"طالبان میان حکومتداری مدرن و قرون وسطایی سرگردان است"
طالبان بین دیدگاهها و خواستهای اصلی خود و واقعیتهای سخت افغانستان و جهان دچار تناقض است. از یکسو سیاستهای عقبمانده مانند منع آموزش و کار زنان را تحمیل میکند، ولی از جانب دیگر با نسلی با ارزشها و تجارب متفاوت در افغانستان رو به روست که سیاستهای طالبان را به چالش میکشد.
دولتهای جهان نیز علاقهای به این گروه ندارد. از این رو، این بار طالبان میکوشد هوشیارتر از بار اول به قدرت رسیدن خود در افغانستان، ظاهر شود تا مگر مورد قبول واقع شود. این تغییر اندک رفتار و گفتار این گروه نتیجه توافق دوحه، فشارهای داخلی و بین المللی است.
بسیاری از حامیان جدی و غیرجدی طالبان پیش از به قدرت رسیدن دوباره این گروه، از تغییر آن سخن میگفتند. جمله "طالبان تغییر کرده و آن طالبان دهه نود نیست"، بارها توسط سیاستمداران غربی و منطقه شنیده شده است. با همین جمله اذهان عمومی نسبت به طالبان اندکی دچار تغییر شد و این برای طالبان فرصت خوبی بود که زودتر از چیزی که توقع میرفت، قدرت را در کابل بگیرد.
البته، در دست گرفتن دوباره قدرت بدون شک به عوامل آشکار و پنهان دیگر نیز وابسته بود. پازل سقوط حکومت غنی هنوز حل نشده و خانهخالیهای زیادی در آن به چشم میخورد.بیشتر این خانهخالیها شاید به مرور زمان اندک اندک حل شوند، ولی همچنان نقطههای کور نیز پنهان خواهند ماند.
طالبان میخواهد افغانها و جهانیان را متقاعد کند که تغییر خورده، اما حاصل آن، سرگردانی میان حکومت داری مدرن و قرون وسطایی است.
شاید نمایش تغییر یا به عبارت بهتر، رفتاری مصلحتجویانه، نسبت به عملکرد اصلی این گروه، به ویژه در برابر زنان و منع آموزش آنان، چندان قابل توجهی نباشد، اما به هر حال گویای پارادوکسی لاینحل است.
طالبان در دور اول حاکمیت خود بعد از سال ۱۳۷۶، تلویزیون را یک پدیده «ضاله» میدانست و دیدن آن جواز شرعی نداشت.طالبان در آن دوره نه تنها نشرات یگانه تلویزیون دولتی آن زمان را متوقف کرد، بلکه مانع استفاده از ماهواره و ویدیوکست هم شد. اما این بار، این گروه از راه تلویزیون تحت مدیریت خود، به نشر و پخش برنامههای تبلیغاتی میپردازد.
احتمالاً، طالبان این بار درک کرده که در موجودیت اینترنت، ماهواره و فضای مجازی نمیتواند همانند دور قبل، با تحکم و انحصارطلبی حکومت کند؛ هر چند رهبر آن در قندهار به شدت بر سیاستهای دور اول ملاعمر پافشاری دارد.
در آن دوره، آموزش و کار زنان و حتا بیرون شدن زنان از خانه بدون محرم، اصلا جواز شرعی نداشت. اما این بار این موضوع در پرانتز "تا امرثانی" قرار گرفته و دیده نمیشود که حکم بیرون شدن از خانه نیز اعتبار گذشته را داشته باشد. طالبان در دور دوم حاکمیت خود با کشوری متفاوت مواجه است که بروکراسی آن با ابزارهای مدرن مدیریت میشود.
سازو کارهای مدرن در ادارههای حکومتی نوع رفتار مدیریتی را تا حدود زیادی دیکته میکند، چرا که بدون ابزارهای مدرن این نهادها عملا غیرفعال و بیمصرف خواهند شد.
وزارت های مالیه، مخابرات، صحت و زراعت که درامدزا اند و این برای طالبان خیلی مهم است، با چنین ابزارهایی به فعالیت خود ادامه داده میتوانند.
وقتی امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه این گروه در سفر اخیر خود به پاکستان در انستیتوت مطالعات استراتژیک این کشور از" سیاست خارجی اقتصاد محور" سخن گفت، آگاهانه یا ناآگاهانه، از یک اصطلاح مدرن یاد کرد که پیامدها و عملکردهای خاص خود را دارد.
سرگردانی میان حکومتداری مدرن و تمنای داشتن نظم سیاسی و اجتماعی بنیاد گرایانه مذهبی، تناقضی را در رفتار و گفتار طالبان به وجود آورده که به زودی بحران بزرگی را در این گروه رقم خواهد زد.
مردم عادی، به ویژه قشری که دوره اول حاکمیت طالبان را شاهد بوده، از این تناقضها متحیرند و گاه پرسشهایی را مطرح میکنند که طالبان پاسخی قناعتبخش به آن ندارد.
همچنین، قشر جوانی که در دو دهه اخیر در افغانستان پرورش یافته و به بالندگی رسیده، نیز پرسشهایی به مراتب عمیقتر از نسل قبل دارد. این پرسشها بیانگر آن است که طالبان نمیتواند در دراز مدت هم به نعل بکوبد و هم به میخ.
این گروه مجبور است میان حکومتداری مدرن و قرون وسطایی دست به انتخاب بزند. هرچند این انتخاب ممکن است به آسانی به دست نیاید، ولی هر انتخابی که انجام دهد، بدون شک سرنوشت متفاوت و تازهای برای این گروه رقم خواهد زد.