اخراج مهاجران افغان از پاکستان، فشاری برای اصلاح طالبان است
اخراج صدها هزار مهاجر افغان از پاکستان یک بحران انسانی بزرگ برای افغانستان است، مهاجرانی که هزینه فشار اسلامآباد بر طالبان را میدهند. حمایت طالبان افغان از طالبان پاکستانی پیامدهای خطرناک امنیتی و سیاسی برای پاکستان دارد.
این حمایت نه تنها اعتبار ارتش پاکستان به عنوان حافظ امنیت مردم را زیر سوال میبرد، بلکه در بلندمدت پاکستان را به عنوان یک دولت شکننده و حتا ناکام نشان میدهد که این مایه سرافگندگی برای جنرالان ارتش است.
در حالیکه هند، رقیب پاکستان، روز تا روز به یک قدرت اقتصادی و سیاسی درمنطقه و جهان تبدیل میشود، پاکستان، مانند دولتهای ناکامی چون افغانستان، حتا قادر نیست از پس شبهنظامیان دربیاید.
دردسر تیتیپی
آصف درانی، نماینده پاکستان در امور افغانستان، روز ۱۳ میزان در مرکز مطالعات استراتژیک اسلام آباد گفت که بازگشت طالبان افغان به قدرت، کمکی به کاهش ناامنی در پاکستان نکرده است، برعکس حملات شبهنظامیان را افزایش داده است.
پاکستان همواره هند و افغانستان را متهم به حمایت از شبهنظامیان و جداییطلبان اسلامگرا و بلوچ کرده است. پاکستان با سرنگون کردن دولت نزدیک به هند در افغانستان، تلاش کرد آسیبپذیری امنیتی در مرزهای شمالغربی خود را رفع کند. اما، اکنون پاکستان میبیند که حتا نیروی تحتحمایت آن نیز نتوانسته نگرانیهای امنیتیاش را رفع کند.
طالبان افغان با خودداری از اقدام علیه تیتیپی نگرانیها و اضطرابهای امنیتی پاکستان را نادیده یا دستکم گرفته است. این گروه به ماموریت اصلی خود که عبارت از امن کردن مرزهای شمالغربی پاکستان است، عمل نکرده است. برعکس، منافع امنیتی و گروهی خود را بر منافع و نگرانیهای پاکستان ترجیح داده است.
طالبان افغان مایل نیست که جنگجویان تحریک طالبان پاکستان را از افغانستان بیرون کند. حتا، بنا به ادعای مقامات پاکستانی، شماری از جنگجویان این گروه در حملات تیتیپی بر نیروهای امنیتی پاکستان سهم داشته است. طالبان افغان اشتراکات و اخوت ایدیولوژیک مذهبی و قومی با طالبان پاکستانی دارند. بنا به تجربه گذشته، طالبان به رغم فشار قدرتهای خارجی و منطقهای، از گروههای شبهنظامی اسلامگرای متحد خود حمایت کرده است.
فشار بر طالبان پاکستانی میتواند تنش را در داخل طالبان افغان افزایش دهد و احتمالا رهبری این گروه به خیانت به آرمانهای مذهبی فرامرزی متهم خواهد شد. در نتیجه، بعید نیست که بخشهایی از طالبان ناراض شده و به سوی دیگر گروهها چون داعش کشیده شوند.
اعتبار ارتش پاکستان
از منظر استراتژیستهای پاکستانی، با بازگشت طالبان به قدرت ظاهراً پروژه سقوط دولت ناسیونالیست پشتون نزدیک به هند در افغانستان تکمیل شده است. اما، این موفقیت یک ضعف بزرگ دارد: طالبان یک دولت شکست خورده و ناتوانی را به ارث برده که به اعتراف مقامات پاکستانی، توان کنترول سرحدات و قلمرو افغانستان را ندارد.
مقامات پاکستانی از جمله نخستوزیر، اذعان کردهاند که طالبان یک ساختار منسجم و سلسلهمراتب محکم ندارد، بلکه متشکل از گروههای مختلف با منافعی متضاد است.
طالبان صاحب یک دولت بحرانزده، شکننده و منزوی است که بر جمعیتی ناراض، مضطرب، فقیر و محتاج کمک سازمانهای خیریه حکفرمایی دارد. با این حال، پاکستان به رغم درک بحرانهای عمیق دولت طالبان، با اخراج مهاجران و محدودیتهای بازرگانی فشار را تا سرحد یک بحران جدید بر طالبان بالا برده است تا مگر تهدید تیتیپی را مهار و ضعیف کند.
اخراج یک میلیون مهاجر حتا برای دولتهای پیشرفته غربی مانند آلمان نیز یک بحران انسانی غیرقابل مدیریت است. اسلامآباد حاضر شده است که با سیاست ترساندن و رفتن تا مرز پرتگاه، طالبان را متوجه ماموریت اصلی آن، یعنی پاسداری از سرحدات پاکستان کند.
سیاستمداران و تحلیلگران افغان تنشها میان طالبان و اسلامآباد را دستکم میگیرند یا ساختگی میپندارند. اما، واقعیت این است که قدرتمند شدن طالبان پاکستانی زنگ هشداری برای ارتش پاکستان است که تسلط آهنین و بیچون و چرای خود بر اقتصاد، سیاست و جامعه را با وعده محافظت از دولت پاکستان در برابر دشمنان خارجی و داخلی توجیه و حفظ کرده است.
ارتش پاکستان ادعا کرده است که هند از تیتیپی برای تضعیف دولت پاکستان حمایت میکند. البته، این یک شگرد برای منحرف کردن افکارعامه از ناتوانی ارتش در حفظ امنیت این کشور است و نمیخواهد بپذیرد که حمایت ابزاری از گروههای اسلامگرای ضد دولت هند و افغانستان، پیامدهای خطرناک برای پاکستان نیز داشته است.
اگر نقش پناهگاههای پاکستان در رشد طالبان افغان را در نظر بگیریم، مماشات طالبان افغان و پناهگاهها در افغانستان میتواند تیتیپی را به تهدیدی برای پاکستان تبدیل کند. برای ارتش این سناریوی خطرناکی است.
مهار نشدن تهدید طالبان پاکستانی، اعتبار ارتش به عنوان یک سازمان باکفایت امنیتی و سیاسی را زیر سوال میبرد و نارضایتی از جنرالان را در جامعه پاکستان افزایش میبخشد.
اکنون مشخص نیست که ارتش پاکستان تا کجا بازی با بحران اخراج پناهجویان را برای تهدید و اصلاح طالبان پیش میبرد و طالبان تا کجا به این فشارها بیاعتنایی میکند و حتا از آن برای تحریک احساسات ریشهدار ضدپاکستانی در میان پشتونها استفاده میکند.
این نکته هم مهم است که طالبان به شکل دردناکی میآموزد که چقدر ابزارهایش محدود و در برابر قدرتهای منطقه آسیبپذیر است. البته، طالبان نمیخواهد نشان دهد که از تصمیم اخراج مهاجران از پاکستان سراسیمه شده است. اما، این نکته را نیز متوجه شده که کشورهای قدرتمند منطقه به رغم اجماع نظر برسر پذیرش واقعیتی به نام طالبان، در صورت ایجاب منافع، از ایجاد بحران در افغانستان و تضعیف طالبان دریغ نمیکنند.