جنرال ضیاالحق، مدرسه و طالبان
هفدهم اگست مصادف بود با سالروز ترور جنرال ضیاالحق، رئیسجمهور سابق و رئیس پیشین ارتش پاکستان. در این یادداشت نگاه مختصری انداختهایم به اینکه جنرال ضیاالحق چه میراثی برای افغانستان و پاکستان برجا گذاشت و او چگونه ترور شد.
ضیاالحق در سال ۱۹۲۴ در جلندر هند به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در کالج نظامی سنت استفان دهلی به پایان رساند و در ۱۹۴۳ در ارتش هند بریتانیوی مامور شد. پس از استقلال پاکستان، ضیاالحق به ارتش تازهتاسیس پاکستان پیوست.
در ۱۹۷۶ ذوالفقار علی بوتو، ، نخست وزیر وقت پاکستان ضیاالحق را بهعنوان رئیس ستاد ارتش منصوب کرد. در آن زمان چندین جنرال چهارستاره در ارتش پاکستان وجود داشت که برای احراز کرسی فرماندهی ارتش مناسب بودند، اما ذوالفقار علیبوتو زمینه بازنشستگی این جنرالان را فراهم کرد تا راه برای جنرال ضیاالحق هموار شود.
بوتو از میان جنرالان ارشد ارتش، ضیاالحق را انتخاب کرد. چرا که او با خانواده بزرگی نسبت نداشت و بدون حمایت سیاسی، بهعنوان خطری که قدرت بوتو را تهدید کند، محسوب نمیشد.
با این حال جنرال ضیاالحق در پنجم جون ۱۹۷۷ کودتای نظامی کرد، سپس ذوالفقار علی را به دار آویخت و خودش در قامت رئیسجمهور و فرمانده ارتش پاکستان قدرت را به دست گرفت.
میراث جنرال ضیاالحق برای افغانستان و پاکستان
با به قدرت رسیدن ضیاالحق در پاکستان، ارتش سرخ شوروی به افغانستان حمله کرد و افغانستان عملاً در نفوذ بلوک شرق درآمد. غربیها در اوایل بخاطر کودتای نظامی و اعدام بوتو به شدت در برابر ضیاالحق خشمگین بودند.
اما زمانی که موضوع یورش شوروی به افغانستان و شکلگیری مقاومت مسلحانه در برابر آن به میان آمد، رابطه جنرال ضیاالحق با غربیها گرم شد و او در خط منافع امریکا و کشورهای اسلامی به ویژه عربستان سعودی قرار گرفت.
مهمترین میراثی که از ضیاالحق بهجا مانده و افغانستان و پاکستان تاکنون با آن دست به گریبان هستند، موضوع گسترش افراطیت از طریق ایجاد مدارس دینی است.
در زمانی که ضیاالحق قدرت پاکستان را به دست داشت، زمان آغاز و اوج «جهاد در برابر شوروی» در افغانستان بود. این دیکتاتور نظامی پاکستان به مدرسهسازی در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان پرداخت و ارتش سکولار پاکستان را اسلامیزه کرد.
او با رهبران جهادی افغانستان رابطه نزدیک ایجاد کرد و از کشورهای خلیج و غرب پول بیشماری به پاکستان و مجاهدین آورد.
ناظران میگویند امروز بخشهایی از آنچه در دو سوی مرز دیورند اتفاق میافتد، به میراث جنرال ضیاالحق که در زمان جهاد اساسگذاری کرده بود برمیگردد.
امرالله صالح، معاون پیشین ریاستجمهوری افغانستان در سلسله مقالات «جاسوسان با افتخار» در مورد جنرال ضیاالحق نوشته است: «جنرال ضیاالحق، بانی طرح تقلیل افغانستان به عمق استراتژیک پاکستان بود. زندگی و مرگ هیچ رهبر پاکستانی در تاریخ به اندازه او تاثیر ژرف، عمیق و مخرب بر افغانستان نداشته است.»
به گفته آقای صالح: «برای جنرال ضیاالحق، تهاجم قشون سرخ به افغانستان یک فرصت نادر و استراتژیک مهیا ساخت. او از این فرصت در جهت مشروعیت بخشیدن به رژیم کودتایی خود، تقویت ارتش پاکستان، کشانیدن پای ناتو و سعودی در جنگ افغانستان، تشدید فعالیتهای هستهای پاکستان و بالاخره کنترول کلی پروژه جهاد، استفاده زیرکانه و عمیق کرد. بخش بزرگی از وضعیت امروزی افغانستان نیز برخاسته از دیدگاهی است که او برای پاکستان، افغانستان و منطقه گذاشت»
ترور مرموز ضیاالحق
جنرال ضیاالحق در ۱۷ اگست ۱۹۸۸ در یک سانحه هوایی کشته شد. آنروز هواپیمای «سی ۱۳۰» که جنرال ضیاالحق و جنرال اختر عبدالرحمان رئیس سابق آیاسآی، ارنولد رافایل سفیر امریکا و برخی دیگر از جنرالان ارتش پاکستان سوار آن بودند، سقوط کرد.
