شبکه حقانی در پی تصاحب گروه طالبان است؟
انس حقانی، برادر رهبر شبکه حقانی، مدعی است که چیزی به نام «شبکه» وجود ندارد، بلکه تمام نیروهای وفادار برادرش در افغانستان خود را پیرو «یک نظام و یک رهبر» میدانند. انس حقانی که نزدیکترین و تاثیرگذارترین برادر سراجالدین حقانی است، بدون شک موضع برادر بزرگ را بازتاب میدهد.
اما سخنان او بیش از آنکه بازتابدهنده سیاست وحدتبخش شبکه حقانی با هسته اصلی طالبان قندهاری باشد، به نظر میرسد، بیانگر این نگرانی است که تفکیک و چندپارچگی در شرایطی که شبهنظامیان اسلامگرا به نام طالبان و تحت عنوان «امارت اسلامی افغانستان» ارکان قدرت در کابل را به دست گرفتهاند، به نفع مخوفترین شبکه تروریستی منطقه نیست.
طالبان در بیست سال شورش گذشته از جبهههای مختلف تحت رهبری افراد و فرماندهان گوناگون تشکیل شده که از خودمختاری زیادی برخوردار بودند، اما سرانجام خود را پیرو رهبری «شورای کویته» و شخص رهبر میدانستند.
جبهههای ملا دادالله، ملا منصور، ملا قیوم ذاکر، ملا صدر ابراهیم مطرحترین جبهات نظامی دوران شورشگری بود، اما در همان زمان هم دو جریان شورشگر دیگر علیه دولت به حمایت جامعه جهانی فعالیت میکردند: شبکه حقانی و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار که هر دو تشکیلات مستقل و مجزا از طالبان داشتند، اما یکجا با این گروه متحدانه ولی مستقلانه علیه دولت افغانستان میجنگیدند.
هرچند حزب اسلامی حکمتیار وزن و ظرفیت عملیاتی شبکه حقانی را نداشت و به مرور زمان به گروه تحت کنترول دولت سابق و سپس حکومت طالبان درآمد، اما مشخصات خود را به عنوان یک حزب سیاسی جدا از طالبان حفظ کرده است.
برعکس، محاسبات شبکه حقانی حساب شدهتر از حزب اسلامی بود و خود را تا آخر زیر پوست طالبان نگهداشت.
در واقع، شبکه حقانی از بنیان که در سال ۲۰۰۱ به رهبری جلالالدین حقانی، پدر رهبری کنونی این شبکه پایهگذاری شد، به دلایل امکانات مالی مستقل، وابستگی شدید به سازمان استخبارات پاکستان و خشونت و درندگی در بدترین حملات در شهرهای افغانستان شهره شد، اما حیاتش با طالبان همسو بود.
هسته اصلی شبکه حقانی را جلالالدین و پسران و برادرانش تشکیل دادند. آنها جدا از شورای کویته، که رهبری طالبان سنتی را تشکیل میداد، فعالیت میکردند. مولوی حقانی هرچند در اداره اول طالبان، وزیر اقوام و قبایل بود، اما نه خودش و نه گروه طالبان او را به گونه جدی عضو طالبان میدانستند.
بعد از جلالالدین حقانی، فرزندان و برادران او - سراجالدین حقانی، ابراهیم حقانی، خلیل حقانی، حمزه حقانی، یحیی حقانی و انس حقانی، که اکنون چهره نرم و تبلیغاتی شبکه را دارد و پیشتر در زندان دولت سابق افغانستان بود، ذبیحالله حقانی و احمد حقانی - راه او را ادامه دادند و در این مسیر تلفاتی هم دیدند.
منابع امنیتی میگویند که این افراد را سازمان اطلاعات ارتش پاکستان آموزش داده است، اما از گذشته به دلیل فعالیت علیه ارتش شوروی در زمان اشغال افغانستان در ولایتهای جنوبشرقی افغانستان همانند خوست، پکتیا و پکتیکا از محبوبیت برخوردار بودند و نفوذ سنتی پدر تاکنون همچنان در این مناطق باقی است که به شبکه حقانی امکان داده است برای سربازگیری، بیشتر بر این مناطق تمرکز کند و گاهی موفقیت بیشتر از طالبان واقعی هم به دست آورد.
در سپتامبر ۲۰۱۸، که جلالالدین حقانی در گذشت، دو اتفاق جالب افتاد: اول بیانیه طالبان بود که او را همچنان عضو طالبان اصلی نمیدانست. در این بیانیه آمده بود: مولوی جلالالدین حقانی، «شخصیت بزرگ جهادی عصر، عالم دین و رهنمای با ابتکار» بود که در ساختار طالبان موقعیتی مشابه «خالد ابن ولید» در صدر اسلام داشت.
مورخان مسلمان خالد بن ولید را از فرماندهان برجسته صدر اسلام میدانند که در کمتر نبردی شکست خورده بود، اما او دیرتر مسلمان شده بود و هیچگاه به خلافت که جایگاه سیاسی داشت، نرسید.
