طنز سیاسی؛ مشاعره شب یلدا بین زورمندان دیروز و امروز

طنزی از موسا ظفر در شب یلدای امسال محفل مشاعره میان سیاستمداران افغانستان، که عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان نیز به عنوان میزبان در آن شرکت کرده بودند برگزار شد. در پایان این محفل مسابقه شعر فی‌البداهه راه افتاد و هر سیاستمدار مکلف شد شعری بگوید و از حاضرین این محفل پاسخی بشنود.

محفل با شعری از مولوی محمد حسن آخوند آغاز شد و بقیه حاضرین با همان وزن و قافیه ادامه دادند.

مولوی محمد حسن:

عقل در زولانه دارم، می‌خری؟
کشور ویرانه دارم، می‌خری؟
خود چو مورم، بار سنگین‌تر ز صد
هندوکش بر شانه دارم، می‌خری؟

پاسخ حاضرین: نه! نه! ما فقط با آدم عاقل و بالغ معامله می‌کنیم. نفر بعدی لطفاً

عمران خان:

قصه و افسانه دارم، می‌خری؟
ساجق و پوقانه دارم، می‌خری؟
نیست اینجا، لیک در افغان ستان
هر رقم دیوانه دارم، می‌خری؟

پاسخ حاضرین: نه! نه! برو گمشو!

امرالله صالح:

تانک تیل و خانه دارم، می‌خری؟
نمره در گلخانه دارم، می‌خری؟
اطلاعات و توهم‌های گرم
چند در پسخانه دارم، می‌خری؟

پاسخ حاضرین: تو با کدام رو به محفل آمدی؟ برو در تویتر کاسه کاسه شعر بگو! اینجا تویتر نیست.

مارشال دوستم:

پیک و هم پیمانه دارم، می‌خری؟
منزل شاهانه دارم، می‌خری؟
هم سناتور هم قمندان هم رئیس
پنج، ششصد دانه دارم، می‌خری؟

پاسخ حاضرین: نوش! نوش! مارشال صیب



حمدالله محب:

چهره طفلانه دارم، می‌خری؟
تامی و بیگانه دارم، می‌خری؟
یک وطن، یک ارتش و وجدان هیچ
حاضرِ بیعانه دارم، می‌خری؟

پاسخ عمران خان: بی‌غیرت آدمی! مال آماده کرو. تمهارا سودا بهوت اچها هی.