طنز سیاسی؛ مردی که همسرش را فروخته بود دوباره خرید
.
طنزی از موسی ظفر
عبدالاحشام، مرد ۸۰ ساله که در کابل زندگی میکند مدتی قبل همسر ۷۲ سالهاش را به کهنهفروشی فروخته بود. این مرد امروز توانست معامله را با کهنهفروشی فسخ کند و همسرش را به خانه برگرداند.
عبدالاحشام به خبرنگار تلویزیون ملی صدای شریعت گفت، "من قبلاً فکر میکردم زن مال است. از آنجا که زنم خیلی کهنه شده بود او را به عنوان یک مال بیکاره به کهنهفروشی فروختم. دیروز وقتی فرمان آقای هبتالله را خواندم که در آن صراحتاً گفته شده بود زن مال نیست بلکه انسان است، چشمانم باز شد و رفتم دوباره زنم را خریدم و به خانه آوردم. اگر این فرمان صادر نمیشد بدبخت شده بودم. خدا هیچ خانهای را بدون زن نکند."
مشفقه، خانم آقای عبدالاحشام نیز فرمان خاص هبتالله را نقطه عطف در تاریخ بشریت خواند. وی به تلویزیون گفت، "ما زنها همیشه احساس مالی داشتیم. من در جوانی فکر میکردم خیلی مال هستم. پسان که پیر شده بودم احساس مالیام ضعیف شده بود ولی باز هم یک رقم دلم پر بود. دیروز وقتی خبر شدم که ما زنها مال نیستیم، بلکه "انسان اصیل" هستیم، یکدفعهای دلم خوش شد. اکنون به عنوان یک انسان از هبت جان تشکر مینمایم که ما را از مالیت نجات داد. خداوند خیرش دهد و خودش را نیز انسان کند."
ریحانه ابراهیم رحمانی، فعال مدنی و فعال حقوق زن که پارسال جایزه اتلانتیکوی شجاعترین زن آسیا را دریافت کرده بود در واکنش به این فرمان در کانال یوتیوب خود گفته است که این فرمان را قبول ندارد و تا آخرین قطره خون علیه طالبان مبارزه خواهد کرد. خانم رحمانی که فعلاً در کمپ مهاجرین آلبانیا زندگی میکند گفته است که مخالفتش با طالبان دایمی است. وی گفت، "اگر طالبان سفاک بگویند که زن مال نیست، من میگویم زن مال است. شاید مردم انتقاد کنند که چرا من زن را مال گفتهام. اما مه د قصیش نیستم. خاک د سر کلشان. مرد، مرد است. حتی از نامشان بدم میایه."
این فرمان اما به یک عده افغانهای سودجو ضربه نیز وارد کرده است. شمیم خان ناسپاس، مرد ۵۴ ساله اهل قندوز که با داشتن هفت دختر و دو زن خودش را مالدار منطقه میپنداشت اکنون ورشکست شده است. وی گفته است که از یک سو مالهایش به انسان تبدیل شدند و اکنون نمیتواند آنها را معامله کند، از سوی دیگر رهبری طالبان به این انسانهای اصیل اجازه نمیدهد که مکتب بروند.
آقای ناسپاس از هبتالله خواست که فرمان خود را پس بگیرد و یا فرمان دیگری صادر کند و در آن به صراحت بگوید که انسانهای اصیل اجازه دارند مثل انساهای غیراصیل کار کنند، مکتب بروند و زندگی کنند.