طنز سیاسی؛ نامه سعید خوستی به دبیرکل سازمان ملل

جناب آقای انتونیو گوترش! حالا که به هر ساز ما رقصیدی، یک زحمت دیگر هم بکش. گردنت بسته اگر امینه محمد را دیدی لطفا برایش بگویی که تلفون خود را جواب بدهد. وقتی به افغانستان آمد به ما وعده داد که کار به‌رسمیت‌ شناسی ما را پیش می‌برد.

تا جایی هم زحمت کشید ولی در این اواخر گم است. ما که اختطاف نکرده‌ایم. پس کجاست؟

در ضمن، اگر خبر شده باشید بنده چند روز پیش به مجاهدین در کشورهای غربی عرض کردم که هر کس علیه امارت ما حرف زد، محتویات داخل شکمش را به گردنش آویزان کنند. عده‌ای از این حرف من سو برداشت کرده و آن را به نوعی دستور حمله بر جان مردم پنداشته‌اند. لطفاً پشت حرف این بی‌وجدان‌ها نگردید.

منظور من این نبود که خدای نکرده اگر کسی با اختطاف الهه دلاورزی یا شریعت ناب امارتی مخالف بود، دیگر نباشد. من فقط می‌خواستم بفهمم که درون این آدم‌نماها که با امارت قشنگ اسلامی ما مبارزه می‌کنند از چه پُر است. به همین دلیل به مجاهدین گفتم که چند نفرشان را یک کمی بشکافند و از محتوای درون‌شان به ما گزارش بدهند تا ما علاجی برای آن بیابیم. منظور من اصلاح افراد بی‌ایمان است و نه کشتن آن‌ها.

اگر امکان داشته باشد شما در این راستا ما را کمک کنید. به کارمندان ملل متحد بگویید که در نیویارک یا جینوا از شکم چند نفر از مخالفان امارت نمونه‌گیری کنند و برای ما بفرستند. من مطمئن هستم شما حرف مرا به زمین نمی‌گذارید.

شاید تعجب کنید که چرا اینقدر به همکاری شما اطمینان دارم. دلیلش این است که تا امروز ما هر کار کرده‌ایم شما فقط از ما حمایت کرده‌اید. ما گفتیم دختران دیگر به مکتب نروند. شما به ما هر هفته ۴۰ میلیون دالر روان کردید. ما گفتیم زنان دیگر به دانشگاه نروند. شما یگان هفته دو بار ۴۰ میلیون دالر دادید. ما گفتیم زن‌ها دیگر در موسسات و سازمان ملل کار نکنند، شما نشست دوحه را برگزار کردید تا زمینه به رسمیت شناختن ما را فراهم کنید.

اگر خواهان ادامه این برادری و دوستی هستید، همین فرمایش آخری مرا هم اجرا کنید که دل این بی‌وجدان‌های سیکولار بترکد. از واکنش کسی نترسید. اگر از موقف فعلی برکنار شدید بیایید به جای ملا حسن آخند شما را رئیس‌الوزرا مقرر می‌کنیم. چه فرق می‌کند. او هیچ‌کاره است و شما هم در هیچ‌کارگی تجربه خوبی دارید. فقط ریش ندارید که آن را هم یک کار می‌کنیم. یک زمان وزیر مبارزه با تحصیلات عالی ما هم ریش نداشت. چند ماه که چادر سفید بر سر خود انداخت جور شد. از شما هم جور می‌شود.

اگر افغانستان آمدنی شدید خبر کنید که در خدمت باشیم. می‌گویم که یک آشک برای‌تان پخته کنند.

بااحترام
قاری سعید خوستی