کمکهای بشردوستانه از فقر و گرسنگی مردم افغانستان کم نمیکند
مارتین گریفتس، یکی از مقامات ارشد سازمان ملل هفته گذشته هشدار داد که ۲۳ میلیون افغان با گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند. در چند هفته گذشته، سازمانهای بینالمللی به طور پیوسته نسبت به خطر فروپاشی اقتصادی، قحطی و گرسنگی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان هشدار می دهند.
آنها میگویند که باید کمکهای فوری مانند غذا در اختیار مردم قرار گیرد.
شورای امنیت سازمان ملل و حکومت ایالات متحده با صدور قطعنامه و مجوز به تعدادی از سازمانهای خیریه اجازه دادند که بدون ترس از نقض تحریمهای بینالمللی، با نهادهای دولتی تحت تسلط طالبان همکاری کنند.
به رغم استقبال از ارسال فوری کمکهای بینالمللی، برخی از این سازمانها هشدار میدهند که کمکهای عاجل مانند گندم و روغن، برای حل بحران بشری در افغانستان کافی نیست. رابرت مردینی، رییس صلیب سرخ به رویترز گفت که تکیه بر سازمانهای بینالمللی فقط «چاره موقتی» است. او به درستی اشاره کرد که «هیچ سازمان کمکرسان جای خالی یک اقتصاد [کارآمد] را گرفته نمیتواند.»
این حرف مردینی به معنای توقف کمکهای انسانی به افغانستان نیست، بلکه اشاره به این تجربه هم دارد که سازمانهای بینالمللی و داخلی در دو دهه گذشته میکوشیدند جای حکومت را از نظر ارائه خدمات به مردم بگیرند. کشورهای کمککننده که به توانایی حکومت برای ارائه خدمات و تطبیق پروژههای کمکی اعتمادی نداشتند، بخش اعظم کمکهای خود را در اختیار انجوهای خارجی قرار دادند.
با این حال، حکومت مرجع اصلی ارائه خدماتی چون بهداشت و امنیت در افغانستان بود. سازمانهای بینالمللی در فقدان حکومت توانمند و کارآمد از عهده ساختن زیرساختها، ارائه خدمات اساسی، فقرزدایی، تأمین امنیت و.... بر نیامدند. به همین خاطر، افغانستان پس از خروج سربازان و سازمانهای بینالمللی با فروپاشی نهادها و بحران اقتصادی و بشری روبهروست.
این تجربه تلخ، موید این واقعیت است که کمکهای خارجی جای توسعه و حکومتداری کارآمد را در دولتهای شکننده و پس از جنگ گرفته نمیتوانند.
در حال حاضر، کسی انتظار ندارد که سازمان ملل توانایی فنی و انسانی سیر کردن شکم ۲۳ میلیون افغان را داشته باشد. این وظیفه حکومت است که با ایجاد نهادهای کارآمد، خدمات اساسی را به مردم ارائه کرده و با مدیریت و سیاستهای درست چرخ اقتصاد را بچرخاند.
طالبان از پس این کار برآمده نمیتواند. این گروه شورشی در اوج بحران اقتصادی، فروپاشی نهادها و از دست رفتن نیروی متخصص، قدرت سیاسی را قبضه کرده است و در مناصب اجرایی و تخصصی فرماندهان جنگی و روحانیون را گماشته است. مقاماتی که از سوی طالبان تعیین شدهاند، پیشینهی تحصیل در مدارس مذهبی را داشته و برعکس، تجربه و تخصص مدیریت نهادهای دولتی را ندارند. مثلا قاری دینمحمد حنیف، وزیر اقتصاد طالبان در پاکستان درس مذهبی خوانده است.
طالبان و برخی از کشورهای منطقه تصور میکنند که این گروه با دسترسی به ۹.۵ میلیارد دالر پول مسدود شده بانک مرکزی افغانستان در امریکا میتواند جلو بحران فقر و بیکاری را بگیرد. بدون شک، دسترسی به این پول دست کم برای مدتی معاش کارمندان دولت و نهادهای خدماتی مانند شفاخانه را تامین میتواند، اما افغانستان نه با پول ثابت بانک مرکزی و نه با امداد سازمانهای خیریه، از فقر و گرسنگی رها نمیشود.
برای مقابله با چالشهای عمده، افغانستان قبل از هر چیزی باید یک حکومت مشروع داخلی و خارجی داشته باشد تا با جهان داد و ستد تجاری داشته و بتواند سرمایهگذاران خارجی را جلب کند. وقتی رهبران طالبان در لیست سیاه سازمان ملل قرار دارد و نظام بانکی و اقتصادی افغانستان نمیتواند از زیر بار تحریم و محدودیتها کمر راست کند، در نتیجه ما شاهد رشد تولید ناخالص داخلی و اشتغالزایی هم نخواهیم بود.
در عین حال، طالبان از نظر مدیریتی و سیاسی در حدی نیست که بتواند سیاستهای تشویق توسعه و رفاه را در افغانستان تطبیق کند. سازمان ملل در طرحهای جهانی مربوط به توسعه کشورهای فقیر، روی مشارکت گسترده زنان در بازار کار تاکید دارد. زیرا به نقل از مجمع جهانی اقتصاد، آمارها نشان میدهند که اگر به زنان فرصت مشارکت برابر در بازار داده شود، سهم آنان در رشد تولید ناخالص دولتها تا سال ۲۰۲۵ به ۲۸ تریلیون دالر خواهد رسید.
سیاستهای مذهبی و اجتماعی طالبان جلو کار و مشارکت زنان را میگیرد که در اثر آن، خانوادههای افغان فقیرتر و گرسنهتر میشوند. این فقر را تنها با سیاستهای درست اقتصادی و انسانی میتوان رفع کرد، نه با چند بوجی برنج سازمان ملل.
طالبان که به لحاظ ایدیولوژیک و مذهبی، شروط بین المللی به رسمیت شناسی مانند رعایت حق زنان و تشکیل حکومت فراگیر را نمیپذیرد، با ترساندن کشورهای جهان به ویژه ایالات متحده و اروپا از بحران انسانی و سیل مهاجرت افغانها، میخواهد این دولتها را مجبور سازد که حاکمیتشان را به رسمیت بشناسند. پاکستان هم در مجامع بینالمللی برای این سیاست لابی میکند. اگرچه در حال حاضر، این استراتیژی توانسته است برخی از راههای ارسال کمکهای فوری به افغانستان را باز کند، اما طالبان و پاکستان را به هدف اصلیشان نرسانده است.
کشورهای غربی نمیخواهند به گروه شورشیای پاداش دهند که نام رهبران آن در لیست تروریستهای بینالمللی سازمان ملل قرار دارد، پیوندهای محکم با سازمانهای تروریستی دارد، از طریق شورش یک حکومت را سرنگون کرده و به جای تغییر سیاست و رفتار، روی ناخن افگار مردم و دولتهای جهان پا میفشارد.
اگر فقر و گرسنگی کوریای شمالی موجب کاهش تحریمها و گسترش مناسبات آن با جهان نشده است، فقر و گرسنگی مردم افغانستان هم رویکرد کشورهای غربی در برابر طالبان را تغییر نخواهد داد.
دود افغانستان منزوی و گرسنه قبل از هر چیزی به چشم مردم افغانستان میرود و با کمکهای فوری غذایی جهان، از بار سنگین این فاجعه چیز قابل زیادی کم نخواهد شد.