طنز سیاسی؛ مقایسه سراجالدین حقانی با یزید
یزید پسر امیر معاویه و خلیفه دوم امویها بود. او نه بر اساس شایستگی، که به خاطر پدرش خلیفه شد. سراجالدین پسر جلالالدین است که خلیفه دوم حقانیها حساب میشود. این نیزشایستگی دندانگیری ندارد و از نام پدرش نان میخورد.
یزید از لحاظ چهره شباهت زیادی به پدرش داشت. عربی میدانست و اگر گاهی مجبور میشد قرآن بخواند آن را درست میخواند.
سراجالدین شباهت کمی به پدرش دارد و عربی نمیداند. گاهی که مجبور میشود قرآن بخواند آیات را به میل خود تغییر میدهد.
یزید مخالف آموزش دختران نبود. با زنان معترض برخورد محترمانه داشت.
سراجالدین مخالف آموزش دختران است و رفتارش با زنان معترض بیرحمانه و غیرانسانی است.
عبدالرحمان بن ابوبکر، عبدالله بن عمر و عبدالله بن عباس کسانی بودند که با یزید بیعت کردند. هیچ یک از این افراد متهم به فساد اداری نبودند.
کمال ناصر اصولی، فاروق وردک، صدیق چکری و همه کسانی که پرونده فساد اداری دارند با سراجالدین بیعت کردهاند.
یزید هیچ کسی را برای انتحاری نفرستاد و خودش نیز از ترس کشته شدن به غاری پناه نبرد.
سراجالدین حداقل هزار نفر را به کام مرگ فرستاده ولی خودش از ترس مرگ به غار پناه برده است.
یزید در سیاهترین کارنامه عمر خود باعث کشتهشدن هفتاد و دو نفر شد که از آن جمله یکش کودک بود.
سراجالدین فقط در یک انفجار که در ساحه سبز کابل اتفاق افتاد بیش از ۹۰ نفر را کشت و ۴۰۰ نفر را زخمی کرد. او صدها کودک را سر به نیست کرده است.
یزید مستقلانه عمل میکرد و سلطنتهای دیگر از خلافتاش چشم میزدند.
سراجالدین کشورش را در اختیار کشور همسایه گذاشته است و استقلال عمل ندارد.
پ.ن. مطمئن هستم روان یزید از این مقایسه شدیداً ناراحت شده و احتمالاً افسردگی خواهد گرفت اما چه میتوان کرد؟ فعلاً گزینه بهتر برای مقایسه نداشتم.