اتفاق دیگر اما، گردهمایی برادران و پسران جلالالدین حقانی برای تعیین «خلیفه» خود بود. آنها روی سراجالدین حقانی به عنوان جایگزین پدر توافق کردند و سراج که پیشتر نقش عملیاتی داشت، دیگر خلیفه خوانده میشد و با اعتبار رهبری به حملات به شهرهای افغانستان بیشتر تاخت و چهره خطرناکی از خود در افغانستان جامعه جهانی ارایه داد. به همین دلیل هم بود که سازمان ملل متحد و ایالات متحده امریکا نام او را در فهرست تحریمهای افراد تروریست قرار دادند.
شبکه حقانی بزرگترین عملیات را در افغانستان علیه دولت به حمایت جامعه جهانی، ناتو و امریکا انجام داد. به گفته دولت افغانستان، خونینترین حمله این گروه انفجار تانکر مملو از مواد انفجاری در منطقه چهار راه زنبق در مرکز کابل بود که حدود ۱۵۰ نفر کشته و دستکم ۴۰۰ زخمی داشت.
حمله به هتل اینترکانتیننتال کابل در سال ۱۳۹۰، حمله به سفارت امریکا در کابل نیز در همان سال، از حملات تروریستی بود که شبکه حقانی مسئولیت آنها را به عهده گرفت. بیشتر این حملات بدون تاییدی یا فرمان ملا عمر، ملا اخترمحمد منصور یا ملا هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان انجام میشد.
شبکه سراجالدین در یک کار دیگر هم مهارت داشت: آدمربایی افراد مهم و خارجیها. آنها با ربودن دو استاد دانشگاه امریکایی توانستند زمینه آزادی انس حقانی را فراهم کنند و علاوه بر آن، منبع مهم درآمد برای خود بسازند. بو برگدال، سرباز امریکایی که در سال ۱۳۹۳ با پنج عضو کابینه کنونی طالبان تبادله شد نیز از گروگانهای شبکه حقانی بود. ماموریت دیگر شبکه ترور مقامهای مهم دولت سابق افغانستان بود.
شبکه حقانی علاوه بر آن، در معامله برای سود اقتصادی نیز دست بالایی دارد و بیشتر تعاملات اقتصادی در پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز در کارنامه این شبکه است.
با تمام این اوصاف، سراجالدین حقانی حرکتهای سیاسی حساب شدهای برای این روزهای افغانستان هم انجام داد. او میدانست که شبکه حقانی بدنامترین گروه تروریستی است که بیشترین خون غیرنظامیان در کابل و دیگر شهرهای افغانستان را به گردن دارد و مردم افغانستان حتی در دورترین روستاهایی که با طالبان به خاطر فعالیتهایشان علیه باندهایی که زیر نام جهاد غارت و آدمربایی میکردند، همدلی داشتند، حاضر نیستند که زیر کنترول شبکه مانند حقانی درآیند که از یک سو بازوی عملیاتی آیاسآی دانسته میشود و از سوی دیگر عامل اکثر حملات تروریستی در شهر کابل است.
مهمترین حرکت او در سال ۱۳۹۵ بود که بعد از کشته شدن ملا اخترمحمد منصور، برای نخستین بار رسما عضو تشکیلات طالبان شد و به عنوان معاون رهبر طالبان که او نیز تازه تعیین شده بود، درآمد. در واقع ملا هبتالله آخندزاده، نقش معنوی را بازی میکرد و سراجالدین حقانی، که دیگر در میان هوادارانش عنوان «خلیفه» را داشت، بیشترین بخش نظامی را رهبری میکرد. او تا سقوط کابل که آن را نیز بخشی از فتوحات خود میداند، یک قدم از رهبری طالبان فاصله داشت.
با روی کار آمدن اداره طالبان و با میانجیگری رئیس سازمان استخبارات ارتش پاکستان، سراجالدین حقانی به وزارت داخله رسید و در واقع، رئیس تمام والیها و فرماندهان پولیس ولایات شد. علاوه بر او، دستکم دو عضو دیگر خانواده حقانی نیز عضو کابینه شدند و بیشتر ادارات در کابل در کنترول اعضای شبکه حقانی و نزدیکان و حواریون سراجالدین حقانی و برادرانش قرار گرفت.
شبکه حقانی هنوز هم فعال است و در سطوح مختلف نماینده، والی، وزیر، رئیس و مسئول دارد. در واقع، حکومت طالبان از افراد و گروههای آنها تشکیل شده است که به عنوان یک شبکه کار میکنند. یک وزیر برحال اداره طالبان رئیسی را که از گروه دیگر معرفی شده است، نمیتواند برکنار یا تنبیه کند و افراد شبکه حقانی کماکان با توجه به نفوذ، منابع و قدرت نظامی که دارند، متقدرانه عمل میکنند.
اکنون از سخنان اعضای حقانی، موضعگیریهای انعطافپذیر این شبکه در تعامل با جامعه جهانی، سفرهای سراجالدین حقانی به ولایتهای مختلف از هرات تا بلخ و از قندهار تا دایکندی، به نظر میرسد که شبکه حقانی با تغییر نام و ماهیت، در پی تصاحب گروه طالباناست تا بلکه زمینه صعود سراجالدین حقانی را به بالاترین مقام معنوی و نظامی طالبان فراهم کند، اما با توجه به تشدید اختلافات قومی درون طالبانی، روشن نیست که طالبان واقعی حاضر شوند جایگاه ملاعمر را برای فردی که حتی از حلقه اول طالبان نیست، واگذار کنند.