ضعف مدیریت طالبان عملیات نجات و رسیدگی به زلزلهزدگان هرات را دشوار کرده است
اگر فاجعهای به بزرگی زلزله هرات در کشوری دیگر به وقوع میپیوست، آیا بازهم به همین شکل که طالبان با آن برخورد کرده است، مدیریت میشد؟
اگر این زمینلرزه در کشوری دیگر رخ میداد، احتمالاً نخستین اقدام بسیج تمام منابع فنی و انسانی برای مهار بحران و رسیدگی به آسیبدیدگان بود. اما، طالبان مانند موارد مهمی دیگر، با واکنشی آرام و خونسردانه فاجعهای به این بزرگی را جدی نگرفته و با آن برخورد عادی کرده است.
فقدان مشروعیت طالبان تاثیر منفی بر عملیات امداد و نجات زلزلهزدگان هرات گذاشته است. این موضوع سبب شد که جهان و سازمانهای امدادرسان آن طور که انتظار میرفت، به موقع به زلزله هرات توجه نشان ندهند.
طالبان هرچند در اوایل مناطق زلزلهزده را با چرخبال رصد کرد و به انتقال کشتهها و زخمیها کمک کرد، ولی در کمکرسانی به مناطق آسیبدیده و انجام عملیات نجات کسانی که در زیر آوار گیر مانده اند، توفیق لازم را نداشته است.
این موضوع حتا به صورت کنایهآمیزدرفضای مجازی بازتاب گسترده یافت و برخی از کاربران فضای مجازی با مقایسه زلزله هرات و پکتیا در سال گذشته، این پرسش را مطرح کردند که آیا طالبان با این دو ولایت برخورد دوگانه نداشته است؟
ظاهراً، طالبان دو روز پس از وقوع زلزله به ابعاد اصلی فاجعه پیبرد و با تخصیص صد میلیون افغانی به زلزلهزدگان و فرستادن معاون اقتصادی ریاست الوزرا به ساحه تلاش کرد بار انتقادها را کاهش دهد.
طالبان تا حال که پنج روز از وقوع زلزله میگذرد، هیچ آمار دقیق و درستی از کشتهها و زخمیها اعلام نکرده و در یک مورد اعتراف کرد که آمارش نادرست بود. در عین حال، این گروه آمار تخمینی از حجم خسارات وارده ارائه نکرده و اطلاعرسانی درست درباره نیازهای زلزلهزدگان نداشته است.
باز شدن کانالهای کمک مردمی و شتاب بخشیدن به جریان عملیات نجات، هرجومرج و آشفتگی در مناطق زلزله زده به وجود آورده است. طالبان عملاً مدیریت بحران را به گروههای مردمی واگذار کرد که به طور رضا کارانه و بدون داشتن تجربه در مورد عملیات نجات و کمک به آسیب دیدگان، به مناطق زلزلهزده سرازیر شده اند.
زلزله این هفته، بیشترین تلفات و خسارات را در ولسوالی زندهجان به بار آورد که مرکز این زمینلرزه مرگبار بود. ولی، مناطق دیگر مثل کشک و غوریان نیز خسارات زیادی از این زلزله دیدند که در رسانهها بازتاب نیافته است.
نکتهای بسیار مهم، ایجاد هماهنگی میان گروهها و نهادهای کمککننده برای تشخیص و تامین نیازهای افراد و خانوادههای آسیب دیده است. متاسفانه، در بحران زلزله هرات این ناهماهنگی بیشتر به چشم میخورد.
گروهها و نهادهای مردمی بدون آن که ارزیابی دقیق از نیازهای زلزلهزدگان داشته باشند، به صورت مستقلانه کمک هایی را به مناطق زلزلهزده ارسال کردهاند که دیگر نیازی به آن نیست و نیازمندیهای جدید به وجود آمده است. چنانچه، انبوهی از بستههای غذایی و آب دستنخورده مانده است، ولی چادر و وسایل گرمایشی به حد نیاز وجود ندارد.
از جانب دیگر، ضعف در اطلاعرسانی و ارائه تصویر شفاف و دقیق از فاجعه زلزله هرات سبب تاخیر کمکهای کشورها و نهادهای جهانی بهزلزله زدگان شده است.
ایران و ترکیه از نخستین کشورهای بودند که در روزهای سوم و چهارم پس از وقوع حادثه کمکهای خود را برای نجات جان گیرماندگان در زیر آوار به هرات فرستادند، در حالی که اگر این کمک ها زودتر از این ارسال میشد شاید آمار جان باختگان این قدر بلند نمیبود.
زلزله هرات نشان داد که افغانستان برای مقابله با حوادث طبیعی و رسیدگی به آسیبدیدگان آماده نیست. امکانات ابتدایی و محدود نجات و بودجه اندک نهادهای رسمی کمکرسانی، نتوانست که جان افراد بیشتری را در زلزله هرات نجات دهد.
در عین حال، افغانستان به علت انزوای طالبان پذیرای تیمهای نجات از کشورهای دیگر نبود تا کمبود وسایل، تخصص و منابع لازم داخلی برای نجات و امداد جبران میشد.