چرا جهان نمی‌تواند طالبان را به رسمیت بشناسد؟

جواد عزیز

پژوهشگر امنیتی

طالبان و حامیان داخلی و خارجی‌اش به «جایزه بزرگ» رسمیت بین‌المللی و عضویت در سازمان ملل متحد چشم دوخته‌اند. طالبان رسانه‌های هوادار خود را بسیج کرده‌اند تا نشان دهند که تفاوت زیادی بین دیدگاه این گروه و جامعه جهانی وجود ندارد.

از منظر طالبان، با تصرف قلمروی افغانستان و نبود یک نیروی حاکم مخالف در خاک کشور، دیگر دلیلی برای به رسمیت شناخته نشدن اداره حاکم باقی نمانده است.

در بیست و یک ماه گذشته هیچ کشوری طالبان را به رسمیت نشناخته و ملل متحد تصمیمش درباره عضویت طالبان و سپردن صندلی افغانستان در این سازمان را به تعویق انداخته است. امری که دیگر بدون شک به یکی از ابزارهای مؤثر کمیته اعتبارسنجی برای جلوگیری از انتخاب‌های شتاب‌زده در شرایط بغرنج و پیچیده‌ی سیاسی افغانستان است.

گرچه سهیل شاهین، نماینده تعیین شده طالبان برای سازمان ملل متحد گفته است که رسمیت اداره طالبان به اعتبار سازمان ملل کمک می‌کند، اما واقعیت موجود حاکی از آن است که کمیته‌ اعتبارسنجی متشکل از اعضای مهم سازمان ملل که قرار است تا سپتامبر سال جاری بار دیگر جلسه برگزار کند، ممکن است از مسئله‌ پذیرش عضویت طالبان، به‌عنوان یک برگ برنده‌ مذاکراتی در راستای حصول اطمینان از رعایت حداقل‌های حقوق بشری استفاده کند.

سابقه‌ طالبان و پرستیژ سیاسی سازمان ملل متحد به دشواری اجازه می‌دهد که جامعه جهانی به انتظارات مردم افغانستان پا بگذارد حتی اگر هدفش هم ایجاد مسئولیت‌پذیری بیشتر طالبان در قبال عملکرد باشد.

بررسی گذرا بر کارنامه بیستماهه حاکمیت دوباره طالبان بر افغانستان، نشان می‌دهد که از حکومت مسئول که بتواند از تمامی عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه متکثر و متنوع افغانستان نمایندگی کند خبری نیست و جهان در دنیای اطلاعات نمی‌تواند نقض قوانین ملی و بین‌المللی طالبان را نادیده بگیرد و حاکمیت طالبان را رسمی کند.

بیایید بار دیگر چند نمونه از تخطی‌های جدی در بیست و یک ماه گذشته را مرور کنیم.

یک: ارتکاب جنایات جنگی، تیرباران ده‌ها اسیر جنگی در پنجشیر، اندراب‌ها، بدخشان و بلخاب در ولایت سرپل، در ماه‌های سپتامبر و اکتوبر ۲۰۲۲که با راه‌اندازی عملیات‌های متواتر طالبان انجام شد، پیش گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد ثبت است.

واقعیت این است که هرچند بین دو طرف توازن قوا وجود نداشت و هزاران طالب مسلح علیه چند صد نفر نیروهای جبهه مقاومت ملی به جنگ رفتند، در‌ این نبردها ‌دست‌کم نزدیک به ۲۰۰تن از نیروهای مقاومت به دست طالبان اسیر یا تسلیم شدند، اما طالبان در چند مرحله و در مکان‌های مشخص به دستور ملاقیوم ذاکر، ملا شرین و ملافاضل معاونان وزارت دفاع طالبان و قاری فصیح‌الدین، رییس ستاد ارتش و مولوی امان‌الدین، والی بدخشان اسرا و افراد تسلیم شده را تیرباران و کشتار دسته‌جمعی‌ کردند.

