آیا پاکستان، افغانستان را بلعیده است؟

سیامک هروی
سیامک هروی

افغانستان اینترنشنال

سیاست خارجی افغانستان را شاه‌محمود قریشی تعریف می‌کند، به نمایندگی از افغانستان در سازمان ملل متحد منیر اکرم سخن می‌زند، ارزش‌ها و سنت‌های افغانان را عمران‌خان به جهانیان گوش زد می‌کند و وزیران کابینه طالبان از منصور احمدخان حرف‌شنوی دارند. آیا پاکستان، افغانستان را بلعیده است؟

پاکستانی‌ها بعد از تسلط طالبان بدون ویزه و هیچ قید و شرطی از مناطق سرحدی می‌گذرند و به هر جایی در افغانستان که خواسته باشند می‌روند؛ اما اسلام‌آباد علاوه بر این‌که به شدت رفت و آمد افغان‌ها را کنترول می‌کند و داشتن ویزه و پاسپورت را یکی از شرایط اصلی سفر می‌داند، حتی به طالبان هم اجازه نمی‌دهد که بدون هماهنگی و ویزه و بازرسی بدنی به پاکستان سفر کنند.

واقعیت این است که با فرار اشرف غنی و خروج نیروهای ناتو و امریکا از افغانستان، پاکستان به آرزوی دیرینه‌اش رسیده است که در افغانستان یکه‌تازی کند. حالا حاکم اصلی و غیررسمی افغانستان، جنرال‌های پاکستان اند. بعد از فرار غنی انبوهی از جنگجویانی که طالبان را در جنگ حمایت و همراهی می‌کردند، به افغانستان سرازیر شدند که در پی آن پای دولتمردان، احزاب اسلامی، سازمان آی‌اس‌آی، متشبث‌های خصوصی و دولتی، تجار و حتی سیاحان و ماجراجویان پاکستانی باز شد. حالا حتی خبرنگاران رسانه‌های آن‌کشور بدون ویزه و پاسپورت به افغانستان سفر می‌کنند و در بهترین هوتل‌های کابل اقامت دارند، وظیفه آن‌ها این است که وضعیت افغانستان را با جلوس طالبان ایده‌آل و برخاسته از اراده مردم جلوه بدهند. در مقابل صدها خبرنگار افغان از ترس بازداشت و سرکوب، بیکار و آواره شده‌اند.

پس از تسلط طالبان بر کابل در ماه اگست و در جریان تشکیل کابینه موقت این گروه ژنرال فیض حمید، رئیس استخبارات پاکستان در راس یک هیئت بلندپایه این کشور به کابل رفت.
پس از تسلط طالبان بر کابل در ماه اگست و در جریان تشکیل کابینه موقت این گروه ژنرال فیض حمید، رئیس استخبارات پاکستان در راس یک هیئت بلندپایه این کشور به کابل رفت.

از سوی دیگر طالبانی که به ادارات افغانستان چنگ و چمباتمه زده‌اند، بیشتر ملا اند و با تعلمات دینی ابتدایی و نیمه‌ابتدایی، حتی از کم‌ترین دانش اداری، مدیریتی و تخصصی برخوردار نیستند. جهان امروز جهان ارتباطات و دانش است. تعدادی از ادارات افغانستان در بیست سال گذشته مدرن و یا نیمه مدرن شده‌اند. این ادارات برای تداوم کار و فعالیت خویش نیاز به افراد با تجربه و متخصص دارند. طالبان که از جبهات جنگ به ادارات سرازیر شده‌اند، ناگهانی درماندند که این سکان پیچیده و وابسته به عصر نوین را چگونه به دست بگیرند و چگونه به پیش ببرند. اما سوای گروه حقانی که مناسبات حسنه و دیرینه با سازمان استخباراتی و مقامات بلندپایه پاکستان دارد، بخشی از طالبان در طول جنگ شان با حکومت حامد کرزی، اشرف غنی، ناتو و امریکا، روابطه‌ی ایده‌آلی با پاکستان نداشته‌اند. رابطه‌ی پاکستان با این بخش از طالبان رابطه و بازی موش و گربه بود. گاهی آن‌ها را نوازش می‌کرد و گاهی هم با کارگیری فشار و تهدید و حتی زندانی‌کردن، آن‌ها را وادار به اطاعت و تمکین می‌کرد. نمونه‌های بارز این رویکرد، زندانی‌بودن و شکنجه ملا برادر، معاون رییس‌الوزای طالبان؛ ملا عبدالسلام ضعیف، سفیر پیشین طالبان در اسلام آباد؛نورالحق مجاهد، پسر مولوی محمدیونس خالص رهبر پیشین حزب اسلامی خالص؛ ملا جهانگیروال و ملا نورالدین ترابی وزیر پیشین عدلیه طالبان است که سال‌ها را در زندان‌های پاکستان گذرانده‌اند. ملا برادر که سال‌های سختی را در پاکستان گذرانده است تا کنون حتی یک کلمه هم علیه این کشور بر زبان نرانده است. او در ملاقات با قریشی وزیر خارجه پاکستان به او لبخند زد و مجبور شد موصوف را در آغوش بفشارد و از کمک و توجه پاکستان به حکومت طالبان تشکری کند. این گروه درمانده در مدیریت کشور با توجه به این‌که جهان از رسمیت‌شناسی آن‌ها خودداری کرده است و با آن‌ها برخورد محتاطانه‌ای دارد، یگانه راه و چاره تحکیم پایه‌های خویش، واگذاری کشور را به پاکستانی‌ها می‌داند. از سوی دیگر پاکستان هم که از عجز و ناتوانی طالبان و حتی مناسبات داخلی آن‌ها آگاه است، در حال بهره‌برداری از وضعیت و به‌دست‌گرفتن سکان اداره، مدیریت و نفوذ در لایه‌هایی از افغانستان است که در گذشته حتی خوابش را هم نمی‌دید.

