نقشه جهان برای «عادی‌سازی» روابط با طالبان چیست؟

الیاس کیان

تحلیلگر سیاسی

سازمان ملل متحد تاکنون چند بار کوشش‌های متعدد سهیل شاهین، نماینده طالبان برای تصاحب کرسی افغانستان در سازمان ملل را ناکام کرده و این مخالفت‌ها، از «عادی‌سازی» روابط جامعه جهانی با طالبان جلوگیری کرده است.

دست‌کم شرایط عمده کشورها برای فراهم شدن زمینه عادی‌سازی یا رسمیت یافتن طالبان، مشخص است. اگر طالبان بتواند یا بخواهد این شرایط را بپذیرد، گره رسمیت افغانستان تحت کنترول طالبان، می‌تواند باز شود. اما چه باعث شده است که طالبان این گام را برندارند؟

طرح جهان برای افغانستان با نقشه طالبان تفاوت دارد.

جامعه جهانی، نه شرق و نه غرب، از مقاومت مسلحانه علیه طالبان حمایت نمی‌کند و طرفدار آغاز آنچه یک جنگ داخلی دیگر می‌خواند، نیست. غرب حاضر است حکومت به رهبری طالبان را با دست‌کم سه شرط بپذیرد: یک؛ حضور معنادار نیروهای غیرطالبان در اداره کشور تا تنوع قومی و فرهنگی افغانستان بازتاب یابد. دو؛ قطع روابط طالبان با تروریسم و سوم؛ احترام به حقوق بشر.

شرایط شرق اما متفاوت است. کشورهای منطقه از جمله چین و روسیه مسئله حقوق بشر را یک مورد داخلی افغانستان می‌دانند و به تصمیم طالبان احترام قائل‌اند و هرچند بحث حکومت فراگیر را به میان می‌آورند، اما درباره چگونگی چنین حکومتی با امریکا هم‌نظر نیستند و اما از مسئله تروریسم برداشت و نگرانی متفاوتی دارند.

منابع نزدیک به نشست دوحه می‌گویند که همسایگان افغانستان از جمله چین و روسیه با این استدلال که فروپاشی اداره طالبان می‌تواند به مهاجرت گسترده، گسترش تروریسم و بحران‌های دیگر به منطقه بیانجامد، خواهان عادی‌سازی روابط با اداره کابل‌اند. آنها از جهان می‌خواهند با تعامل بیشتر و دادن رسمیت به طالبان، اهداف و منافع مشروع خود را دنبال کنند.

نقشه طالبان که سابقه طولانی مذاکره با طرف‌های مختلف را دارد، در سایه چنین اختلافات ریخته شده است.

حاکمان امروز شرایط پیشنهادی جامعه جهانی از جمله امریکا را نادیده گرفته و با استفاده از فضای بی‌اعتمادی بین بازیگران قدرتمند رقیب و متخاصم، می‌کوشند بدون دادن هیچ نوع امتیازی، آرزوی رسمیت خود را دنبال کنند.

در این بیست و یک ماهی که اداره امور افغانستان در دست طالبان است، تلاش‌های زیادی برای جا‌به‌جایی اعضای طالبان در نمایندگی‌های دیپلوماتیک و نهادهای بین‌المللی انجام شده و دستاوردهایی هم داشته‌اند.

گروه طالبان با توسل به روش‌های مختلف توانسته دست‌کم در ۱۴کشور مانند پاکستان، چین، روسیه، ایران، قطر و ترکمنستان نماینده بگمارد یا از میان دیپلومات‌های سابق نماینده برگزیند و اداره سفارتٰ‌خانه را به دست گیرد. افغانستان اما بیش از ۴۰ سفارت‌خانه و ۲۰ کنسولگری در سطح جهان دارد و عضو چندین نهاد بین‌المللی مانند شورای حقوق بشر نیز است و بسیاری از این نهادهای دیپلوماتیک ملی و بین‌المللی در بلاتکلیفی به سر می‌برند.

هرچند نمایندگان ۲۱ کشور و دو سازمان بین‌المللی در نشست دوحه نتوانستند سر نقشه راه جهان برای عادی‌سازی روابط با طالبان به توافق برسند، اما تا آنجا هم پیش نرفته‌اند که از معامله افغانستان بیرون شوند و هر یک برنامه خاصی خود را دنبال کنند.

از این جهت سازمان ملل متحد که به عنوان طرف قابل قبول برای تمام قدرت‌ها و میانجی عمل می‌کند، می‌کوشد نشست دیگری برای نزدیکی افکار جامعه جهانی برگزار کند. تاریخ نشست آتی نمایندگان ویژه جامعه جهانی برای افغانستان که قرار است بار دیگر در دوحه گردهم آیند تاکنون مشخص نشده است.

بحث اساسی این خواهد بود که علاوه بر نمایندگان خارجی، وزیر خارجه طالبان نیز دعوت شود و نماینده‌ای از نیروهای غیرطالبان که بتواند طرح واضح و فراگیری برای آینده افغانستان ارائه دهند، هم در میز مذاکره بنشیند.

علاوه بر بازی دیپلوماتیک طالبان که می‌کوشد با گذشت زمان جهان را از شرط و شرایطش منصرف کند، نیروهای اپوزیسیون طالبان نیز نتوانسته‌اند گردهم بیایند چه رسد که طرح مشترکی برای عبور از بن‌بست کنونی ارائه دهند.

کار فریدون سینیرلی‌اوغلو، هماهنگ‌کننده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد نیز گشایش راهی برای جمع کردن نظرهای مختلف سر آینده افغانستان است.

تا اینجا جامعه جهانی کشورهای مردم‌سالار این سه شرط را خط قرمز رسمیت دادن به طالبان تعیین کرده‌اند و بعید است بدون رسمیت امریکا و اروپا، اقدامات کشورهای منطقه مشکل طالبان را حل کند. اما اگر نیروهای دموکراتیک تندتر نجنبند و با جمع و جور شدن، طرحی برای مذاکره با طالبان زیر سقف سازمان ملل متحد ارائه ندهند، چالش افغانستان پیچیده‌ خواهد ماند.