وزرای طالبان از طریق معجزه انتخاب میشوند
طنزی از موسی ظفر در یکی از بازاراهای تنگ و ترش پاکستان دکانی داشتیم. بیرون دکان ما رکشا و موترسیکل و پیاده و موتر سوزوکی آنقدر بهممالیده از همدیگر میگذشتند که ترس این میرفت اگر احتیاط نکنند یک طرف حامله شود. بوی عطر و جلیبی و پکوره و جوی فاضلاب در تمام بازار پهن بود.
من که گاهی از تماشای این صحنه محشر خسته میشدم به شوخی تازهای فکر میکردم. بار اول یک غولک کوچک آهنی ساختم و مردم را با ریزسنگ میزدم. دو روز نگذشت که گیر آمدم و توبیخ شدم. از آنجا که به جهاد عادت کرده بودم به طرح تازهای برای مردمآزاری فکر کردم. پس از پنج دقیقه طرح کاغذپیچی بر من الهام شد.
این بار یک پیچکاری را از آب جوش پر میکردم و نوک آن را از سوراخ کوچک میز دکان بیرون میکشیدم. پایم را پشت فرمان پیچکاری قرار میدادم و با دو دستم مثلاً کتاب مطالعه میکردم. از پشت کتاب میدیدم از چه کسی خوشم نمیآید. همین که آن فرد نزدیک میشد پایم را پشت پیچکاری فشار میدادم. آب جوش که تا رسیدن به هدف کمی سرد میشد، به پشت گردن فرد مورد نظر پاشیده میشد. قربانی بالا میدید، پایین میدید، چهار سویش را نگاه میکرد و کسی که آب بر او پاشیده بود را پیدا نمیتوانست. اگر هم کسی بر من مشکوک میشد، وقتی میدید هر دو دستم در کتاب بند است و کاملاً غرق مطالعه هستم، شکاش برطرف میشد و با چشمهای از تعجب گردشده به راهش میرفت.
چند روز گذشت و متوجه شدم که تعداد کسانی که از نزدیک دکان ما پیاده میگذشتند چند برابر شده. بعضیها روز پنج-شش بار بالا و پایین میرفتند تا مگر آبی بر آنها پاشیده شود. یک روز دکاندار همسایه به دکان ما آمد و خبر آورد که در منطقه معجزه رخ داده. پرسیدم، چطور. گفت، در این منطقه از محل نامعلومی بر مردم آبی پاشیده میشود که خیلی گرم است و شفادهنده. گفت که در اوایل مردم از پاشیده شدن آن آب گرم عصبانی میشده اما بعداً وقتی یک نفر اعلام میکند که پس از آبپاشی بر صورتش، زانودردیاش خوب شده، مردم باور میکنند که آن آب معجزه است. و این است که اکنون آدمهای با درد پا بالا و پایین میروند و منتظر آب گرم غیبی هستند. راستش من دیگر از آبپاشی دست کشیدم چون نخواستم با باور و عقاید مردم شوخی کنم. گیر میآمدم مردم از پوست من کفش چاروق درست میکردند.
حالا به لیست وزرای طالبان نگاه میکنم، میبینم اینها نیز با سیستم معجزه انتخاب میشوند. هرچند وزرای کابینه طالبان را ملا هبتالله تعیین میکند، اما معلوم نیست ملا هبتالله کی هست، کجا هست و با چه روشی وزراء را انتخاب میکند. لطفش مثل همان آب گرمی شده که از سوراخی بر ملت شریف افغانستان پاشیده میشود اما جای آن سوراخ مشخص نیست. ما مردم عام این قدر حوصله نداریم که پنج-شش سال دیگر صبر کنیم تا بفهمیم که هبتالله زنده است یا مثل ملا عمر از دیار رفتگان مکتوب و اعلامیه صادر میکند. راه آسانتر را در پیش میگیریم و قبول میکنیم که وزرای طالبان از طریق معجزه انتخاب میشوند. این طوری هم ما راحت میشویم و ایمان ما به غیب پختهتر میشود، هم طالبان نیاز ندارند برای آوردن توجیه به زحمت شوند. شاید یک زمان راستی راستی همین وزرای معجزهای زانودردی کشور را خوب کرد.