سقوط جمهوریت؛ آیا گروه طالبان انتظارات پاکستان را برآورده کرده است؟

جواد همدانی

افغانستان اینترنشنال

پاکستان به واسطه موقعیت جغرافیایی‌اش، به خود اجازه می‌دهد تا در تحولات افغانستان نقش پر رنگی داشته باشد. از جنگ شوروی در افغانستان تا قدرت‌گیری طالبان در سال ۱۹۹۶ و از حضور نظامی امریکا و روند صلح دوحه تا تسلط دوباره طالبان، نقش پاکستان در افغانستان هم برجسته بوده و هم جنجالی.

از لحاظ قانون اساسی پاکستان، پارلمان به عنوان تجلیگاه اراده مردم بالاترین نهاد این کشور است و نخست‌وزیر بالاترین مقام محسوب می‌شود، اما در عمل این ارتش است که حرف اول و آخر را در این کشور ۲۲۰ میلیونی می‌زند.

سیاست پاکستان در قبال افغانستان نیز خارج از این قاعده کلی نیست و حضور جنرال فیض حمید، رئیس پیشین سازمان استخبارات ارتش پاکستان در ساعاتی پس از تسلط طالبان بر کابل این تصور عمومی را تقویت کرد که طالبان از حمایت پاکستان برخوردار بوده است. اسلام‌آباد در بیانیه‌های رسمی، حمایت نظامی از طالبان را همواره تکذیب کرده است، اما حمایت پاکستان از طالبان بی‌دلیل هم نبوده است.

پاکستان که روابط خصمانه با هند دارد، همواره به حضور دهلی در افغانستان با دید منفی نگریسته است، اما این تنها دلیل حمایت پاکستان از طالبان نبوده است.

بهبود وضعیت امنیتی در پاکستان، به رسمیت شناختن خط دیورند به عنوان مرز رسمی، آتش‌بس با تحریک طالبان پاکستان، گسترش تجارت دو جانبه و بازگشت مهاجران افغان به کشورشان از جمله انتظاراتی بوده که پاکستان از طالبان داشته است.

اما طی یک سال گذشته که از حاکمیت طالبان می‌گذرد، این انتظارات بر آورده نشده است و روابط پاکستان و طالبان نیز آن گرمی سابق را از دست داده است.

علی‌رغم نزدیکی پاکستان و طالبان، اسلام‌آباد حکومت طالبان را در کابل به رسمیت نشناخته است و نیروهای مرزی دو کشور طی یک سال گذشته چند درگیری را پشت سر گذاشته‌اند.

بسیاری از مردم افغانستان و کارشناسان افغان، پاکستان را عامل اصلی بی‌ثباتی در کشور خود می‌دانند اما سعدیه سلمان، استاد دانشگاه قائداعظم اسلام‌آباد که سال‌هاست تحولات افغانستان را موضوع مطالعات خود قرار داده معتقد است که بی‌ثباتی افغانستان را نمی‌توان به یک عامل خاصی نسبت داد.

او می‌گوید که بافت قومی و اختلافات درونی افغانستان این کشور را بیش از همه آسیب‌پذیر ساخته و عوامل خارجی نیز به خاطر این مساله نقش پر رنگی در افغانستان داشته‌ اند. به باور خانم سلمان، افغانستان فاقد یک نظام منسجم بوده، عدم امنیت، نبود حاکمیت قانون و دولت همه شمول که با مشارکت دسته‌جمعی شکل گرفته باشد راه مداخله خارجی را در افغانستان هموار کرده است.

در پاسخ به این پرسش که آیا پاکستان به دنبال استثمار معادن و منابع طبیعی افغانستان است، سعدیه سلمان می‌افزاید که افغانستان نه یک کشور صنعتی است و نه کشاورزی، برای گردشگری هم شرایط مناسبی در افغانستان وجود ندارد، لذا تنها راه کسب درآمد برای همه افغانستان این است که منابع طبیعی افغانستان کشف، استخراج و به خارج از کشور فرستاده شود تا منبع درآمد این کشور شود. به گفته او، اگر منابع طبیعی افغانستان مورد بهره‌برداری قرار بگیرد بیش از افغانستان و مردمش نفع می‌برند.

قبل از قدرت‌گیری مجدد طالبان در افغانستان، حدود دو میلیون و هفتصد هزار پناهجوی افغان در پاکستان در شرایط اسفبار به سر می‌بردند و پاکستان همواره خواهان بر گشت آنها به افغانستان بوده است.پس از تسلط طالبان در اگست سال گذشته، ده‌ها هزار پناهجوی دیگر وارد پاکستان شدند و اکنون در بدترین شرایط به سر می‌برند.

در یک سال گذشته پاکستان با بی‌سابقه‌ترین بحران اقتصای و سیاسی نیز مواجه بوده که با حملات گسترده تروریستی توسط تحریک طالبان پاکستان و شبه نظامیان جدائی‌طلب بلوچ؛ چون ارتش آزادی‌خواه بلوچ این بحران عمیق‌تر شده است.

در یک چنین شرایط، به نظر نمی‌رسد پاکستان علاقه‌ای برای رسیدگی به مشکلات پناهجویان افغانستان داشته باشد و از سوی دیگر، راه رسیدن به صلح و ثبات برای مردم افغانستان و پاکستان دور و طاقت‌فرسا به نظر می‌آید.