دیدار منصور احمدخان، سفیر پاکستان در کابل با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان.
دیدار منصور احمدخان، سفیر پاکستان در کابل با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان.

منصور احمدخان سفیر پاکستان در کابل، حتی مقام بالاتری از رییس‌الوزرای طالبان پنداشته می‌شود. او روزانه وزرا و مقامات بلندپایه طالبان را به دفتر کارش فرامی‌خواند و با آن‌ها در باره مدیریت بحران‌های کشور، مناسبات بین‌المللی و حتی مقرری‌ها و جابه‌جایی‌ها، راهکار و دساتیری صادر می‌کند. چندی قبل رسانه‌ها و کارشناسان با انتقاد از این موضوع، گفتند که او پا از حیطه‌ی کاری‌اش فراتر گذاشته و عملاً افغانستان را رهبری می‌کند. مناسبات دیپلوماتیک و اصول روابط بین‌المللی ایجاب می‌کند که سفیر یک کشور از طریق وزارت امور خارجه کشوری که در آن مقیم است درخواست ملاقات کند و در دفتر کار وزیر و یا دیگر مقامات کشوری، با حضور نماینده وزارت خارجه دیدار و گفت‌وگو کند، چیزی‌که پس از حاکمیت طالبان دیگر خبری از آن نیست.

سفر مولوی عبدالباقی حقانی وزیر تحصیلات عالی طالبان به پاکستان که بیشتر از ده روز داوم کرد، سفری برای سپردن نظام تحصیلی افغانستان به پاکستان دانسته شد. او از مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها و مقامات پاکستان درخواست کمک کرد و آن‌ها را برای اصلاح این نهاد دعوت کرد.

نگرانی دیگری که از سوی مردم افغانستان پیوسته مطرح شده است، آموزش نیروهای طالبان توسط ارتش پاکستان است. این کشور در زابل، پکتیا، تخار و غزنی چند دوره طالبان را آموزش داده است و حالا نیز در بخش‌هایی از افغانستان، در حال انجام این کار است. مردم به نیت خیر پاکستان شک دارند و فکر می‌کنند که وابستگی نظام عسکری افغانستان به پاکستان به معنی قیومیت این کشور بر افغانستان است.

نیروهای نظامی پاکستان در زابل، پکتیا، تخار و غزنی چند دوره طالبان را آموزش داده است.
نیروهای نظامی پاکستان در زابل، پکتیا، تخار و غزنی چند دوره طالبان را آموزش داده است.

روابط پاکستان همیشه با حاکمان افغانستان پر چالش و پر از کینه و خصومت بوده است، از داود خان گرفته تا اشرف غنی همیشه بر پاکستان تاخته‌اند و تا «اتک» ادعای مالکیت ارضی کرده‌اند. اما امروز دیگر نه از ادعای ارضی و ننگین خواندن معاهده دیورند خبری است و نه از زبان تیز و بران دو کشور علیه یک‌دیگر. حالا با توجه به واقعیت‌ها و ماهیت رخدادهایی که در بالا اشاره شد، فکر می‌شود که پاکستان افغانستان را بلعیده است؛ اما آیا پاکستان می‌تواند طعمه‌ای به این بزرگی و با این عظمت تاریخی و فرهنگی را هضم کند، سوالی‌ست که زمان پاسخ خواهد.