نخستین «جشن سمنک» در پاریس؛ شهروندان افغانستان و ایران در فرانسه به پیشواز سال نو رفتند
با فرا رسیدن دومین بهار از زمان تسلط طالبان بر افغانستان و ممنوع شدن جشن نوروزی در این کشور، شماری از افغانها و ایرانیان مقیم فرانسه نخستین جشن سمنک را در پاریس برگزار کردند. آنان میخواهند با بازنمایی میراثهای فرهنگی، این بخش از فرهنگ شفاهی را در دل تبعید زنده نگهدارند.
شکیبا داود، موسس «انجمن دایره فارسی» که ابتکار برگزاری نخستین جشن سمنک را با همکاری شماری دیگر از پناهندگان افغان به دست گرفته میگوید هدف اصلی این جشن زنده نگهداشتن سمبولهای جشن باستانی نوروز در افغانستان و ایران است.
به گفته خانم داود، در شرایطی که گروه افراطی طالبان خواسته تا زنان را از تمامی سطوح جامعه حذف کند، او این نیاز را احساس کرده تا این را برای برجسته کردن نقش زنان در تجلی میراث فرهنگی مردم افغانستان و ایران برگزار کند.
جشن سمنک که از دیرباز در افغانستان و ایران تجلیل میشود، بخشی از فرهنگ غنامندی است که در آن زنان به عنوان نگهبانان آتش که نشانی از زندگی و حرارت و روشنایی است جوانه گندم را که سمبولی از تحفه طبیعت است به قوام با تشریفات خاص میپزند.
«سمنک» دسر محبوب نورزوی مردم افغانستان که در ایران به آن «سمنو» میگویند با تشریفات خاصی تهیه و میل میشود. در این جشنواره زنان به عنوان «پیرهداران اصلی» آتش و نور با همیاری مردان از شب تا صبح برای قوام آمدن سمنک «چمچه» میزنند.
خانم شکیبا میگوید: «این بخش از فرهنگ نوروزی که ما از آن نوستالوژی داریم با سرکوب نظاممند گروه تندرو حاکم در حال به حاشیه رانده شدن است و نفس برگزاری آن در دل تبعید نشانی از ایستادگی و مقاومت در برابر اندیشههایی است که میخواهند این بخش زیبا از هویت فرهنگی ما را از بین ببرند.»
در این برنامه شماری از فرهنگیان افغانستان و ایران نیز در میزگردی درباره ضرورت برگزاری جشنها و آیینهای نوروزی و نقش زنان در انتقال میراث فرهنگی اشتراک کردند.
زلمی کاوه نویسنده و مترجم در حوزه نقد تاریخی و مسایل زنان در پیوند به تجلی حضور زنان در جشنهای باستانی و همچنین نقش آنان در انتقال میراث فرهنگی معتقد است که ساختارهای مردسالار حاکم از صد سال بدین سو باعث شده تا ما شاهد زدودن روایتهای زنانه در تاریخ و فرهنگ افغانستان باشیم.
او با اشاره به این موضوع که به دلیل سرکوب نظاممند زنان در حوزههای اجتماعی و تاریخی زنان به عنوان آفرینشگران میراثهای فرهنگی به حاشیه رانده شدهاند.
به عقیده آقای کاوه آنچه که امروز مصداق عینی از آپارتاید جنسی در افغانستان است به صورت هولناکی فضای فرهنگی را از روایتهای زنانه برهنه کرده است و قصد دارد تا با محدودسازی حداکثری زنان، آنان را از تولید اندیشههای برابریخواه تهی کند.
«سمنک» دسر محبوب نورزوی مردم افغانستان که در ایران به آن «سمنو» میگویند با تشریفات خاصی تهیه و میل میشود. در این جشنواره زنان به عنوان «پیرهداران اصلی» آتش و نور با همیاری مردان از شب تا صبح برای قوام آمدن سمنک «چمچه» میزنند.
خانم شکیبا میگوید: «این بخش از فرهنگ نوروزی که ما از آن نوستالوژی داریم با سرکوب نظاممند گروه تندرو حاکم در حال به حاشیه رانده شدن است و نفس برگزاری آن در دل تبعید نشانی از ایستادگی و مقاومت در برابر اندیشههایی است که میخواهند این بخش زیبا از هویت فرهنگی ما را از بین ببرند.»
در این برنامه شماری از فرهنگیان افغانستان و ایران نیز در میزگردی درباره ضرورت برگزاری جشنها و آیینهای نوروزی و نقش زنان در انتقال میراث فرهنگی اشتراک کردند.
زلمی کاوه نویسنده و مترجم در حوزه نقد تاریخی و مسایل زنان در پیوند به تجلی حضور زنان در جشنهای باستانی و همچنین نقش آنان در انتقال میراث فرهنگی معتقد است که ساختارهای مردسالار حاکم از صد سال بدین سو باعث شده تا ما شاهد زدودن روایتهای زنانه در تاریخ و فرهنگ افغانستان باشیم.
او با اشاره به این موضوع که به دلیل سرکوب نظاممند زنان در حوزههای اجتماعی و تاریخی زنان به عنوان آفرینشگران میراثهای فرهنگی به حاشیه رانده شدهاند.
به عقیده آقای کاوه آنچه که امروز مصداق عینی از آپارتاید جنسی در افغانستان است به صورت هولناکی فضای فرهنگی را از روایتهای زنانه برهنه کرده است و قصد دارد تا با محدودسازی حداکثری زنان، آنان را از تولید اندیشههای برابریخواه تهی کند.
با این حال، آقای کاوه خوشبین است که «به لطف عصر تکنولوژی، ما بتوانیم از فضای دیجیتالی به عنوان یک فضای مبارزه و سنگر روشنگری برای جلوگیری از محو زنان در تولید محتوا و میراثداری فرهنگی بهره ببریم.»
منیره هاشمی، یکی دیگر از شرکتکنندگان در میز گرد نیز بخشی از سخنانش را به نقش تغییر روایتهای اجتماعی در شرایطی که دگماندیشان تلاش دارند تا روایتهای ضد زنانه را بیش از پیش در جامعه افغانستان و ایران حکمفرما کنند، تمرکز داد.
به گفته خانم هاشمی در حالی که بخش بزرگی از فرهنگ شفاهی مردم افغانستان و ایران از طریق زنان سینه به سینه به نسلهای بعدی به میراث رسیده است، اما امروز تمام این روایتها در حال محو شدن است.