سقوط جمهوریت؛ توافقنامه دوحه، حیثیتی که بر باد رفت
توافقنامه دوحه در ۲۹ فبروری سال ۲۰۲۰ بین ایالات متحده امریکا و گروه طالبان در دوحه، پایتخت قطر به امضا رسید. این توافقنامه را زلمی خلیلزاد به نمایندگی از امریکا و ملا برادر به نمایندگی از طالبان امضا کردند.
مفاد این توافقنامه را خروج تمام نیروهای امریکایی از افغانستان و تعهد طالبان برای جلوگیری از فعالیت تروریستی و بخصوص القاعده در افغانستان تشکیل میدهد. این توافقنامه مواد پنهانی هم دارد که تا کنون امریکا و طالبان آن را افشا نکردهاند.
توافقنامه دوحه توسط کشورهای چین، روسیه و پاکستان حمایت شد و به اتفاق آرا توسط شورای امنیت سازمان ملل هم تایید گردید.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت امریکا بالافاصله پس از امضای این توافقنامه اعلام کرد که با این توافق، طولانیترین جنگ آمریکا پایان مییابد و سربازان ایالات به خانه باز میگردند.
زلمی خلیزاد که از سوی دونالد ترامپ به حیث نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان تعیین شده بود و معمار اصلی توافقنامه دوحه پنداشته میشود، هم این توافقنامه را یک دستاورد بزرگ خواند و آن را زمینهساز صلح و امنیت دایمی در افغانستان دانست.
در حالی که ترامپ و اعضای بلندرتبه حکومت او، این توافقنامه را گام مهمی در جهت آوردن صلح و خروج نظامیان امریکا از افغانستان میدانستند، جو بایدن بعد از رویکارآمدن تصمیم گرفت این توافقنامه را بازنگری کند؛ اما پیروزی طالبان در اگست سال ۲۰۲۱ دیگر مجالی به بازنگری نداد.
و اما حالا که بیشتر از دو سال از توافقنامه دوحه میگذرد و طالبان بر افغانستان حاکم شدهاند، بسیاری از امریکاییها به این عقیدهاند که توافقنامه دوحه و خروج امریکا از افغانستان یک شکست بود و منجر به این شد که چین و روسیه فرصت این را بیابند تا پا در جای پای امریکا بگذارند و خلایی را که امریکا از خود در افغانستان بجا گذاشته است، پر کنند و دست بالایی در سیاستها و مناسبات منطقهای داشته باشند.
از سوی دیگر کشتهشدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده در منطقه شیرپور کابل توسط هواپیمای بدون سرنشین امریکا، بر نگرانیهای وزارت دارایی امریکا که بعد از گذشت زمانی کمی از امضای توافقنامهی دوحه گفته بود "گروه طالبان روابط خود را با القاعده از سر گرفته است" صحه گذاشت.
خروج امریکا و پرتشدن افغانستان به دامن طالبان و همزمان با آن، تبدیلشدن دوباره افغانستان به مرکز تروریسم و گروههای ستیزهجو و بنیادگرا، که هر لحظه میتوانند تهدید بالقوه برای امنیت جهانی و بخصوص امریکا باشند، نه تنها به حیثیت و آبروی امریکا در سطح جهانی لطمه زده است؛ بلکه نارضایتی زیادی را هم در میان سیاستمداران امریکایی برانگیخته است.
دیوید پتریوس که زمانی فرمانده پیشین نیروهای امریکایی در افغانستان بود، در مقالهای در مجله اتلانتیک نوشت: "امریکا به جای خروج و انداختن افغانستان و مردمش به دست طالبان، میتوانست وضعیت افغانستان را در کنترول خود داشته باشد و از سقوط حکومت جلوگیری کند."
کشتهشدن الظواهری در کابل سیاستمداران امریکایی را به این نتیجه رساند که خروج امریکا از افغانستان یک اشتباه تاریخی و نابخشودنی بوده است.
مایکل مک کال، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا بعد از کشتهشدن ظواهری گفت: "عقبنشینی پر هرج و مرج و مرگبار ما از افغانستان، در را برای القاعده باز کرد تا دوباره آزادانه فعالیت کند و بر علیه ایالات متحده و متحدان ما عملیات تروریستی انجام دهد."
سناتور جمهوریخواه جیمز اینهوف نیز گفت: "اینکه الظواهری در افغانستان کشته شد، نشان دهنده شکست کامل سیاست دولت بایدن در قبال این کشور است."
آدام شیف، رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان هم گفت: "طالبان باید پاسخگوی حضور ایمن الظواهری در کابل باشند، چرا که آنها به جهان اطمینان داده بودند که پناهگاه امنی برای تروریستهای القاعده نخواهند شد."
میچمککانل و کوین مککارتی، رهبران جمهوریخواهان در دو مجلس امریکا، از خروج بیبرنامه بایدن از افغانستان انتقاد کردند. آنان یادآور شدند حضور الظواهری در کابل، یعنی افغانستان در حال تبدیلشدن دوباره به مرکز فعالیتهای تروریستی است.
سناتور لیندزی گراهام تأکید کرد، القاعده از افغانستان نرفته و خروج امریکا از افغانستان بار دیگر آنجا را به پناهگاه امن اسلامگرایان تندرو تبدیل کرده است. گراهام گفت: "آنچه مرا عصبانی میکند این است که الظواهری پس از به قدرت رسیدن طالبان با آسودگی خاطر در کابل رفتوآمد آشکار داشته است."
حال دیده شود که آیا امریکاییها میتوانند و یا در صدد این اند که آبروی رفتهی خود را با آنچه خلیزاد در دوحه چیزی به نام "توافقنامه دوحه" طراحی و امضا کرد، احیا کنند؟ سوالیست که زمان و تصمیم امریکا پاسخ خواهد داد.