‏دو: از موردی دیگری که طالبان در میدان‌های جنگ مرتکب شدند، مثله کردن جسدها، تمسخر به اجساد، فخر به کشتار و دشنام ناموسی به اجساد و مجازات دسته‌جمعی ورثه قربانیان بوده است. مثلا طالبان هفته پیش با نشر شدن خبرهای ضدونقیض در مورد حیات و ممات اکمل امیر، قوماندان ارشد جبهه آزادی، عملیاتی را در ولایت کابل، پروان و کاپیسا راه انداخت و نزدیک به صد تن از اقارب او را بازداشت و شکنجه کردند. هر چند کشته شدن اکمل امیر سرانجام تایید شد، طالبان هفت روز به هیچ جنازه‌ای اجازه نداد به خانه برگردد و مراسم اسلامی تشیع جنازه هم برگزار نشد.

‏سه: بی‌احترامی و توهین به زنان و دختران توسط طالبان از نمونه‌های نادر در جهان امروزی می‌باشد. طالبان ضمن آنکه زنان را از کار و دختران را از آموزش و‌ تحصیل به طور مطلق منع کردند، صدها زن و دختر را در مراحل مختلف به زندان انداخته‌اند و از آنها اعتراف اجباری و ضمانت گرفته‌اند. همزمان، صدها زن فعال دیگر تحت تعقیب استخبارات طالبان قرار دارند. بازداشت سه ماهه و بعد رهایی نرگس سادات، نمونه‌ای از نقض حقوق بشری می باشد که منحیث وسیله امتیازگیری از جامعه جهانی، به شمار می‌رود.

‏چهار: بدتر اینکه، مجازات دختران به دلیل نپذیرفتن همسری اعضای طالبان، از دیگر موارد شکنجه روانی زنان افغانستان شمرده می‌شود. نمونه‌های زیادی وجود دارد اما برجسته‌ترین آن، مسئله الهه دلاورزی است. اطلاعات متعددی از سراسر افغانستان وجود دارد که طالبان به دلیل خودداری دختران از همسری با آنها، دختران و اعضای فامیل شانرا به مرگ تهدید کرده‌اند.

‏پنج: بی‌احترامی به قبرها و آرامگاه‌های رهبران اقوام در ۲۰ماه حاکمیت طالبان خلاف اصول افغانی و اسلامی است. افراد این گروه بارها به آرامگاه‌های کسانی مانند امیر حبیب‌الله کلکانی در کابل، احمد شاه مسعود در پنجشیر، عبدالعلی مزاری در بلخ ، مولوی نقیب‌الله، جنرال رازق در قندهار توهین و بی‌احترامی و برخی را ویران کرده‌اند.

شش: کشتار نیروهای پیشین امنیتی، نیروهایی‌که به فرمان عفو عمومی رهبر طالبان اعتماد کردند، همچنان قربانی می‌دهند. براساس اطلاعات، تاکنون بیش از چهار هزار تن قربانی فریب عفو عمومی طالبان شده‌اند. در حالیکه طالبان به فرماندهان پیشین نظامی مهمانی می‌دهند، کمیسیونی برای بازگشت آنها فعال کردند، و به کسانی که فرمان جنگ ۲۰ساله را علیه طالبان دادند، ظاهرا کاری ندارند، اما سربازانی که در گذشته جز اطاعت فرماندهانشان گناهی نکرده‌اند، به تدریج و با القاب و مهرهای مختلف کشته و نابود می‌شوند.

هفت:جالب‌تر آنکه، طالبان در مقابله با مخالفان مسلح از تاکتیک تروریسم علیه تروریسم استفاده می‌کنند. آنها به دلیل دستگیری یک فرد متهم همه اعضای خانواده او را از بین می‌برند و ساختمان خانه آنان را با بشکه‌های زرد منهدم می‌کنند. نمونه‌هایی از این نوع عملیات در نهرشاهی مزارشریف، حومه‌های شهر زرنج، نواحی ۸، ۱۱و ۱۷شهر کابل، نواحی ۱۱و ۹شهر هرات و ولسوالی خیرکوت پکتیکا رخ داد که دها کشته و زخمی برجا گذاشته است.

بنای پذیرش نمایندگان نظامی که در بیست و یک ماه نتوانسته اعتماد مردم و مشروعیت داخلی را به دست آورد و رفتارهای خشونت‌آمیزی داشته‌اند در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، از جدی‌ترین چالش‌های این ارگان در تمام طول تاریخ سازمان ملل متحد به شمار می‌رود.