کشته شدن جنرال ضیاالحق و سفیر امریکا با چند جنرال دیگر یکی از پیچیدهترین معمای تاریخ پاکستان است.
جنرال یوسف، «مسئول جهاد افغانستان در آیاسآی» در کتاب دام خرس مینویسد: «جنرال ضیاالحق در رزمایش نظامی تانک امریکایی «آبرامز» در بهاولپور اشتراک کرده بودند.
پس از نمایش تانک آنان دوباره میخواستند به اسلامآباد برگردند، البته سفیر و وابسته نظامی امریکا در پاکستان با یک طیاره دیگر به بهاولپور رفتنه بودند. در زمان برگشت جنرال ضیاالحق از سفیر و وابسته نظامی میخواهد با او یکجا به اسلامآباد بروند. سفیر امریکا هم میپذیرد و طیاره پس از پرواز تعادل خود را از دست میدهد و با ۳۱ سرنشین سقوط میکند.»
کمیته تحقیقات پاکستان که متشکل از گروهی از نیروهای هوایی پاکستان و امریکا بود، تایید کرد که هواپیما به دلیل نقض فنی سقوط نکرده و هیچ موشکی هم به بدنه هواپیما برخورد نکرده است.
یکی از سناریوهای احتمالی که در مورد کشته شدن جنرال ضیاالحق مطرح میشود، خاد یا خدمات اطلاعات دولتی افغانستان را عامل طراحی این عملیات میداند.
امرالله صالح در این مورد میگوید: «کدام کشورها، کدام رشته از منافع منطقهای و جهانی میخواستند که ضیاالحق کشته شود. در این فهرست اسم خدمات اطلاعات دولتی افغانستان نیز درج است.»
به گفته آقای صالح «تمامی تحقیقاتی که صورت گرفته، فرضیه و احتمال دست داشتن خاد را نیز به بررسی گرفتهاند. من به ثبوت، مدارک، قراین معنوی و نرمی که نشان دهد خاد به آن اندازه امکانات داشت که جنرال ضیاالحق را حذف کند، دست نیافتم. به همین دلیل به جزئیات اینکه او را چه حلقههایی کشتند نمیپردازم.»
کمیته حقیقتیاب سانحه هوایی در گزارش خود میگوید خلبانها توسط یک نوع «گاز مسمومکننده» بیرنگ و بیبو مسموم شدند و این باعث سقوط هواپیما شده است. اما اطلاعاتی در این مورد در دست نیست که چه کسانی گاز مسمومکننده را در اتاق خلبانها جاسازی کرده بود.
جنرال یوسف، مسئول امور افغانستان و حمایت از تنظیمهای جهادی در آیاسآی نوشته است: «اگر سقوط هواپیمای جنرال ضیاالحق را معلول برنامهریزی دشمنانش بدانیم نه یک تصادف، احتمالاً آن زیاد است که دشمنان خارجی او پشت این قتل باشند.»
به گفته جنرال یوسف: «یکی از دشمنان سرسخت خارجی ضیاالحق حکومت طرفدار شوروی افغانستان بود. خاد دستگاههای استخباراتی حکومت، در واکنش به حمایت از مجاهدین افغان، در برابر روسها کمپین خرابکاری و بمبگذاری در پاکستان راه انداخته بود. کارمندان خاد را افسران کیجیبی آموزش داده بودند. روسها به آنها مشوره میدهند و جنرال ضیاالحق و جنرال اختر عبدالرحمان در صدر فهرست کشتار خاد بودند.»
در کنار خاد افغانستان، از کیجیبی، سیآیای، موساد، استخبارات هندوستان، خانواده بوتو و جنرالان مخالف ضیاالحق در ارتش پاکستان نام برده میشود که احتمال دارد در کشتن رئیسجمهور ضیاالحق دست داشته باشند. با این حال هنوز مشخص نیست کدام یک از این سازمانها واقعاً در ترور رئیسجمهور پاکستان نقش داشته است.
پس از کشته شدن جنرال ضیاالحق رهبران جهادی افغانستان از اینکه «حامی و میزبان» خود را از دست دادند، ابراز ناراحتی کردند.
جنرال یوسف نوشت: «سانحه هوایی ۱۷ اگست، مجاهدین افغان را داغدار و دلشکسته ساخت. جنرال ضیاالحق و جنرال اختر حامیان سرسخت و قدرتمند مجاهدین افغان بودند. مجاهدین آنان را به چشم قهرمان خود میدیدند.»
البته رهبران جهادی تنها نبودند. خلیلالله خلیلی شاعر مشهور افغانستان که در آن زمان از نبرد مسلحانه علیه تهاجم شوروی در افغانستان حمایت میکرد، پس از این رویداد شعری برای جنرال ضیاالحق نوشت.