طنز سیاسی: پاسخ ایلان ماسک به مردم افغانستان
سلام بر مردم خودشریفخوانده افغانستان! نامه شما در ساعت نیک و اوقات خوش به دست بنده رسید و حال اینجانب را دگرگون کرد. از اینکه در این شرایط سخت سراغ بنده را گرفتید، نیم جهان سپاسگزارم و اما بعد!
فرموده بودید که به جای توییتر چرا کشور شیران، دژ تسخیرناپذیر پایتخت اسلام و قبله آزادی و شجاعت، یعنی افغانستان را نخریدهام. خدا شاهد است که وقتی نامه به دست بنده رسید، دو شب و اندی نتوانستم بخوابم.
با خود گفتم: "چطور مردمی که در طول تاریخ حتی یکبار و برای پنج دقیقه سر در مقابل بیگانگان خم نکرده، امروز مجبور شده کشورشان را اینگونه به لیلام بگذارند."
به حال شما گریستم. واقعاً چرا؟ چطور شد به این روز رسیدید؟
گفته بودید که اگر افغانستان را از جنرال صاحب باجوه و فیض حمید بخرم خیلی فایده میکنم. از سر کنجکاوی سری به گوگل زدم و متوجه شدم که هیچ کسی تا هنوز نتوانسته فایده افغانستان را از حلقومش پایین ببرد. روسها را بدبخت کردید. دار و ندارشان را خوردید و خودشان را خوار و ذلیل بیرون کردید.
امریکا را در بیست سال گذشته لُچ کردید و آخرش حتی نگذاشتید راحت فرار کند. بیچاره مجبور شد صد هزار افغان متدین را نیز با خودش بیاورد. حتی همان پاکستانی که شما میگویید این روزها افغانستان را در اختیار دارد کم کم بر خون مینشیند.
پاکستانی که گاهی با هند رقابت میکرد پس از گرفتاری با شما در ردیف سومالیا و سودان جنوبی قرار گرفته. گوگل نتوانست سودی را پیدا کند که شما به جهان رسانده باشید. اگر ادعای دیگری دارید لطفاً بنده را مطلع فرمایید.
باز هم در جایی گفتهاید که مردم افغانستان این روزها نرم شده و توقع زیادی ندارند. این حرف شما مرا به یاد دستفروشان مندوی و پلخشتی انداخت. آنهایی که در وصف کفش پلاستیکی چینایی میگویند اگر بپوشی پای دردی و کمردردی را از بین میبرد و چربی شکم را آب میکند. یقین دارم که خداوند مردم افغانستان را در کارخانه سیخ گول رحیم گردیزی ساخته است و اگر گاهی چند روزی نرم میشوند، بخاطر این است که خستگی میگیرند تا دوباره شخ شوند. لطفاً بر سر من شیره نمالید و زیر بغل بنده خربوزه نگذارید.
در نامه، از شفتالو و سیب و گلپی و کچالوی خوب افغانستان یاد کرده بودید، اما از سراجالدین حقانی و اشرف غنی و حشمت غنی یاد نکرده بودید. از کنجد پلو و شیر پلو گفته بودید، اما از پخسه پلو چیزی ننوشته بودید. یک مشت جنبه مثبت آن را برجسته کرده بودید، اما کوهی از روسیاهی آن را پنهان کرده بودید که باعث یک مقدار خفگی اینجانب گردید.
مردم گرانمرد افغانستان!
به خدا قسم که اگر کشور عزیز شما ظرفیت این را میداشت که به یک زنبورداری خوب تبدیل شود، آن را میخریدم.
کشوری که بهترین تولیدش حشمت غنی و گل آقا شیرزوی و ملا حسن باشد کشور نیست، مزرعه جورج اورول است، ولی لطفاً ناامید نشوید. به جیف بیزوس و بل گیتس و پوتین نامه بنویسید. شاید خدا عقل یکی را گرفت و کشور شما را خرید. آنوقت کیف کنید.
دیگر عرضی ندارم.
ماسک