اش ضربات شدیدی بر پیکر دموکراسی اسرائیل وارد کرد. در این اواخر با تحمیل محدودیت‌ها بر استقلال سیستم محاکم ضربه شدیدی بر مردم‌سالاری و حاکمیت قانون وارد کرد که سبب نارضایتی گسترده مردم علیه حکومت شد. ادبیات نتنیاهو خشن و انعطاف‌ناپذیر است. او عشق فراوان به قدرت دارد و به ندرت به مخالفین و منتقدین خود گوش می‌دهد.

در آن سوی مرز، که حکومت خودگردان فلسطین حاکم است تصویری بهتری را نمی‌بینید. من به مردم فلسطین حرمت و هم‌دردی فراوان دارم، اما احترامی به رهبران سیاسی فلسطین ندارم. محمود عباس، که در رأس اداره خودگردان فلسطین قرار دارد، ملوث با فساد گسترده است.

کابینه آقای عباس را وزیرانی شکل می‌دهند که در نبود شفافیت شهرت دارند. حتی چهره جذاب و شخصیت برجسته یاسر عرفات بنیان‌گذار سازمان آزادی‌بخش فلسطین معروف به «فتح» را فساد اداری مغشوش کرده است و این مرض دردناک به تمرین روزانه حکومت فلسطین تبدیل شده است. فلسطین که کاملا وابسته به حمایت‌های جهانی است در گرو چنین حکومتی محصور مانده است.

از سوی دیگر، آقای عباس دچار بحران سیاسی عمیق نیز است. او در جون سال ۲۰۰۷ پارلمان فلسطین را خلع صلاحیت کرد چون حماس برنده انتخابات شده بود و اسماعیل هنیه، که امروز رهبری حماس را قطر پیش‌ می‌برد، به عنوان نخست‌وزیر فلسطین برگزیده شد.

به‌زودی میان حماس و فتح تضادها بالا گرفت و محمود عباس به عنوان رئیس اداره خودگردان فلسطین پارلمان را منحل و اسماعیل هنیه را خلع صلاحیت کرد. از این‌رو، دموکراسی در نطفه نابود شده و به جای آن حکومت تمامیت‌خواه تحت رهبری سازمان آزادی‌بخش فلسطین به‌نام اداره خودگردان فلسطین باقی ماند.

جامعه جهانی فتح را نسبت به حماس ترجیح می‌دهند و از مجبوریت با آن هم‌کاری می‌کند. این دو گروه سیاسی یعنی فتح و حماس در غزه و کرانه رود باختری اُردن حاکم هستند. تفاوت عمده میان حماس و فتح در نگاه‌شان به دولتی به‌نام جمهوری اسرائیل در هم‌جواری فلسطین است.

به باور حماس، اسرائیل باید نابود و دولتش از جغرافیای سیاسی جهان ناپدید شود. در حالی‌که فتح طرح دو دولت را در همسایگی قبول دارد و اسرائیل را به عنوان یک دولت می‌پذیرد. حماس یک گروه تندرو سیاسی و نظامی است که حاکمیت سیاسی را در غزه در دست دارد و نقش فتح را در آن به صفر رسانیده است.

این در حالی‌ است که فتح چنین سیاستی را در برابر حماس در کرانه باختری رود اردن پیاده می‌کند، اما یک عنصر مهم که هر دو را نزدیک می‌سازد، مبارزه با سیاست‌های تندروانه نتنیاهو و برنامه‌های اشغال‌گرانه حکومت دست‌راستی تحت رهبری او است.

من با دانشگاه‌ها و جامعه مدنی و فعالان حقوق بشر در این حوزه کار می‌کنم. واقعیت این‌ است که دو سرزمین سزاوار رهبران و حکومت‌های بهتر هستند. تاریخ باستانی، تاریخ معاصر و امروز این سرزمین بهانه‌های گسترده برای جنگ‌ها و نابسامانی‌های اقتصادی و فرهنگی را در این سرزمین به بار آورده است، اما موجودیت رهبری سیاسی تندرو، مفسد و جنگ‌طلب این دشواری عظیم را بیش‌تر ساخته است.

رهبری سیاسی نقش مهم در ایجاد دیپلوماسی فعال بازی می‌کند، اما متاسفانه تندروی و جنگ‌طلبی جایگاه دیپلوماسی سازنده را در این منطقه به شدت آسیب رسانیده است. با تاسف، شرایط کنونی در منطقه بسیار آسیب‌پذیر است. خطر بازشدن جبهه جنگ در شمال با حزب‌الله پای دولت‌های جنگ‌طلب دیگر را به این جنگ خواهد کشانید.

حالا فرصت آن رسیده است که جهان برای حل این معضل راه‌های بهتر و آسوده‌تری را جستجو کند و این فقط و فقط در صورتی قابل دستیابی است که ما شاهد رهبران سزاوارتر برای اسراییل و فلسطین در امور دیپلوماسی داشته باشیم نه رهبران جنگجو و فرصت‌طلب.