روز فرهنگ هزارهگی: نگاه نو به آیینها، رسوم و سنتهای دیرینه
در تقویم غیر رسمی افغانستان ۳۰ ثور، به عنوان روز فرهنگ هزارهگی شناخته میشود. پارسال این روز برای نخستین بار در پاکستان نیز تجلیل شد. امسال در بحبوحه آشفتگی سیاسی پس از قدرتگیری طالبان، کاربران رسانههای اجتماعی از روز فرهنگ هزارگی یادبود به عمل آوردند.
شماری از فعالان فرهنگی در مصاحبه با افغانستان اینترنشنال میگویند روز فرهنگ هزارگی را تجلیل میکنند تا از فراموشی سنتهای فرهنگی افغانستان جلوگیری و آیین و رسوم هزارگی را حفاظت کنند.
از نظر آنها این روز بهانهای است برای یادبود رسومی که ریشههای باستانی و پرقدامتی در گذشته دارد.
سمیع عطایی، فلمسازی که از ده سال به این سو در مورد آیینها و فرهنگ نمایشی مردم هزاره تحقیق میکند معتقد است که ثبت چنین روزی در تقویم افغانستان باعث میشود همه به طور عمیقتر به فرهنگ هزارگی بیندیشند.
سمیع عطایی در سال ۲۰۱۴ فلم "کهنیادگار سرزمین آذر" را اکران کرد. این فلم ۵۴ دقیقهای مجموعهای از رسم و رواجهای اقوام ساکن در مناطق مرکزی افغانستان را به تصویر کشیده است.
از نظر این کارگردان فلم: "با مهاجرت گسترده افغانها در طی سالهای آشفتگی و نابسامانی، درج چنین روزی این امکان را به نسلهای بعدی ما خواهند داد تا شناخت بهتری از فرهنگهای بومی کشورشان داشته باشند."
او میگوید که سالهای پیش فکر میکرده که مردم هزاره حاشیهنشینهای غمگینی بودهاند که همیشه مورد بیمهری قرار گرفتهاند، اما پس از تحقیق درباره فرهنگ آیینی، افسانههای هزارگی، رقصهای محلی و حتی سبک معماری رایج در مناطق هزارستان، دریافته که فرهنگ هزارگی با سایر فرهنگهای منطقه درآمیخته تا به درخشش برسد.
ریحانه رها، روزنامهنگار میگوید: "اختصاص روزی به نام فرهنگ هزارگی باعث میشود که ما فرهنگ را به عنوان یک واقعیت انسانی زنده نگه داریم."
او میگوید: "گرامیداشت از یک فرهنگ، به معنای نفی بقیه فرهنگها نیست و هر چیزی که تنوع فرهنگی را زنده نگه دارد، امری پسندیده است."
به گفته او این اصل میتواند شامل گرامیداشت از فرهنگ همه اقوام افغانستان شود.
هزارهها که از ساکنان بومی سرزمین آریانای کهن به شمار میروند، در طول ادوار تاریخی همواره از سوی حاکمان و گروههای سیاسی به دلیل تفاوت مذهبی و قومی مورد سرکوب و تبعیض قرار گرفتهاند.
محمدرضا اهورا، نمایشنامهنویس میگوید که سالهای اخیر فرصت خوبی بود تا با تعامل هزارهها با زندگی شهری، شاهد تبارز فرهنگ ملموس هزارگی مثل لباس، صنایع دستی و سبک معماری در ولایات هزارهنشین باشیم.
دو دهه دموکراسی فرصت این را فراهم کرد تا با برگزاری جشنوارههای فرهنگی و هنری بسیاری از مردم افغانستان بیشتر از گذشته، با موسیقی و رقص هزارگی آشنا شوند.
قوانین سختگیرانه وضع شده از سوی طالبان و خشونتی که تمام کشور را فرا گرفته، باعث شده تا تمامی فعالیتهای فرهنگی در کابل و سایر مناطق افغانستان برای تعاملات فرهنگی و هنری به حاشیه رانده شده شود.
تا پیش از سقوط دولت پیشین، در برخی مناطق هزارهنشین مثل بامیان بازارچههای لباس و صنایع دستی زنان دایر میشد.
این بازارچهها نه تنها زمینه آشنایی با فرهنگ هزارگی را فراهم میکرد، بلکه باعث رشد تجارتهای کوچک در این مناطق نیز شده بود.
آقای اهورا میگوید که بیست سال اخیر فرصتی را فراهم کرد تا هزارهها بتوانند فرهنگ ملموس خود را بهتر بشناسند و به بقیه معرفی کنند، ولی حالا نیاز است تا روی جنبههای دیگر فرهنگ هزارگی که هنوز زنده هستند مانند نمادها، معماری، ادبیات شفاهی و دایره واژگانی رایج در گویش هزارگی که ریشههای اوستایی دارند نیز تحقیق شود.
سکینه غلامعلی، دانشآموخته رشته طراحی لباس میگوید: "ما امروز در دنیایی زندگی میکنیم که خردهفرهنگها در جریان داد و ستد با هم قرار گرفتهاند."
او میگوید که لباس محلی هزارگی، دوخت و رنگی که در آن به کار برده شده، برای مردم سایر کشورها ستودنی است. به گفته او، این خودش باید ما را به سمت شناخت دقیق از فرهنگ هزارگی تشویق کند.