از خلیلزاد تا سینیرلی‌اوغلو؛ پشت خاموشی هماهنگ‌کننده سازمان ملل متحد چه نهفته است؟

الیاس کیان

تحلیلگر سیاسی

یک ماه از برگزیدن فریدون سینیرلی‌اوغلو، دیپلومات ارشد ترکیه‌ای، برای هماهنگی امور افغانستان در سازمان ملل متحد می‌گذرد، اما هیچ خبری از این دیپلومات ارشد منتشر نشده است.

سینیرلی‌اوغلو تا سطح وزارت امور خارجه ترکیه کار کرده و حل‌وفصل مذاکرات پیچیده مانند روابط ترکیه و اسرائیل را در کارنامه دارد و بسیار بعید می‌رسد که او در این چهار هفته هیچ گامی برای حل مسئله افغانستان برنداشته باشد. اما ماموریت اصلی او چیست و این گام‌ها چه می‌تواند باشد؟

آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد پس از میزبانی از نمایندگان ویژه قدرت‌های دخیل در امور افغانستان در ماه گذشته در دوحه اعلام کرد که سازمان ملل متحد یک نشست دیگری برای افغانستان برگزار می‌کند تا موضع جهان در قبال طالبان هماهنگ شود و برای این هماهنگی دیپلوماتی را از ترکیه به‌عنوان هماهنگ‌کننده ویژه برگزیده است.

انتخاب یک مذاکره‌کننده چیره‌دست از ترکیه بسیار معنادار است. ترکیه به رهبری حزب اسلامگرای رجب طیب اردوغان با جوانب مختلف مسئله افغانستان روابط حسنه دارد. از ایران، روسیه، چین و پاکستان تا کشورهای همسایه آسیای مرکزی افغانستان و اتحادیه اروپا و امریکا.

به‌نظر می‌رسد از میان این بیست و یک کشور و دو سازمان بین‌المللی که به نشست دوحه گوترش نماینده فرستاده بودند، ترکیه انتخاب جالب است: چین، فرانسه، آلمان، هند، اندونزیا، ایران، جاپان، قزاقستان، قرقیزستان، ناروی، پاکستان، قطر، روسیه، عربستان سعودی، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، امارات متحده عربی، بریتانیا، امریکا، اوزبیکستان، اتحادیه اروپا و سازمان همکاری اسلامی.

اولین ماموریت هماهنگ‌کننده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد گفت‌وگو با طرف‌هایی است که برسرنوشت سیاسی افغانستان اثرگذار اند. این طرف‌ها خارجی و داخلی‌اند.

فریدون سینیرلی‌اوغلو باید رای و نظر تمام ۲۱ کشور فوق درباره راه‌حل پیشرو برای افغانستان را جلب کند. بنابرین پس از ایجاد دفتر و دیوان که روشن نیست کارش به کجا رسیده، انتظار می‌رود سفرهای پی‌هم سینیرلی‌اوغلو به واشنگتن، مسکو، بیجینگ و اسلام‌آباد شروع شود.

طرف دیگر معامله هماهنگ‌کننده سازمان ملل متحد حاکمان فعلی افغانستان خواهند بود و انتظار می‌رود فریدون سینیرلی‌اوغلو به زودی به کابل یا قندهار نیز سفر کند تا با طالبان درباره راه‌حل مطرح آنها برای بحران‌های متعدد بشری، سیاسی و امنیتی افغانستان مذاکره‌کند.

اما برای رسیدن به یک راه‌حل پایدار دو طرف دیگر نیز وجود دارد که بدون گفت‌وگو و مذاکره با آنها تلاش‌های سازمان ملل متحد ناکام خواهد ماند: سیاستمداران غیرطالبان و جامعه مدنی افغانستان.

بخش عمده سیاست دموکراتیک دو دهه گذشته به نام احزاب سیاسی که سلاح بر زمین گذاشتند و شامل حکومت شدند نوشته شده است و جدا از حب و بغضی که در قبال شان وجود دارد، آنها همچنان یک طرف مسئله افغانستان هستند. از چهره‌های مهم سیاسی که در کابل مانده‌اند مانند حامد کرزی، عبدالله عبدالله و گلبدین حکمتیار تا شورای عالی مقاومت و جبهه مقاومت و از احزاب در تبعید وزیران کابینه سابق تا حرکت رحمت‌الله نبیل و جبهه آزادی وابسته به یاسین ضیاء. اما اپوزیسیون طالبان تاکنون نتوانسته است یک چتر واحد برای ارائه دیدگاه خویش درباره آینده افغانستان ارائه کند و برای هماهنگ‌کننده ملل متحد جمع‌آوری دیدگاه به پراکندگی جریان‌های سیاسی افغان، کار آسانی نیست. این است که این امکان وجود دارد نماینده سازمان ملل وقع زیادی به روایت سیاستمدارانی که از صحنه عملا رانده شده اند، نگذارد.

اما طرف چهارم در این معادله پیچیده، زنان، جامعه مدنی و نسل دوم دوره دموکراسی است که قابلیت بسیج داخلی و بین‌المللی را دارند و در دو سال حاکمیت طالبان توانسته‌اند در پایتخت‌های کشورهای مختلف علیه سیاست‌های زن‌ستیزانه و انحصارگرایانه طالبان صدا بلند کنند. دیپلومات‌های کشورهای مختلف که اهمیت فراوان به افکار عمومی داخلی خود می‌گذارند، نمی‌توانند از کنار این صدا به راحتی با چشمان بسته بگذرند و بدون شک برای فریدون سینیرلی‌اوغلو بازتاب نظرهای آنها در جریان ماموریتش اهمیت فراوانی دارد.

براساس گزارش‌ها این دیپلومات ترکیه‌ای تا شش ماه دیگر یعنی تا اواسط ماه نوامبر وقت دارد تا همه این نظرها را جمع‌آوری و سفارش خود را به دبیرکل سازمان ملل متحد ارائه کند که می‌خواهد نشست دیگری درباره آینده افغانستان برگزار کند. علاوه بر این نشست سرنوشت کرسی افغانستان در سازمان ملل متحد نیز تا همین زمان باید مشخص شود و با توجه به کندی طالبان در آوردن اصلاحات و برآورده کردن شرایط حقوق بشری، بعید به نظر می‌رسد این مهم امسال هم به طالبان واگذار شود مگر اینکه سیر تحولات چنان سریع باشد که تمام گره‌ها باز شود.

برای باز شدن این گره‌ها ملل متحد باید تصمیم بگیرد که با طالبان چگونه تعامل می‌کند تا از یک طرف اصول و ارزش‌های حقوق بشری پایمال نشود و از سوی دیگر افغانستان تحت کنترول طالبان به یک کشور منزوی و فراموش‌شده تبدیل نشود.

اینجا است که بحث مشوق‌ها و شرط‌ها به میان می‌آید. برای طالبان مهمترین مشوق، یافتن رسمیت بین‌المللی است و اگر این رسمیت از طریق مذاکرات فریدون سینیرلی‌اوغلو فراهم شود امکان هر نوع همکاری و قول و قرارهای طالبان وجود دارد.

حالا دیده شود که ماموریت سینیرلی‌اوغلو شبیه ماموریت زلمی خلیلزاد به تقویت بیشتر طالبان خواهد انجامید یا طلسم انحصار و یکدندگی طالبان شکسته خواهد شد و راه برای رفتن به یک مسیری که افغانستان را برای تمام ساکنان این سرزمین خانه وطنی می‌سازد، هموار خواهد کرد.